English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
notch piers پایههای جانبی سرریز
Other Matches
overflow بررسی پرچم سرریز در صورت رخ دادن سرریز
overflows بررسی پرچم سرریز در صورت رخ دادن سرریز
overflowed بررسی پرچم سرریز در صورت رخ دادن سرریز
goal posts پایههای دروازه
piling پایههای تیری
trestle work پایههای مشبک
motor adapter پایههای اتصال موتور
lance poles پایههای سیم کشی
console table میزی که پایههای کج داردوبه دیوارتکیه میدهند
trestlework تیرها و پایههای چوبی وفلزی زیر ساختمان یا پل
expansion interface حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
sidelap بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم
bells and whistles خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی
incidence wires وایرهای موربی در صفحه پایههای بین بال درهواپیماهای دو باله
peripheral مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
channelled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
communication بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
channeling واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
side effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
wait condition 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait state 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
basic type single tier formwork قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
overflowed سرریز
overflows سرریز
overfall سرریز
weirs سرریز
weir سرریز
overfall dam سد سرریز
spillway سرریز
spillover سرریز
spillweir dam سد سرریز
overflow سرریز
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
overflow check بررسی سرریز
trapezoidal weir سرریز ذوذنقهای
overflow area ناحیه سرریز
storm water overflow سرریز اب باران
portable weir سرریز دستی
spillway slab تاوه سرریز
skew weir سرریز اریب
warning pipe لوله سرریز
decant سرریز کردن
decanted سرریز کردن
decanting سرریز کردن
side weir سرریز کناری
decants سرریز کردن
circular weir سرریز مدور
overflow pipe لوله سرریز
run over <idiom> سرریز شدن
overflow duct مجرای سرریز
overflow check مقابله سرریز
overflow indicator سرریز نما
fuse plug سرریز خاکی
free spillweir سرریز ازاد
step weir سرریز پلکانی
gravity spillway dam سد سرریز وزنی
thin plate weir سرریز لبه تیز
overflow flag bit بیت پرچم سرریز
byeffect عوارض جانبی [اثر جانبی]
fall-out [side effect] عوارض جانبی [اثر جانبی]
by-effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
spillover effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
adverse reaction عوارض جانبی [اثر جانبی]
secondary effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
velocity of retreat سرعت متوسط اب در پائین دست سرریز
measuring weir سرریز اندازه گیری جریان اب در کانال
side spray بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
velocity of approach سرعت متوسط اب هنگام رسیدن به تاج سرریز یا سد
nappe تیغه ابی که روی سرریز یابند ریزش میکند
overflows بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
overflowed بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
overflow بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
indicator ثبات یا بیت علامت که وضعیت پردازنده و ثباتهایش را نشان میدهد مثل رقم نقلی یا سرریز
processor کلمهای که حاوی تعدادی بیت وضعیت مثل پرچم رقم نقلی , صفر و سرریز است
flank observation دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
sidelong جانبی
lateral جانبی
bilateral دو جانبی
spillover effect اثر جانبی
laterad جانبی
fall-out [side effect] اثر جانبی
secondary effect اثر جانبی
by-effect اثر جانبی
adverse reaction اثر جانبی
contour line خط جانبی
accessory جانبی
byeffect اثر جانبی
side-effect نتیجه جانبی
ancillary equipment تجهیزات جانبی
aisles جانبی صحن
lateral shifts حرکت جانبی
lateral surface سطح جانبی
side effect اثر جانبی
ancillary equipment وسیله جانبی
side effect نتیجه جانبی
lateral shifts تغییرات جانبی
i/o وسیله جانبی
lateral pressure فشار جانبی
side-effect اثر جانبی
input/output وسیله جانبی
lateral load بار جانبی
aisle جانبی صحن
device وسیله جانبی
lateral buckling کمانکش جانبی
lateral control کنترل جانبی
dorsolateral پشتی و جانبی
lateral inversion معکوس جانبی
lateral fissure شیار جانبی
laterality برتری جانبی
lateral dominance برتری جانبی
accessory وسیله جانبی
lateral dispersion پراکندگی جانبی
oblique fire اتش جانبی
side-effects اثر جانبی
cross wind باد جانبی
side-effects نتیجه جانبی
devices وسیله جانبی
flank speed سرعت جانبی
marginal bund خاکریز جانبی
end gable نمای جانبی
lateral yield له شدگی جانبی
auxiliary equipment تجهیزات جانبی
side effects آثار جانبی
by-effect نتیجه جانبی
adverse reaction نتیجه جانبی
byeffect عوارض جانبی
byeffect نتیجه جانبی
wing wall دیواره جانبی
ventrolateral بطنی و جانبی
trilaterality حالت سه جانبی
spillover effects آثار جانبی
sideways sum مجموع جانبی
peripheral دستگاه جانبی
fall-out [side effect] نتیجه جانبی
secondary effect نتیجه جانبی
secondary effects آثار جانبی
byeffects آثار جانبی
by-effects آثار جانبی
adverse reactions آثار جانبی
spillover effects اثرهای جانبی
side effects اثرهای جانبی
secondary effects اثرهای جانبی
byeffects اثرهای جانبی
by-effects اثرهای جانبی
adverse reactions اثرهای جانبی
spillover effect نتیجه جانبی
sidelooking airborne radar رادار جانبی
peripherals دستگاههای جانبی
side reaction واکنش جانبی
side group گروه جانبی
side view نمای جانبی
side friction اصطکاک جانبی
side circuit مدار جانبی
side chain زنجیر جانبی
units وسیله جانبی
unit وسیله جانبی
sideband باندهای جانبی
peripheral controller کنترل کننده جانبی
side tone صدای جانبی گوشی
diaschisis کارکرد پریشی جانبی
crab حرکت جانبی ناو
crabs حرکت جانبی ناو
side effect اثرجانبی نتیجه جانبی
angle of sideslip زاویه انحراف جانبی
peripheral equipment operator متصدی تجهیزات جانبی
processor پردازنده جانبی مخصوص
side-effect اثرجانبی نتیجه جانبی
angle of sideslip زاویه لغزش جانبی
girthed area سطح جانبی [ریاضی]
miniperipheral دستگاه جانبی کوچک
side chain substitution استخلاف در زنجیر جانبی
side-effects اثرجانبی نتیجه جانبی
lateral support تکیه گاه جانبی
ventrolateral درقسمت جانبی شکم
sidelooking airborne radar رادار با دید جانبی
lateral and sway bracing حرکات جانبی و نوسانی
sidelobe بیم جانبی رادار
lateral magnifying power درشت نمایی جانبی
sides way تغییر مکان جانبی
lateral-adjustment lever سطح تنظیم جانبی
transverse process زائده جانبی ستون فقرات
sculpture in the round پیکره سازی همه جانبی
sidepiece قطعه کناری بخش جانبی
vestigial sideband transmission پخش باند جانبی مانده
asymmetrical sideband transmission پخش باند جانبی مانده
profile برش عمودی تصویر جانبی
profiled برش عمودی تصویر جانبی
profiles برش عمودی تصویر جانبی
profiling برش عمودی تصویر جانبی
side overlap پوشش جانبی عکس هوایی
lateral strain تغییر شکل نسبی جانبی
poll بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
failures خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
sidelobe ستونهای جانبی انرژی انتن رادار
sub- کد شناسایی وسیله جانبی برای دستیابی به آن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com