Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
turn-on
پاس با دگیدن گیرنده توپ به جلو و تغییر سمت به وسط
turn-ons
پاس با دگیدن گیرنده توپ به جلو و تغییر سمت به وسط
Other Matches
quick out
نوعی پاس که گیرنده به جلومی دود و برای دریافت پاس به کنار تغییر مسیر میدهد
backwards
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requests
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
signalling
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changes
تغییر کردن تغییر دادن
change over
تغییر روش تغییر رویه
changing
تغییر کردن تغییر دادن
changed
تغییر کردن تغییر دادن
change
تغییر کردن تغییر دادن
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
addressees
گیرنده
acceptor
گیرنده
prehensile
گیرنده
prehensory
گیرنده
prehensorial
گیرنده
addressee
گیرنده
accipient
گیرنده
adopter
گیرنده
receptor
گیرنده
receiver
گیرنده
receivers
گیرنده
reciever
گیرنده
receptors
گیرنده
consignee
گیرنده
fetching
گیرنده
payees
گیرنده
barrage reception
سد گیرنده
catchy
گیرنده
catchiest
گیرنده
catchier
گیرنده
getter
گیرنده
payee
گیرنده
grantee
گیرنده
reciptacle
گیرنده
touching
گیرنده
recipient
گیرنده
sensor
گیرنده
catcher
گیرنده
recipients
گیرنده
assignee
گیرنده
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
television receiver
گیرنده تلویزیونی
bribee
رشوه گیرنده
beat receiver
گیرنده تداخلی
catch of guage
گیرنده بارانسنج
cell receptor
گیرنده سلولی
crystal set
گیرنده اشکارساز
volumetric receptor
گیرنده حجمی
sound probe
گیرنده صوتی
decision maker
تصمیم گیرنده
strikingly
موثر گیرنده
striking
موثر گیرنده
cessionary
انتقال گیرنده
transferee
تحویل گیرنده
transferee
انتقال گیرنده
concluder
نتیجه گیرنده
communication receiver
گیرنده مخابرات
pledgee
رهن گیرنده
transreceiver
فرستنده و گیرنده
tube receiver
گیرنده لامپی
two valve receiver
گیرنده دو لامپی
clocker
گیرنده وقت
chemoreceptor
گیرنده شیمیایی
transceiver
فرستنده و گیرنده
tither
عشر گیرنده
thermoreceptor
گیرنده دمایی
consignee
گیرنده امانت
iterant
ازسر گیرنده
pawnee
رهن گیرنده
jams
سد گیرنده پاس
feoffee
گیرنده تیول
jam
سد گیرنده پاس
exteroceptor
گیرنده برونی
exempted , adressee
گیرنده استثنایی
interoceptor
گیرنده درونی
interoceptor
گیرنده احشایی
comprehensive
فرا گیرنده
enteroceptor
گیرنده درونی
passcatcher
گیرنده پاس
opiate receptor
گیرنده افیونی
offtake canal
کانال گیرنده
itching palm
دست گیرنده
inductance
گیرنده انرژی
mechanic recepter
گیرنده مکانیکی
high fidelity receiver
گیرنده رابط
grantee
انتقال گیرنده
mortgagee
رهن گیرنده
grabber hand
دست گیرنده
fondler
اغوش گیرنده
nociceptor
گیرنده درد
enteroceptor
گیرنده احشایی
donee
هبه گیرنده
radio receiver
گیرنده رادیویی
trainees
تعلیم گیرنده
trainee
تعلیم گیرنده
receiving antenna
انتن گیرنده
receiver
فرف گیرنده
receiving set
دستگاه گیرنده
receiving set
گیرنده رادیویی
rejuvenescent
جوانی از سر گیرنده
revenger
انتقام گیرنده
jammed
سد گیرنده پاس
receiver
دستگاه گیرنده
receiver
گیرنده رادیویی
loanee
وام گیرنده
photoreceptor
گیرنده نور
donee
گیرنده هدیه
donee
گیرنده هبه
pledgee
وثیقه گیرنده
distilling receiver
گیرنده تقطیر
distance receptor
گیرنده دوربرد
proprioceptor
گیرنده عضلانی
receivers
فرف گیرنده
receivers
گیرنده رادیویی
receivers
دستگاه گیرنده
single circuit receiver
گیرنده یک مداره
baroreceptor
گیرنده فشار
borrowers
قرض گیرنده
acquisitive
فرا گیرنده
prepossessing
گیرنده جالب
borrowers
وام گیرنده
auto radio
گیرنده اتومبیل
borrower
قرض گیرنده
borrower
وام گیرنده
payees
گیرنده وجه
payee
گیرنده وجه
decreasing
نقصان گیرنده
acceptor level
تراز گیرنده
determiners
تصمیم گیرنده
determiner
تصمیم گیرنده
amateur receiver
گیرنده اماتور
bailee
تحویل گیرنده
directional reciever
گیرنده جهت دار
receptor
ستاره مساعد گیرنده
decision making unit
واحد تصمیم گیرنده
printing receiving apparatus
دستگاه گیرنده ثبات
pressure points
نقطههای گیرنده فشار
alienee
گیرنده مال موردانتقال
d.c. reciever
گیرنده جریان دائم
borrower
عاریه گیرنده مقترض
receiver
دستگاه گیرنده بی سیم
transceiver
دستگاه گیرنده فرستنده
annuitant
گیرنده مستمری سالیانه
receivers
دستگاه گیرنده بی سیم
consignee
گیرنده کالای ارسالی
receptors
ستاره مساعد گیرنده
borrowers
عاریه گیرنده مقترض
radio sextant
گیرنده امواج کیهانی
receiver gating
ولت افزایی گیرنده
superheterodyne receiver
گیرنده سوپر هترودین
receiver output volume
شدت صوت گیرنده
color zones
مناطق گیرنده رنگ
holder
گیرنده اشغال کننده
iterative
ازسر گیرنده تکراری
periclinal
ازهمه سو شیب گیرنده
feoffee
زعیم انتقال گیرنده
overtaking vessel
شناوه سبقت گیرنده
determinant
تصمیم گیرنده عاجز
platform
رسانگر حامل گیرنده
marginal borrower
وام گیرنده نهائی
holders
گیرنده اشغال کننده
zero beat
تنظیم موج گیرنده
catcher
فرفرههای گیرنده محصول
determinants
تصمیم گیرنده عاجز
addresses
نشانی گیرنده پیام
mains receiving set
دستگاه گیرنده شبکه
long wave receiver
گیرنده موج بلند
platforms
رسانگر حامل گیرنده
donee country
کشور کمک گیرنده
address
نشانی گیرنده پیام
addressed
نشانی گیرنده پیام
split end
گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
large hande a
دارای دست بگیر گیرنده
remittee
گیرنده وجه فرستاده شده
broadcasts
ارسال داده به چندین گیرنده 2-
carrige forward
کرایه به عهده گیرنده کالا
receptors
دستگاه گیرنده وان حمام
broadcast
ارسال داده به چندین گیرنده 2-
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com