Dictiornary-Farsi | پا بر جایی ثبات | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
immutability	پا بر جایی ثبات


Other Matches

paired registers	دو ثبات پایه با اندازه کلمه که با هم به عنوان یک ثبات با طول زیاد به کار می روند.
arithmetic register	ثبات حسابی ثبات محاسباتی
air stability	وضعیت ثبات جوی در طبقات مختلف وضع ثبات جوی
n tuple	N جایی
minx	زن هر جایی
someplace	جایی
wherever	جایی که
someplace	یک جایی
inopportuneness	بی جایی
charnel house	جایی که
inopportunity	بی جایی
commonplace	همه جایی
displacement	جابه جایی
banal	همه جایی
shift	جابه جایی
gas log	جایی که گازمیسوزد
shifted	جابه جایی
shifts	جابه جایی
from the outside	از خارج [از جایی]
scratch where it itches	هر جایی را که میخاردبخارانید
translocation	جابه جایی
transposition	جابه جایی
to induct into a seat	در جایی برقرار کردن
to install oneself in a place	در جایی برقرار شدن
to go about	ازجایی به جایی رفتن
stand clear	جایی را ترک کردن
synesthesia	جابه جایی حسی
somewheres	یک جایی دریک محلی
attender	شخص حاضر در جایی
p.of the ways	جایی که بایدیکی ازچندچیزرابرگزید
locomotion	جابه جایی حرکتی
rettery	جایی که بذرک را می خیسانند
drive displacement	جابه جایی سائق
transposition of affect	جابه جایی عاطفه
synaesthesia	جابه جایی حسی
to stay overnight	مدت شب را [جایی] گذراندن
drop by <idiom>	بازدید از کسی با جایی
displacement of affect	جابه جایی عاطفه
somewhere	یک جایی دریک محلی
to hunker down in a place	در جایی پناه بردن
make a beeline for something <idiom>	با عجله به جایی رفتن
come from <idiom>	بومی جایی بودن
come back <idiom>	برگشتن به جایی که حالاهستی
lie in wait <idiom>	جایی قیم شدن
I have no place (nowhere) to go.	جایی ندارم بروم
locomotor behavior	رفتار جابه جایی
Somewhere in the darkness	جایی در میانی تاریکی
boarding house	جایی که در آن اطاق و غذا میدهند
berths	جایی که قایق به لنگربسته میشود
to the best of ones ability	تا جایی که کسی توان آن را دارد
berthed	جایی که قایق به لنگربسته میشود
berth	جایی که قایق به لنگربسته میشود
berthing	جایی که قایق به لنگربسته میشود
to stay away from something	دور ماندن از چیزی یا جایی
to stay away from something	اجتناب کردن از چیزی یا جایی
break fresh ground <idiom>	از راهی تازه به جایی رسیدن
get out from under <idiom>	از جایی که شخص دوست نداردفرارکند
rotation about ...	دوران دور ... [محوری یا جایی]
boarding houses	جایی که در آن اطاق و غذا میدهند
tourist trap <idiom>	جایی که جذب توریست میکند
to admit sombody [into a place]	راه دادن کسی [به جایی]
i took up where he left	از جایی که او ول کرد من ادامه دادم
strict enclosure	انزوای سخت [در آن حالت یا جایی]
lomomote	از جایی بجایی حرکت کردن
parting of the ways	جایی که باید یکی از چندچیزرابرگزید
on good turn deserves another	کاسه جایی رودکه بازاردقدح
i am at my wit's end	دیگر عقلم به جایی نمیرسد
out of one's element <idiom>	جایی که به شخص تعلق ندارد
to tow a vehicle [to a place]	یدکی کشیدن خودرویی [به جایی]
stamping grounds <idiom>	پاتق ،جایی که شخص بیشتراوقاتش را آنجاست
to let the ball do the work	توپ را به جایی غلت دادن [فوتبال]
to keep the ball moving	توپ را به جایی غلت دادن [فوتبال]
to send home	به خانه [از جایی که آمده اند] برگرداندن
to skive off early [British English]	با عجله و پنهانی [جایی را] ترک کردن
Mind your head!	مواظب سرت باش! [که به جایی نخورد]
exchange	جابه جایی داده بین دو محل
exchanged	جابه جایی داده بین دو محل
exchanges	جابه جایی داده بین دو محل
exchanging	جابه جایی داده بین دو محل
to bar somebody from entering the place	مانع کسی وارد جایی شدن
to decamp	با عجله و پنهانی [جایی را] ترک کردن
bone-house	[جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
where no human foot can tread	جایی که پای ادمیزاد بدان نمیرسد.
to turn around	برگشتن [به جایی که از آنجا آمده اند]
to turn back	برگشتن [به جایی که از آنجا آمده اند]
there is time and place for everything <proverb>	هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد
to head back	برگشتن [از جایی که دراصل آمده اند]
to languish	پژولیدن [به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند]
plate rack	جایی که بشقاب هامی گذارندخشک شود
persistency	ثبات
staidness	ثبات
mutable	بی ثبات
changelessness	ثبات
gritted	ثبات
grit	ثبات
instable	بی ثبات
changeful	بی ثبات
steadiness	ثبات
steadviness	ثبات
moonish	بی ثبات
steadfastness	ثبات
permanency	ثبات
permanencies	ثبات
stableness	ثبات
p register	ثبات P
wonky	بی ثبات
fixedness	ثبات
equability	ثبات
indissolubility	ثبات
indelibility	ثبات
rtegistrar	ثبات
double minded	بی ثبات
document register	ثبات
bookkeeper	ثبات
inconstant	بی ثبات
inalterability	ثبات
metastable	کم ثبات
gritting	ثبات
staunchness	ثبات
lubricious	بی ثبات
registering	ثبات
registers	ثبات
abidance	ثبات
fastness	ثبات
feeble minded	بی ثبات
feeble-minded	بی ثبات
unstable	بی ثبات
recorder	ثبات
fickle	بی ثبات
stable	با ثبات
stables	با ثبات
staunchly	با ثبات
fortitude	ثبات
impermanent	بی ثبات
shifty	بی ثبات
registrar	ثبات
registrars	ثبات
constancy	ثبات
fastnesses	ثبات
stabilization	ثبات
register	ثبات
recorders	ثبات
variables	بی ثبات
variable	بی ثبات
stability	ثبات
lastingness	ثبات
fixity	ثبات
persistence	ثبات
shaky	بی ثبات
shakiest	بی ثبات
shakier	بی ثبات
slippery	بی ثبات
tie down <idiom>	منع کردنکسی درانجام کاری یارفتن به جایی
souvenir	یادگاری [وقتی که کسی از جایی با خود می آورد]
to ride on the bus	سوار اتوبوس شدن [برای رفتن به جایی]
pentarch	یکی از پنج تن مردمی که در جایی حکومت کنند
carry	حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
to languish	ضایع شدن [به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند]
bone dry	جایی که نوشیدن مواد الکلی در آن قدغن است
varicosity	جایی که چند سیاهرگ گشاد شده باشند
to languish	فاسد شدن [به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند]
to languish	هرز رفتن [به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند]
an accessible place	جایی که راه یافتن بدان ممکن است
to retire from [to] a place	از [به] جایی کناره گیری کردن [یا منزوی شدن]
to a in	باجرات وبابیم مخاطره به جایی داخل شدن
carrying	حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
breeding grounds	جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
breeding ground	جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
One good turn deserves another .	کاسه جایی رود که باز آید قدح
carried	حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carries	حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
recording thermometer	دماسنج ثبات
light stable	ثبات نور
object constancy	ثبات شیئی
link register	ثبات پیوند
mask register	ثبات نقابی
wage stabilization	ثبات دستمزد
occupational stability	ثبات شغلی
memory register	ثبات حافظه
voltage stability	ثبات ولتاژ
resoluteness	ثبات عزم
stable growth	رشد با ثبات
status register	ثبات وضعیت
fastness of color	ثبات رنگ
shape constancy	ثبات شکل
shift register	ثبات تغییرمکان
size constancy	ثبات اندازه
source register	ثبات منبع
stability analysis	تحلیل ثبات
stability conditions	شرایط ثبات
relocation register	ثبات جابجایی
register length	درازای ثبات
register capacity	گنجایش ثبات
telephone traffic recorder	ثبات ترافیک
unstable equilibrium	تعادل بی ثبات
recording instrument	دستگاه ثبات
structrual stability	ثبات ساختمانی
perceptual constancy	ثبات ادراکی
price stability	ثبات قیمت
price stabilization	ثبات قیمت