Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (20 milliseconds)
English
Persian
castaway
پرتاب کردن وزنه
castaways
پرتاب کردن وزنه
Other Matches
shot putter
شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
shot putters
شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
throwing
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throws
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
putting
پرتاب وزنه
put
پرتاب وزنه
shot put
پرتاب وزنه
weight throw
پرتاب وزنه
puts
پرتاب وزنه
shot
پرتاب وزنه گلوله سربی
triathlon
پرش ارتفاع و پرتاب وزنه
shots
پرتاب وزنه گلوله سربی
jerks
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerked
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerk
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerking
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
deathlon
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
field event
مسابقه پرشهای طول وارتفاع و بانیزه مسابقههای پرتاب وزنه و دیسک و چکش
field events
مسابقه پرشهای طول وارتفاع و بانیزه مسابقههای پرتاب وزنه و دیسک و چکش
stopboard
تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
multipoundage syatem
روش تمرین وزنه برداری باکاستن وزنه هنگام سختی کار
squats
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatting
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatted
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squat
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
light and heavy system
روش تمرین وزنه برداری بافزونی تدریجی وزنه
sinker
وزنه ریسمان ماهی گیری وزنه
sinkers
وزنه ریسمان ماهی گیری وزنه
deal lift
بلند کردن وزنه تا کمر وپایین بردن
delivery groups
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
free drop
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
one and one
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one plus one
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
pentathlons
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlon
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
ballistics
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
foot pound
مقدار نیروی لازم برای بلند کردن وزنه یک پوندی بارتفاع یک فوت.
shoot
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoots
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
ejection
خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
thrusting
پرتاب کردن
projects
پرتاب کردن
unsling
پرتاب کردن
thrusts
پرتاب کردن
let fly
پرتاب کردن
jettisoning
پرتاب کردن
jettisoned
پرتاب کردن
jettison
پرتاب کردن
project
پرتاب کردن
projected
پرتاب کردن
thrust
پرتاب کردن
jettisons
پرتاب کردن
pelt
پرتاب کردن
pelted
پرتاب کردن
pelts
پرتاب کردن
shoots
پرتاب کردن
foin
پرتاب کردن
jaculate
پرتاب کردن
pitch
پرتاب کردن
shoot
پرتاب کردن
skeet
پرتاب کردن
pitches
پرتاب کردن
unsling
از فلاخن پرتاب کردن
lob
باهستگی پرتاب کردن
lobbed
باهستگی پرتاب کردن
triggers
پرتاب کردن فشنگ
to fire a torpedo
اژدری پرتاب کردن
jettisons
پرتاب کردن به بیرون
triggered
پرتاب کردن فشنگ
shoots
پرتاب کردن گلوله
trigger
پرتاب کردن فشنگ
spits
اب دهان پرتاب کردن
spit
اب دهان پرتاب کردن
launch a missile
موشک پرتاب کردن
lobbing
باهستگی پرتاب کردن
shoot
پرتاب کردن گلوله
lobs
باهستگی پرتاب کردن
jetted
بخارج پرتاب کردن
jettison
پرتاب کردن به بیرون
jets
بخارج پرتاب کردن
sling
زنجیردار پرتاب کردن
slinging
زنجیردار پرتاب کردن
slings
زنجیردار پرتاب کردن
to launch a torpedo
اژدری پرتاب کردن
jetting
بخارج پرتاب کردن
jet
بخارج پرتاب کردن
projectable
قابل پرتاب کردن
jettisoning
پرتاب کردن به بیرون
jettisoned
پرتاب کردن به بیرون
command ejection
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
pash
بازور پرتاب کردن کوبیدن
upthrust
بطرف بالا پرتاب کردن
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
provisional ball
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
shoving
با زور پیش بردن پرتاب کردن
shoves
با زور پیش بردن پرتاب کردن
shove
با زور پیش بردن پرتاب کردن
shoved
با زور پیش بردن پرتاب کردن
skyrockets
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrocketed
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
squish
صدای شکستن یا پرتاب چیزی له کردن
skyrocketing
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
slog
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
skyrocket
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
slogs
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
slogged
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
slogging
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
pitch
توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
pitches
توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
send down
پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
refire time
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
pitch
پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
pitches
پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
hurls
پرتاب کردن پرت کردن
hurl
پرتاب کردن پرت کردن
hurled
پرتاب کردن پرت کردن
run-up
[start-up]
نزدیکی به مکان شروع با دویدن
[برای جهش یا پرتاب کردن]
[ورزش]
where is the kilogramme weight ?
وزنه ....
ponderance
وزنه
paper weight
وزنه
short weight
وزنه کم
sinker
وزنه نگهدار
counter weight
وزنه تعادل
counter balance
وزنه تعادلی
counterbalance
وزنه تعادل
counter weight
وزنه مقابل
bob
وزنه قپان
bobbing
وزنه قپان
counterbalanced
وزنه تعادل
counterpoise
وزنه متقابل
counterweigh
وزنه تعادل
sinkers
وزنه نگهدار
plumb bob
وزنه سربی
counterbalances
وزنه تعادل
rammer
وزنه شمعکوب
ledger
وزنه سربی
ledgers
وزنه سربی
lifter
وزنه بردار
bobs
وزنه قپان
halma
پرش با وزنه
counterweight
وزنه مقابل
flyweights
وزنه تعادل
flyweight
وزنه تعادل
counterweight
وزنه برابر
counterweight
وزنه تعادل
weight
سنگ وزنه
counterweights
وزنه تعادل
counterweights
وزنه مقابل
weight lifter
وزنه بردار
offsetting
وزنه متعادل
counterweights
وزنه برابر
offset
وزنه متعادل
weight lifting
وزنه برداری
ballast
وزنه تعادل
quail
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
incline bench
تخته وزنه برداری
snatches
وزنه برداری یکضرب
sinker
وزنه سربی ماهیگیری
uplifts
بالا زدن وزنه
weight program
تمرین وزنه برداری
uplift
بالا زدن وزنه
snatching
وزنه برداری یکضرب
governor balance weight
وزنه تعادل رگولاتور
ballast
وزنه متعادل کننده
sinkers
وزنه سربی ماهیگیری
snatch
وزنه برداری یکضرب
snatched
وزنه برداری یکضرب
poise
اونگ یا وزنه ساعت
ledgering
ماهیگیری بااستفاده از وزنه
sash balancing weight
وزنه متعادل کننده
kentledge
وزنه اهن ته کشتی
clean and press
حرکت پرس وزنه برداری
clean and jerk
حرکت دوضرب وزنه برداری
make-weight
سر وزن رسیدن وزنه بردار
discobolus
وزنه پرت کن حلقه انداز
split
وزنه برداری یکضرب فرانسوی
make-weights
سر وزن رسیدن وزنه بردار
europian championship
وزنه برداری قهرمانی اروپا
make weight
سر وزن رسیدن وزنه بردار
platforms
تخته 4 در 4متر مسابقه وزنه برداری
donkey raise
تمرین خم شدن با وزنه روی پشت
terminal tackle
راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
platform
تخته 4 در 4متر مسابقه وزنه برداری
poise
وزنه متحرک بحالت موازنه دراوردن
empty weight
وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
delivery error
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
bench
تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
disqualifying
خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
derrick lift
کشیدن وزنه به روی سینه باپاهای راست
benches
تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
press
بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
disqualified
خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
disqualifies
خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
disqualify
خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
bat weight
وزنه اضافی متصل به چوب بیس بال
presses
بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
terminal rig
طعمه راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
dipsey sinker
نوعی وزنه برای فرو بردن قلاب ماهیگیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com