English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 240 (38 milliseconds)
English Persian
path sweeping پاک کردن مسیر
Search result with all words
backbone مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود
backbones مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود
loft ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
lofts ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
stabilization برقرار کردن تعادل یاثبات گلوله در مسیر
direction مسیر هدایت کردن
dual سیستم مرتب کردن قط عات RAM روی دو طرف کابلها به طوری که در صورت بروز خطا دو مسیر جداگانه بین سرور ها باشد
plot تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
meander پیچ وخم داشتن مسیر پیچیدهای را طی کردن چماب
meandered پیچ وخم داشتن مسیر پیچیدهای را طی کردن چماب
meandering پیچ وخم داشتن مسیر پیچیدهای را طی کردن چماب
meanders پیچ وخم داشتن مسیر پیچیدهای را طی کردن چماب
cross تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
crosser تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
crosses تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
crossest تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
route مسیر چیزیرا تعیین کردن
routes مسیر چیزیرا تعیین کردن
vector راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
vectors راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
persistence مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
staking پیاده کردن مسیر
track تعقیب مسیر کردن
track دنبال کردن یک مسیر به درستی
tracked تعقیب مسیر کردن
tracked دنبال کردن یک مسیر به درستی
tracks تعقیب مسیر کردن
tracks دنبال کردن یک مسیر به درستی
balisage مشخص کردن مسیر جاده باچراغهای راهنما
hunter track مسیر اکتشافی کشتی مین یاب یا مامور کشف و خنثی کردن مین
maeander پیچ وخم داشتن مسیر پیچیدهای را طی کردن چماب
monroe effect اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
routing مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
setting out پیاده کردن مسیر
taxiway مسیر تاکسی کردن
lead the way <idiom> جلو رفتن ونشان دادن مسیر،راهنماییی کردن
to jink [colloquial] [British English] در دویدن [راه رفتن] [رانندگی کردن] ناگهان مسیر را تغییر دادن
Other Matches
fast سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
multithread طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
grooves خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
groove خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
switched network backup انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
summits حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
summit حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
transit route مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
base of trajectory تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
fire lane مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
steadies مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadied مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
trunkair route مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
receding leg شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
route مسیر
travel مسیر
paths مسیر
unibus تک مسیر
traveled مسیر
bussing مسیر
travels مسیر
direction مسیر
routes مسیر
courses مسیر
trajectories مسیر
point مسیر
trajectory مسیر
path مسیر
alignment مسیر
busses مسیر
flowline خط مسیر
bus مسیر
bused مسیر
locations جا مسیر
run مسیر
runs مسیر
busing مسیر
coursed مسیر
bussed مسیر
tracks مسیر دو
alignments مسیر
way مسیر
traversing مسیر
traverses مسیر
lane مسیر
course مسیر
circuits مسیر
buses مسیر
lanes مسیر
circuit مسیر
trade مسیر
airt مسیر
traverse مسیر
traversed مسیر
track مسیر دو
orbited مسیر
location جا مسیر
orbits مسیر
traded مسیر
track مسیر
orbit مسیر
tracked مسیر دو
streets مسیر
street مسیر
tracks مسیر
tracked مسیر
enroute در مسیر
scan path مسیر پیمایش
distances مسیر مسابقه
distance مسیر مسابقه
heavy مسیر پر از گل چسبنده
cooling water line مسیر اب سرد
creep lane مسیر خزش
critical path مسیر بحرانی
routes تعیین خط مسیر
covered approach مسیر پوشیده
route تعیین خط مسیر
heaviest مسیر پر از گل چسبنده
approaches مسیر فرود
cogging train مسیر اولیه
ion trajectory مسیر یون
flight مسیر پرواز
line of sight مسیر دید
internal bus مسیر داخلی
lightning path مسیر برق
route reconnaissance شناسایی مسیر
route selection انتخاب مسیر
coastal route مسیر ساحلی
approached مسیر فرود
approach مسیر فرود
heavies مسیر پر از گل چسبنده
circulation مسیر گردش
circulations مسیر گردش
heavier مسیر پر از گل چسبنده
trepan مسیر استیل
control bus مسیر کنترل
condensation trail مسیر انجماد
chain track مسیر زنجیر
redirection تعیین مسیر
warpath مسیر جنگی
motordrome پیست یا مسیر
approach lane مسیر تقرب
bused مسیر عمومی
buses مسیر عمومی
lane مسیر هر دونده
busing مسیر عمومی
bussed مسیر عمومی
artificial route مسیر مصنوعی
busses مسیر عمومی
bussing مسیر عمومی
path analysis تحلیل مسیر
low angle مسیر کشیده
midcourse وسط مسیر
windway مسیر باد
absolute paths مسیر مطلق
address bus مسیر آدرس
vee guideways مسیر هدایت "وی "
operational route مسیر عملیاتی
vectorial مسیر جهت
lanes مسیر هر دونده
circuits مسیر گردش
magnetic course مسیر مغناطیسی
circuit مسیر گردش
air route مسیر هوایی
air way مسیر هوایی
bus مسیر عمومی
low angle مسیر تراشنده
path name نام مسیر
path of expansion مسیر توسعه
leakage path مسیر نشت
lead pursuit مسیر سبقت
unidirectional bus مسیر یک جهته
precession انحراف مسیر
forth مسیر ازاد
pursuit course مسیر تعقیب
burning train مسیر اشتعال
cable way مسیر کابل
sloppily مسیر با چالههای پر از اب
sloppy مسیر با چالههای پر از اب
canalization هدایت در مسیر
landing approach مسیر تقرب
mainstream مسیر اصلی
unidirectional bus مسیر یک طرفه
diversions انحراف مسیر
path of expansion مسیر گسترش
path of flight مسیر پرواز
path of flight مسیر هواپیما
permanent way مسیر دائمی
permanent way مسیر ثابت
deviation تغییر مسیر
deviations تغییر مسیر
line of duty مسیر خدمتی
sea lanes مسیر دریایی
sea lane مسیر دریایی
light path مسیر نور
leakage path مسیر خزش
diversion انحراف مسیر
heading سمت مسیر
bypasses مسیر جنبی
vectors مسیر جهت
vector مسیر جهت
grazes مسیر تراشنده
electron trajectory مسیر الکترون
bypasses مسیر فرعی
waterway مسیر ابی
time path مسیر زمانی
bypassed مسیر جنبی
bypassed مسیر فرعی
bypass مسیر جنبی
bypassing مسیر فرعی
bypassing مسیر جنبی
expansion path مسیر گسترش
alignment مسیر جاده
alignment مسیر در سطح
desired leading مسیر مطلوب
alignments مسیر جاده
enroute در حین مسیر
midway وسط مسیر
alignments مسیر در سطح
trajectory مسیر گلوله
graze مسیر تراشنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com