Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 137 (7 milliseconds)
English	Persian
an incident ray	پرتو ساقط
Other Matches
he forefeited his right	حق او ساقط شد
lapsed	ساقط
lapse vi	ساقط شدن
lapsed ppa	ساقط شده
lapsible	ساقط شدنی
an incident ray	شعاع ساقط
miscarried	جنین ساقط
casuing to lapse	ساقط کننده
abortive foatus	جنین ساقط
it is no longer valid	از درجه اعتبار ساقط است
void	از درجه اعتبار ساقط کردن
infrared ray	اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
tolled	حق عبور یا حق ارتفاق ساقط شده در اثر مرور زمان
lapsable	سلب شدنی ساقط شدنی برگشتنی
lapse	سلب سلب یا ساقط یا زایل شدن
lapsing	سلب سلب یا ساقط یا زایل شدن
lapses	سلب سلب یا ساقط یا زایل شدن
shaft	پرتو
radiance	پرتو
rayless	بی پرتو
radiancy	پرتو
rayon	پرتو
beamless	بی پرتو
shafts	پرتو
aegis	پرتو
rontgen rays	پرتو X
ray	پرتو
reaction	پرتو
radiation	پرتو
reactions	پرتو
straight line	پرتو
beams	پرتو
beam	پرتو
radioactive	پرتو زا
eradiate	پرتو افکندن
eradiation	پرتو افکنی
electron beam	پرتو الکترون
double beam	پرتو مضاعف
beta radiation	پرتو بتا
canal rays	پرتو کانالی
cathode rays	پرتو کاتدی
corpuscular ray	پرتو ذرهای
cosmic radiation	پرتو کیهانی
primary cosmic rays	پرتو کیهانی
posivite ray	پرتو مثبت
cosmicray	پرتو کیهانی
fire light	پرتو اتش
gamma radiation	پرتو گاما
light ray	پرتو نور
luminesce	پرتو افکندن
x radiation	پرتو ایکس
radar beam	پرتو رادار
sun beam	پرتو افتاب
roentgen ray	پرتو رونتگن
roentgen ray	پرتو ایکس
rontgen rays	پرتو مجهول
light beam	پرتو نور
x rays	پرتو ایکس
illuminating beam	پرتو روشنایی
illuminating beam	پرتو نور
image ray	پرتو تصویر
ionic ray	پرتو یونی
irradiative	پرتو افکن
silvery rays	پرتو سیمین
gamma ray	پرتو گاما
sunbeams	پرتو افتاب
radiates	پرتو افکندن
radiating	پرتو افکندن
X-ray	پرتو ایکس
X-ray	پرتو رونتگن
X-rayed	پرتو ایکس
X-rayed	پرتو رونتگن
radiated	پرتو افکندن
sunbeam	پرتو افتاب
gleams	پرتو انی
illuminate	پرتو افکندن
illuminates	پرتو افکندن
gleam	پرتو انی
gleamed	پرتو انی
gleaming	پرتو انی
illuminating	پرتو افکندن
radiate	پرتو افکندن
X-raying	پرتو ایکس
actiniform	پرتو مانند
irradiation	پرتو افکنی
cosmic rays	پرتو کیهانی
radiotherapy	پرتو درمانی
anode rays	پرتو اندی
radiology	پرتو شناسی
projectors	پرتو افکن
actinolagy	پرتو شناس
actinometry	پرتو سنجی
projector	پرتو افکن
X-raying	پرتو رونتگن
alpha rediation	پرتو الفا
lapsible a	ساقط شدنی باطل شدنی
his right of ownership lapsed	حق مالکیت از او سلب شد حق مالکیت او ساقط شد
x ray diffraction	پراش پرتو ایکس
soft x rays	پرتو ایکس کم نفوذ
x ray apparatua	دستگاه پرتو ایکس
to pour rays	پرتو افکندن یا پاشیدن
x ray analysis	تحلیل پرتو ایکس
x ray microdiffraction	پراش پرتو ایکس
x ray tube	لامپ پرتو ایکس
Health physics	فیزیک محافظت از پرتو
projections	تجسم پرتو افکنی
projection	تجسم پرتو افکنی
The Physics of Radiation Protection	فیزیک محافظت از پرتو
alpha radiation	وقوع طبیعی پرتو
cathod ray tube	لوله پرتو کاتدی
hard radiation	تابش یا پرتو سخت
beamy	شاخ دار پر پرتو
shafts	تیرانداختن پرتو افکندن
shaft	تیرانداختن پرتو افکندن
extraordinary ray	پرتو غیر عادی
hard x ray	پرتو ایکس سخت
radioisotope	ایزوتوپ پرتو افشان
x ray crystallography	بلورنگاری پرتو ایکس
roentgen diffractometry	بلورنگاری پرتو ایکس
rontgenogram	عکسی که با پرتو مجهول بردارند
radioactive	پرتو افشان تابش دار
electron beam deflection system	سیستم شکست پرتو الکترونی
ultraviolet ray	اشعه ماوراء بنفش پرتو فرابنفش
rontgen	نام فیزیکدان نامی المان که پرتو مجهول را پیدا کرد
radialized	دارای میله هایی که پرتووارمنشعب شده باشند مرتب بشکل پرتو
lobes	یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
lobe	یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
maser	Radiation of Emission تقویت ماکروویو توسط پخش پرتو تحریک شده Stimulat the Amplificationby icrowave
collimate	تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
y plates	صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
lightest	چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
light	چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lighted	چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
radiologist	متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologists	متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
black body radiation	تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com