Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 223 (14 milliseconds)
English	Persian
grandparent	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
Search result with all words
grandma	مادر بزرگ
grandmas	مادر بزرگ
grannies	مادر بزرگ
granny	مادر بزرگ
grandmother	مادر بزرگ
grandmother	مثل مادر بزرگ رفتار کردن
grandmothers	مادر بزرگ
grandmothers	مثل مادر بزرگ رفتار کردن
foremother	مادر مادر بزرگ
grand mother	مادر بزرگ
grandam	مادر بزرگ ننه بزرگ
grandame	مادر بزرگ
grannie	مادر بزرگ
paternal grandmother	مادر بزرگ
gran	مخفف مادر بزرگ
grans	مخفف مادر بزرگ
Grandmother is a dear old thing .	مادر بزرگ خیلی نازومامانی است
museum piece	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
My grandparents are six feet under. <idiom>	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
Mother-daughter boteh design	طرح بته جقه مادر و بچه [این طرح در فرش های قشقایی، خمسه و بعضی دیگر از طرح ها به چشم می خورد و شامل یک بته جقه بزرگ و یک بته کوچک در دل یکدیگر است.]
Other Matches
megalomania	مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
big game	صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous	دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
so large	چندان بزرگ بقدری بزرگ
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
grossest	بزرگ
eminent	بزرگ
extensive	بزرگ
grosses	بزرگ
egregious	بزرگ
grave	بزرگ
vasty	بزرگ
smallest	بزرگ نه
massive	بزرگ
grossing	بزرگ
spanking	بزرگ
spankings	بزرگ
decuman	بزرگ
extra	بزرگ
extra-	بزرگ
extras	بزرگ
full bottomed	بزرگ
vast	بزرگ
considerably large	بس بزرگ
small	بزرگ نه
smaller	بزرگ نه
massively	بزرگ
long ton	تن بزرگ
nonus	بزرگ
doyenne	زن بزرگ
doyennes	زن بزرگ
paternal grandmother	نه نه بزرگ
of a large size	بزرگ
large sized a	بزرگ
large sized	بزرگ
king size	بزرگ
voluminous	بزرگ
macro	بزرگ
biggest	بزرگ
bigger	بزرگ
big	بزرگ
majuscule	بزرگ
megapod	بزرگ پا
magacephalic	بزرگ سر
macrocephalic	بزرگ سر
immane	بزرگ
hugeous	بزرگ
bulkier	بزرگ
stour	بزرگ
majuscular	بزرگ
graves	بزرگ
gravest	بزرگ
swith	بزرگ
headmen	بزرگ
headman	بزرگ
bulkiest	بزرگ
mighty	بزرگ
mightiest	بزرگ
mightier	بزرگ
propylon	در بزرگ
adults	بزرگ
adult	بزرگ
dignified	بزرگ
bulky	بزرگ
grosser	بزرگ
larger	بزرگ
wallopings	بزرگ
greatest	بزرگ
large	بزرگ
great-	بزرگ
canis majoris	سگ بزرگ
major	بزرگ
canis major	سگ بزرگ
great	بزرگ
walloping	بزرگ
bandog	سگ بزرگ
majored	بزرگ
largest	بزرگ
enormous	بزرگ
grossed	بزرگ
highest	بزرگ
gross	بزرگ
gate	در بزرگ
jumbo	بزرگ
jumbos	بزرگ
high	بزرگ
highs	بزرگ
gates	در بزرگ
majoring	بزرگ
swingeing	بزرگ
majestic	بزرگ
amplifying	بزرگ شدن
abbot	راهب بزرگ
amplify	بزرگ شدن
amplifies	بزرگ شدن
galactic	بی نهایت بزرگ
paterfamilias	بزرگ خانواده
platter	بشقاب بزرگ
magnifying	بزرگ کردن
kalong	شبکور بزرگ
jumbo risks	خطرات بزرگ
platters	بشقاب بزرگ
jeroboam	قدح بزرگ
jack plane	رنده بزرگ
amplified	بزرگ شدن
abbots	راهب بزرگ
high polymer	بسپار بزرگ
high level signal	سیگنال بزرگ
argosy	کشتی بزرگ
magnified	بزرگ کردن
magnifies	بزرگ کردن
magnify	بزرگ کردن
hassan primus	حسن بزرگ
blunders	اشتباه بزرگ
blundering	اشتباه بزرگ
blundered	اشتباه بزرگ
blunder	اشتباه بزرگ
enlarging	بزرگ کردن
high minded	بزرگ منش
enlarge	بزرگ کردن
archpriest	کشیش بزرگ
enlarged	بزرگ کردن
enlarges	بزرگ کردن
hosghead	چلیک بزرگ
mandola	ماندولین بزرگ
zooms	بزرگ کردن
major epilepsy	صرع بزرگ
arch fiend	دیو بزرگ
macrography	بزرگ نگاری
macrocyte	هاگدان بزرگ
macrocephaly	بزرگ سری
zoomed	بزرگ کردن
archfiend	دیو بزرگ
oversize	اندازه بزرگ
zoom	بزرگ کردن
magnifcation	بزرگ سازی
magnifier	بزرگ کننده
magnifier	بزرگ ساز
mausoleums	ارامگاه بزرگ
aggrandise	بزرگ کردن
aggrandise	بزرگ شدن
aggrandize	بزرگ کردن
antrum	غار بزرگ
arch enemy	دشمن بزرگ
major planets	سیارات بزرگ
major cycle	چرخه بزرگ
major cycle	بزرگ چرخه
main frame	کامپیوتر بزرگ
archbshop	اسقف بزرگ
long boat	کرجی بزرگ
largen	بزرگ کردن
largen	بزرگ شدن
larged sized	اندازه بزرگ
large ship	ناو بزرگ
large ship	کشتی بزرگ
main	بزرگ تمام
large intestine	روده بزرگ
large detail	جزء بزرگ
large aircraft	هواپیمای بزرگ
archduke	دوک بزرگ
largen vi	بزرگ شدن
largen vi	بزرگ کردن
leading nations	ملتهای بزرگ
dignitaries	شخص بزرگ
dignitary	شخص بزرگ
magnifications	بزرگ نمایی
archduchess	دوشس بزرگ
magnification	بزرگ نمایی
bulk	قسمت بزرگ
bulk	در حجم بزرگ
lives of great men	مردمان بزرگ
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,	بزرگ دارد
archenemy	دشمن بزرگ
grandurncle	دایی بزرگ
tankard	ابخوری بزرگ
tankards	ابخوری بزرگ
hunk	تکه بزرگ
gor bellied	شکم بزرگ
grand	بزرگ مهم
grander	بزرگ مهم
grandest	بزرگ مهم
big league	لیگ بزرگ
bonefire	اتش بزرگ
goodman	بزرگ خانواده
grand conanical	بندادی بزرگ
storing	مغازه بزرگ
store	مغازه بزرگ
whacking	خیلی بزرگ
whackings	خیلی بزرگ
grandsire	پدر بزرگ
grandsir	پدر بزرگ
grandiosity	بزرگ نمایی
grandame	ننه بزرگ
lump	بزرگ شدن
grand mal	صرع بزرگ
grand duke	دوک بزرگ
grand duchess	دوشس بزرگ
bonfire	اتش بزرگ
bonfires	اتش بزرگ
dalmatian	نوعی سگ بزرگ

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com