Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
flare
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
flares
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
Search result with all words
quick count
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
Other Matches
line backer
مدافع پشتیبان خط تجمع
huddle
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddled
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddles
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddling
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
safety valve
پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
clandestine assembly area
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
blasts
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
shorthorn
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
defenseless
بی مدافع
back
مدافع
congestion
تجمع
pleader
مدافع
backs
مدافع
championless
بی مدافع
public meeting
تجمع
assembly
تجمع
crease defenceman
مدافع
backer up
مدافع
close defence
سه مدافع
accumulation
تجمع
accumulations
تجمع
aggregation
تجمع
blue liner
مدافع
defendants
مدافع
apologists
مدافع
defenders
مدافع
apologist
مدافع
defender
مدافع
associations
تجمع
forming up
تجمع
pass rusher
مدافع خط
association
تجمع
defendant
مدافع
trafficking
تجمع مدافعان
trafficked
تجمع مدافعان
traffic
تجمع مدافعان
proctor
وکیل مدافع
blitzer
مدافع نفوذی
hive
مرکز تجمع
rendezvous area
منطقه تجمع
capital agglomeration
تجمع سرمایه
traffics
تجمع مدافعان
furunculosis
تجمع چندکورک
advocate
وکیل مدافع
advocated
وکیل مدافع
the champion of liberty
مدافع ازادی
position
موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
advocates
وکیل مدافع
defensor
وکیل مدافع
barristers
وکیل مدافع
positioned
موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
barrister
وکیل مدافع
defending attorney
وکیل مدافع
line official
داور خط تجمع
self defensive
مدافع خود
turout
تجمع پرسنل
advocating
وکیل مدافع
collecting point
منطقه تجمع
full back
مدافع پوششی
swarmer
تجمع کننده
backfour
چهار مدافع
assembly area
منطقه تجمع
assembling area
منطقه تجمع
backs
مدافع خط میدان
backman
بازیگر مدافع
back
مدافع خط میدان
ball hawk
مدافع پرقدرت
judge advocate
وکیل مدافع
accumulation point
نقطه تجمع
short quard
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
pigmentation
تجمع رنگدانه ها در بافتها
lineman
مدافع یامهاجم روی خط
concentration camp
منطقه تجمع اسرا
linemen
مدافع یامهاجم روی خط
concentration camps
منطقه تجمع اسرا
defending shampion
مدافع عنوان قهرمانی
double up
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
dust laden
تجمع گرد وغبار
association
تداعی معانی تجمع
rallying point
محل تجمع مجدد
rallying points
محل تجمع مجدد
contestants
مسابقه دهنده مدافع
free safety
مدافع در منطقه ضعف
signal caller
مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
contestant
مسابقه دهنده مدافع
attorneys
نمایندگی وکیل مدافع
rendezvous area
منطقه تجمع موقت
associations
تداعی معانی تجمع
attorney
نمایندگی وکیل مدافع
line backing
دفاع پشت خط تجمع
counselors
رایزن وکیل مدافع
boat rendezvous area
منطقه تجمع قایقها
coagulation
تجمع مواد در یک ناحیه
loose forward
مهاجم تک رو پشت خط تجمع
pipe the side
تجمع گارد احترام
counsellor
رایزن وکیل مدافع
counselor
رایزن وکیل مدافع
chicken fight
سد کردن پی در پی راه مدافع
counsellors
رایزن وکیل مدافع
number forward
مهاجمان تک رو پشت خط تجمع
unlawful assembly
تجمع غیر قانونی
slotback
مدافع پشت شکاف
scambler
مدافع مامور مانوربالا
bomb cemetery
محل تجمع بمبهای فاسد
dummy
گول زدن حریف در تجمع
broken field
محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
coil up
تجمع ستون در راحت باش
hikes
گرفتن توپ درشروع تجمع
hiked
گرفتن توپ درشروع تجمع
sacking
حمله به مهاجم پشت خط تجمع
squeezes
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezed
سد کردن مدافع حریف با دونفر
hike
گرفتن توپ درشروع تجمع
squeeze
سد کردن مدافع حریف با دونفر
hiking
گرفتن توپ درشروع تجمع
casual water
تجمع موقتی اب روی زمین
bait the hole
گول زدن مدافع حریف
sick call
تجمع برای رفتن به بهداری
recalled
دستور تجمع قوا دادن
recall
دستور تجمع قوا دادن
squeezing
سد کردن مدافع حریف با دونفر
hydrothorax
تجمع مایع در حفره جنب
pipe the side
فرمان تجمع گارد احترام
blocker
مدافع روی تور والیبال
wicketkeeper
توپگیر مدافع میلههای کریکت
dummies
گول زدن حریف در تجمع
power i
طرح شماره یک بازی با سه مدافع
wing threequarter
هریک از دو مدافع کنار زمین
recalls
دستور تجمع قوا دادن
prisoner of war cage
محل تجمع اولیه اسرای جنگی
hookup
تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
set back
مهاجمی که پشت سر مدافع میانی است
ball hawk
مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
snaps
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
snapping
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
snapped
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
cutoff block
سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
to recall the troops from Mali
دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
snap
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
convoy assembly port
بندر محل تجمع کاروان دریایی
convoy assembly port
بندر محل تجمع ستون موتوری
rioted
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
shortstop
موقعیت بازیکن مدافع در داخل میدان
riot
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
riots
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
rioting
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
submarines
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
defenceman
مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان
assembly order
دستورتعمیر دستور جمع شدن درنقطه تجمع
submarine
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
nail
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
cross kick
ضربه با پا به سمت دیگرزمین که مدافع کمتری دارد
nails
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
nailed
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
strong safety
مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
gabfest
تجمع غیر رسمی جهت گفتگوهای عمومی
spermatheca
کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
dropouts
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop-outs
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop-out
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
forming up
تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
spermathecal
کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
fore check
جلوگیری از مدافع در منطقه دفاعش جلوی تور
pass cut
روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
encroaching
قرار دادن غیرمجاز بدن جلوتراز خط تجمع
go backdoor
جاگیری در پشت مدافع برای دریافت پاس
blitz
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzed
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
backfield line
خطی که یک یارد پشت خط تجمع مهاجمان قرار دارد
blitzing
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
wing forward
هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
standoff half
بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
foot sweep
پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
cosmopolis
شهر بین المللی مرکز تجمع نژادهای مختلف
delayed offside
تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
ashless dispersant oil
نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد
barristers
وکیل مدافع وکیلی که حق حضور دردادگاه و دفاع شفاهی را دارد
icing
ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
stunts
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
barrister
وکیل مدافع وکیلی که حق حضور دردادگاه و دفاع شفاهی را دارد
accretion
هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود
stunt
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
power block
سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
blind side
سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
stunting
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
ball back
ضربه تصادفی با پا به توپ که از مرز بیرون برود ومنتج به تجمع شود
sack
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
look off
فریب دادن مدافع با نگاه به سمت مخالف پیش از پرتاب توپ
sacks
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacked
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
glaciology
علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
square in
پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
coalitions
در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
coalition
در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
sweepers
اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com