English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
asymmetrical sideband transmission پخش باند جانبی مانده
vestigial sideband transmission پخش باند جانبی مانده
Other Matches
approach schedule برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
course light روشنایی باند فرودگاه چراغهای مخصوص روشن کردن باند فرود
expansion interface حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
bells and whistles خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی
sidelap بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم
interband transition انتقال باند- باند
hards پس مانده کتان یاشاهدانه پس مانده
idle balance مانده راکد مانده غیرفعال
control surface کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
peripheral مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
communication بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
channel واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
side effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
wait condition 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait state 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
retort residue ته مانده یا پس مانده قرع
rinsing پس مانده ابکشی پس مانده
residue check بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
spillover effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
byeffect عوارض جانبی [اثر جانبی]
secondary effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
fall-out [side effect] عوارض جانبی [اثر جانبی]
adverse reaction عوارض جانبی [اثر جانبی]
by-effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
side spray بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
band باند
band width باند
bands باند
flank observation دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
landing strips باند فرود
wideband پهنای باند
side band باند کناری
photographic strip باند عکاسی
Gate ورودی به باند
run way باند فرود
side band ساید باند
landing strip باند فرود
Citizens' Band باند خصوصی
Citizens' Band باند شهروندان
x band باند فرکانس
wave band باند موج
strip باند فرود
wavebands باند موج
runway باند فرودگاه
runway باند پرواز
runways باند فرودگاه
runways باند پرواز
x band باند- ایکس
bands باند بانداژ
band باند بانداژ
waveband باند موج
error band باند خطا
airstrips باند فرودگاه
air strip باند فرودگاه
hachi maki باند دور سر
guard band باند نگهبان
approach route مسیرفرود به باند
approach line خط تقرب به باند
band width پهنای باند
bandwidth پهنای باند
baseband باند پایه
frequency band باند فرکانس
broad band پهن باند
broad band باند پهن
broadband پهن باند
frequency band باند بسامد
airstrip باند فرودگاه
energy band باند انرژی
p band باند فرکانس
k band باند فرکانس
j band باند فرکانس
strapping باند پیچی
intermediate band باند میانی
interband باند میانی
ground speed سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
long wave band باند موج بلند
memory bandwidth پهنای باند حافظه
mine strip باند مین گذاری
wideband channel مجرای پهن باند
wideband channel کانال پهن باند
landing mat باند فرود اضطراری
broadband channel مجرای پهنای باند
broadband channel کانال پهن باند
broadband exchange تعویض پهن باند
modulation handwidth پهنای باند مدولاسیون
narrowband پهنای باند باریک
image band باند فرکانس تصویر
nominal bandwidth پهنای باند نامی
air strip باند فرود یاپرواز
launching pad باند پرتاب موشک
launching pads باند پرتاب موشک
aperiodic antenna انتن با باند گسترده
broadband antenna انتن با باند گسترده
approach end ابتدای باند فرود
approach route مسیر تقرب به باند
frequency band width پهنای باند فرکانس
frequency band compression تراکم باند فرکانس
bleeding باند تداخل امواج
band switch کلید تغییر باند
broadband amplifier فزونساز باند گسترده
interband telegraphy تلگراف باند میانی
band change switch کلید تغییر باند فرکانس
roll out دویدن هواپیما روی باند
intermediate frequency band filter صافی باند فرکانس میانی
interband recombination ترکیب مجدد باند میانی
overshooting فرودسایشی هواپیما روی باند
input output bandwidth پهنای باند ورودی- خروجی
band pass filter circuit مدار صافی باند پاس
impluse bandwith پهنای باند ضربه جریان
overshoots فرودسایشی هواپیما روی باند
overshoot فرودسایشی هواپیما روی باند
full beam spread باند کامل روشن کننده
approach time زمان نزدیک شدن به باند
taxi حرکت هواپیماها روی باند فرود
gantelope باند برای دست دعوت به مبارزه
taxied حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxies حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxiing حرکت هواپیماها روی باند فرود
gantlope باند برای دست دعوت به مارزه
turn off guidance هدایت هواپیماروی باند تاکسی کردن
landing strip باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
landing strips باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
heliport باند فرود و پرواز هلی کوپتر
heliports باند فرود و پرواز هلی کوپتر
angle of departure زاویه صعود هواپیما از روی باند
strip alert اماده باش روی باند فرود
arresting barrier چتر کم کننده سرعت هواپیمادر روی باند
strap باند پیچی یا تسمه کشی کردن بارها
straps باند پیچی یا تسمه کشی کردن بارها
strip نوار مین گذاری باند فرود موقتی
contact lights چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
traffic control کنترل امد و رفت درجاده یا باند پرواز
aggregates کل پهنای باند کانال برای حمل یک رشته داده
aggregate کل پهنای باند کانال برای حمل یک رشته داده
aldis lmap چراغ چشمک زن مخصوص اعلام خطرناک بودن باند فرود
base band مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
baseband مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
oversize materials rejects مانده
wearying مانده
residue ته مانده
residues پس مانده
residues مانده
scrap ته مانده
recrementitious پس مانده
heel tap ته مانده
recrement پس مانده
scraps ته مانده
scrapping ته مانده
scrapped ته مانده
played out مانده
remanent پس مانده
weary مانده
wearies مانده
picking پس مانده
silt ته مانده
heels پس مانده
residve پس مانده
scum پس مانده
knub پس مانده
offscourings پس مانده
residual ته مانده
heel پس مانده
residual مانده
outworn مانده
residues ته مانده
remanence مانده
orts پس مانده
wearied مانده
refuse پس مانده
refused پس مانده
refuses پس مانده
deposits پس مانده
tailing پس مانده
dross پس مانده
fordone مانده
forwearied مانده
balance مانده
tailling پس مانده
residue مانده
leavings ته مانده
forworn مانده
leftover پس مانده
remainder مانده
balances مانده
leftovers پس مانده
residue پس مانده
loose end ته مانده
draff پس مانده
dreg پس مانده
loose ends ته مانده
leavings پس مانده
fag end ته مانده
riffraff ته مانده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com