Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (7 milliseconds)
English
Persian
open house
پذیرایی از مهمان
Other Matches
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
receptions
پذیرایی
reception
پذیرایی
entertainments
پذیرایی
entertainment
پذیرایی
guests
مهمان
guest
مهمان
visitator
مهمان
drawing room
سالن پذیرایی
levee
مجلس پذیرایی
parlor
اطاق پذیرایی
parlours
اطاق پذیرایی
parlour
اطاق پذیرایی
parlors
اطاق پذیرایی
palor
اطاق پذیرایی
reception room
اتاق پذیرایی
reception rooms
اتاق پذیرایی
receptors
پذیرایی کننده
receptor
پذیرایی کننده
entertain
پذیرایی کردن
drawing rooms
سالن پذیرایی
entertained
پذیرایی کردن
drawing rooms
اطاق پذیرایی
drawing room
اطاق پذیرایی
entertains
پذیرایی کردن
lodges
پذیرایی کردن
lodge
پذیرایی کردن
lodged
پذیرایی کردن
receive
پذیرایی کردن از
receives
پذیرایی کردن از
accessible
آماده پذیرایی
bidden guest
مهمان خوانده
treat
مهمان کردن
hospitalization
مهمان نوازی
rest house
مهمان سرا
treats
مهمان کردن
treated
مهمان کردن
inhospitableness
مهمان ننوازی
i was under his roof
مهمان او بودم
gatecrashers
مهمان ناخوانده
guest computer
کامپیوتر مهمان
gatecrasher
مهمان ناخوانده
hosteler
مهمان دار
hosted
مهمان دار
hosting
مهمان دار
hosts
مهمان دار
inhospitable
مهمان ننواز
guest chamber
اطاق مهمان
guests
مهمان کردن
guest room
اطاق مهمان
guest
مهمان کردن
guest-room
اطاق مهمان
guest-rooms
اطاق مهمان
banquet
مهمان کردن
banquets
مهمان کردن
host
مهمان دار
hospitable
مهمان نواز
hospitality
مهمان نوازی
roll out the red carpet
<idiom>
حسابی پذیرایی کردن
to serve oneself
از خود پذیرایی کردن
presence chamber
اطاق بار یا پذیرایی
at someone's beck and call
<idiom>
همیشه آماده پذیرایی
to keep open house
ازهرکس پذیرایی کردن
red carpet
علامت پذیرایی مخصوص
wait on (someone) hand and foot
<idiom>
به هر نحوی پذیرایی کردن
amusement
فریب خوردگی پذیرایی
at home
پذیرایی در ساعت معین
entertainments
تفریحات پذیرایی کردن
accessibility
امادگی برای پذیرایی
entertainment
تفریحات پذیرایی کردن
amusements
فریب خوردگی پذیرایی
to keep an open house
مهمان نواز بودن
visitor
مهمان رسمی نظامی
visitors
مهمان رسمی نظامی
visitor
دیدن کننده مهمان
visitors
دیدن کننده مهمان
hospitably
از روی مهمان نوازی
goest operating system
سیستم عامل مهمان
inhospitably
بدون مهمان نوازی
visiter
دیدن کننده مهمان
inhospitality
فقدان مهمان نوازی
keep an open house
مهمان نواز بودن
welcomes
خوشامد گفتن پذیرایی کردن
welcoming
خوشامد گفتن پذیرایی کردن
parlormaid
کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
reception
قدرت پذیرش پذیرایی کردن
receptions
قدرت پذیرش پذیرایی کردن
welcomed
خوشامد گفتن پذیرایی کردن
welcome
خوشامد گفتن پذیرایی کردن
do the honors
<idiom>
مثل یک مهماندا پذیرایی کردن
hospitalization
پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
valhalla
سالن پذیرایی خدای اودین
one's d.
روز پذیرایی شخص درهفته
invites
مهمان کردن وعده دادن
invited
مهمان کردن وعده دادن
invite
مهمان کردن وعده دادن
We are expecting guests for dinner .
برای شام مهمان داریم
Please be my guest.
خواهش می کنم مهمان من با شید
hospitable
غریب نواز مهمان نوازانه
wear out one's welcome
<idiom>
مهمان دو روزه عزیز است
open doored
در خانه باز مهمان نواز
board and lodging
خوابگاه با پذیرایی غذا
[در مهمانسرا یا هتل]
That evening we had company .
آن روز بعد از ظهر مهمان داشتیم
to eat salt with a person
باکسی نان ونمک خوردن مهمان کسی بودن
When in Rome, do as the Romans do!
<idiom>
خود را به آداب و رسوم کشور مهمان وفق بده.
roll out the red carpet
<idiom>
برای خوشآمد فرش زیرپای مهمان پهن کردن
homestay
خانواده مهمان دار
[کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
table money
فوق العادهای که بابت هزینه مهمان داری به افسران ارشد داده میشود
The guest brings his own portion .
<proverb>
مهمان روزى خود را با خود مى آورد .
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com