English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (1 milliseconds)
English Persian
constancy پایداری
resist پایداری
resisted پایداری
resisting پایداری
resists پایداری
resistance پایداری
stability پایداری
persistence پایداری
consistent پایداری
permanencies پایداری
permanency پایداری
consistency پایداری
permanence پایداری
commorant پایداری
consistence پایداری
hold one's ground پایداری
hold one's own پایداری
perenniality پایداری
stableness پایداری
stickability پایداری
Other Matches
persistency پایداری گاز جنگی پایداری اصرار
self defense پایداری داخلی پایداری ملی
endurance پایداری 0
spiral stability پایداری چرخشی
static stability پایداری استاتیک
people forces نیروی پایداری
optical stability پایداری نوری
staidness ارامش پایداری
neutral stability پایداری خنثی
neutral stability پایداری بی تفاوت
negative stability پایداری منفی
light stable پایداری نور
plastic consistency پایداری خمیری
retentivity پایداری مغناطیسی
stability calculation حساب پایداری
stability constant ثابت پایداری
stability of slope پایداری ترانشه
stability of an emulsion پایداری امولسیون
resistance adjustment میزان پایداری
thermodynamic stability پایداری ترمودینامیکی
speed stability پایداری سرعت
soil consistence پایداری خاک
lateral stability پایداری عرضی
elastic stability پایداری ارتجاعی
fixity قرار پایداری
staying power نیروی پایداری
consistency of concrete پایداری بتن
creep strength پایداری خزشی
directional stability پایداری جهشی
directional stability پایداری سمتی
frequency stability پایداری فرکانس
longitudinal stability پایداری طولی
stability پایایی پایداری
inherent stability پایداری ماندگار
stabilizing پایداری کردن
kinetic stability پایداری سینتیکی
kinetic stability پایداری جنبشی
statics دانش پایداری نیروها
fuel endurance قدرت پایداری سوخت
creep strength depending on time پایداری خزشی تابع زمان
crystal field stabilization energy انرژی پایداری میدان بلور
ligand field stabilization energy انرژی پایداری میدان لیگاند
half residence time نیمه عمر پایداری عناصرریزش اتمی یا رادیواکتیو
vent سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vents سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
l.f.s.e energy stabilization ligandfield انرژی پایداری میدان لیگاند
vented سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
venting سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
warping پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
wheel satellite ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
chrome dyes کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
resisted مقاومت کردن پایداری کردن
resisted پایداری کردن ایستادگی کردن
resist مقاومت کردن پایداری کردن
resists پایداری کردن ایستادگی کردن
resisting پایداری کردن ایستادگی کردن
resist پایداری کردن ایستادگی کردن
resisting مقاومت کردن پایداری کردن
resists مقاومت کردن پایداری کردن
internal defense پدافند داخلی پایداری داخلی
direct dyes رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com