Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (9 milliseconds)
English
Persian
primary treatment
پاکسازی نخستین
Other Matches
at first a
در نخستین دید در وهله نخستین
purging
پاکسازی
water treatment
پاکسازی اب
purges
پاکسازی
purged
پاکسازی
purge
پاکسازی
purgation
پاکسازی
purification
پاکسازی
air purification
پاکسازی هوا
secondary treatment
پاکسازی دومین
air treatment
پاکسازی هوا
clearing of jungle
پاکسازی جنگل
purged
پاکسازی کردن
purges
پاکسازی کردن
purge
پاکسازی کردن
armor sweep
عملیات پاکسازی زرهی
These tablets make water pure.
این قرص ها آب را پاکسازی می کند.
These tablets purify the water.
این قرص ها آب را پاکسازی می کند.
attrition sweeping
پاکسازی میدان مین فرسایشی
influence sweep
پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
initialling
نخستین
initialled
نخستین
initialing
نخستین
initials
نخستین
quadrages ima
نخستین
proto
نخستین
first detector
نخستین
primary
نخستین
incipient
نخستین
premiering
نخستین
premieres
نخستین
premiered
نخستین
premiere
نخستین
our first parents adam and eva
نخستین ما
initial
نخستین
mixers
نخستین
mixer
نخستین
primal
<adj.>
نخستین
premier
نخستین
first
نخستین
premiers
نخستین
initialed
نخستین
incunabula
نخستین دوره
incipience
حالت نخستین
initial expenses
هزینه نخستین
in the egg
در مرحله نخستین
his opening remarks
نخستین گفتههای وی
primes
نخستین اولیه
hexateuch
نخستین توریه
rough coat
نخستین اندود
at the first onset
در نخستین وهله
book one
جلد نخستین
by return of post
با نخستین پست
crossover
تمرکز نخستین
primary motivation
انگیزش نخستین
first hand
نخستین بازی کن
first impression
برداشت نخستین
first rate
نخستین درجه
initial movement
نخستین اقدام
initial stage
طبقه نخستین
primed
نخستین اولیه
primary needs
نیازهای نخستین
primary personality
شخصیت نخستین
primary processes
فرایندهای نخستین
primary productivity
فراوردگی نخستین
primary reinforcement
تقویت نخستین
primary treatment
تصفیه نخستین
primary zones
نواحی نخستین
prime coat
روکش نخستین
primary drive
سائق نخستین
menarche
نخستین قاعدگی
prime
نخستین اولیه
octateuch
نخستین عهدعتیق
incipincy
حالت نخستین
protomartyr
نخستین شهید
primary group
گروه نخستین
primary anxiety
اضطراب نخستین
primary colors
رنگهای نخستین
proenomen
نام نخستین
at the first blush
در نخستین وهله
as a first step
<adv.>
نخستین
[اولا]
prototype
نمونه نخستین
the first of all
نخستین همه
trivium
دوره نخستین
primary
مقدماتی نخستین
prototypes
نخستین بشر
the opening chapter
نخستین فصل
primordial
اصل نخستین
springer stone
نخستین رگ پاطاق
the first day
نخستین رور
prototype
نخستین بشر
first aids
کمکهای نخستین
at first push
در نخستین وهله
prototypes
نمونه نخستین
on the first occasion
در نخستین وهله یا فرصت
primary sensory area
ناحیه حسی نخستین
the first person
نخستین شخص متکلم
protoplast
نخستین ادم افریده
initiating
نخستین قدم رابرداشتن
prodelision
حذف نخستین حرفCanis
net primary production
تولید خالص نخستین
maiden speech
نخستین نطق شخص
opener
نخستین مسابقه از یک دورمسابقه
maiden speeches
نخستین نطق شخص
primary reinforcer
تقویت کننده نخستین
initiates
نخستین قدم رابرداشتن
primary process thinking
اندیشیدن در فرایند نخستین
initiated
نخستین قدم رابرداشتن
initiate
نخستین قدم رابرداشتن
fifteen
نخستین امتیاز گیم
first fruits
نخستین دستاوردهای هر چیز
primary projection area
ناحیه فرافکنی نخستین
primary amentia
نقص عقل نخستین
incipient stages
مراحل نخستین یا ابتدائی
primary consumers
مصرف کنندگان نخستین
primary mental abilities
تواناییهای عقلی نخستین
acrospire
نخستین جوانهء دانه
gross primary product
تولید ناخالص نخستین
draw first blood
کسب نخستین امتیاز
firstling
نوبر نخستین نتیجه
recoiled
بحال نخستین برگشتن
break one's duck
کسب نخستین امتیاز
hexateuchal
شش کتاب نخستین از تورات
at the earliest p moment
در نخستین وهله امکان
rudimentary knowledge
دانش مقدماتی یا نخستین
recoils
بحال نخستین برگشتن
recoiling
بحال نخستین برگشتن
recoil
بحال نخستین برگشتن
primordial
عنصر نخستین اساسی
initial inverse voltage
ولتاژ معکوس نخستین
foal tooth
نخستین دندان اسب
relapse
مرتد بحال نخستین برگشتن
relapses
مرتد بحال نخستین برگشتن
prototypes
اصل ماده نخستین افریده
relapsed
مرتد بحال نخستین برگشتن
primate
راسته پستانداران نخستین پایه
relapsing
مرتد بحال نخستین برگشتن
original sin
نخستین گناه ادم ابوالبشر
retranslate
دوباره بزبان نخستین دراوردن
plough monday
نخستین دوشنبه پس از خاج شویان
hetaerism
ازدواج اشتراکی درقبایل نخستین
heptateuch
هفت کتاب نخستین توریه
fleshment
خوشحالی حاصله از نخستین موفقیت
prototype
اصل ماده نخستین افریده
primary mental deficiency
عقب ماندگی ذهنی نخستین
sixth man
نخستین بازیگرذخیرهای که وارد میدان میشود
premier
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
protogenetic
وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
protogenic
وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
stars and bars
نخستین پرچم ایالات متحده امریکا
protasis
نخستین قسمت درام قدیم رومی
premiered
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiering
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiere
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
first reading
طرح نخستین لایحه قانونی درمجلس
imfancy
عدم بلوغ نخستین دوره رشد
premieres
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiers
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
ground
بگل نشاندن اصول نخستین را یاددادن
break shot
نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
previous examination
نخستین امتحانی که درجه A.B در کمبریج باید داد
revalorization
اعاده پول کشور به بهای نخستین خود
to nip or crush in the bud
در نخستین مرحله رشد کشتن یا پایمال کردن
freshers
نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
fresher
نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
grilse
ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
restorationism
عقیده باینکه بشرسرانجام بسعادت نخستین خود خواهدرسید
debut
نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
the great exhibition
نخستین نمایش بزرگ کالاکه درسال 1851 درلندن داده شد
debuts
نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
romulus
رمولوس برادررموس نخستین پادشاه بنیادگذار داستانی شهر روم
pelasgic
نام نخستین نژادی که دریونان و جزیرههای خاورمدیترانه ساکن شدند
mural crown
ناجی که به نخستین بالارونده ازدیوار شهر دشمن داده میشد
little go
نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
debutant
نوازنده یا ناطقی که برای نخستین بار در جلو عموم فاهر میشود
platonic cycle or year
مدت گردش اجرام آسمانی درهمه مدارهای خود و برگشت آنها بوضوح نخستین
broached
برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
notochord
نخستین محور تیره پشت میله غضروفی که در پشت جانوران است
broach
برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
broaches
برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
broaching
برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
rough wrought
طرح شده تنهادرمراحل نخستین درست شده
caxton
کتاب کاکستون نخستین کتاب چاپ کن انگلیسی
initials
نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialling
نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initial
نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialed
نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialled
نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialing
نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com