Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 171 (8 milliseconds)
English
Persian
rontgen rays
پرتو مجهول
Search result with all words
rontgen
نام فیزیکدان نامی المان که پرتو مجهول را پیدا کرد
rontgenogram
عکسی که با پرتو مجهول بردارند
Other Matches
wheatstone bridge
مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
radiolucency
درجه نفوذ اشعه مجهول نفوذ پذیری اشعه مجهول
infrared ray
اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
unknowns
مجهول
secret
سر مجهول
secrets
سر مجهول
unbeknownst
مجهول
unbeknown
مجهول
unknown
مجهول
fameless
مجهول
roentgen ray
اشعه مجهول
of obscure birth
مجهول النسب
the passive voice
فعل مجهول
the passive voive
فعل مجهول
the passive voive
بنا مجهول
unknown sample
نمونه مجهول
of unknown identity
مجهول الهویه
identity of unknown
مجهول الهویه
x ray
اشعه مجهول
the passive voice
بنای مجهول
of unknown ownership
مجهول المالک
ownership of unknown
مجهول المالک
unclear condition
شرط مجهول
xrays
اشعه مجهول
fameless
مجهول الهویه
property with unknown owner
مال مجهول المالک
property of unknown ownership
اموال مجهول المالک
ignotum per igno tius
توضیح مجهول با چیزمجهول تر
person of unknown indentity
شخص مجهول الهویه
passiveness
فعل درحالت مجهول
property of unknown ownership
مال مجهول المالک
x radiation
تشعشع اشعه مجهول
fabulous
افسانه وار مجهول
x ray therapy
درمان با اشعه مجهول
incognito
نا شناس مجهول الهویه
radiograms
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
roentgenoscopy
معاینه بوسیله اشعه مجهول
radiogram
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
deponont
در فاهر مجهول و در باطن معلوم
roentgenoscope
دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول
encephalogram
عکس برداری ازمغز با اشعه مجهول
roentgenize
بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
participles
وجه وصفی مجهول صفت مفعولی
participle
وجه وصفی مجهول صفت مفعولی
roentgenography
عکس برداری بوسیله تابش اشعه مجهول
radioactivity
خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
radio activity
خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
roentgen
واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول
penetrameter
الت مخصوص سنجش درجه نفوذ اشعه مجهول
roentgenogram
عکسی که توسط تابش اشعه مجهول درست شده است
roentgenology
شاخهای از پرتونگاری که با استفاده از اشعه مجهول امراض رامعالجه میکند
tomography
فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی
anticathode
قطب مثبت برق صفحهء پلاتین یا تنگستن دولولهء اشعهء مجهول
reaction
پرتو
rayon
پرتو
radiancy
پرتو
reactions
پرتو
ray
پرتو
beamless
بی پرتو
radioactive
پرتو زا
radiation
پرتو
beam
پرتو
rontgen rays
پرتو X
straight line
پرتو
shaft
پرتو
shafts
پرتو
aegis
پرتو
rayless
بی پرتو
beams
پرتو
radiance
پرتو
illuminating beam
پرتو نور
image ray
پرتو تصویر
illuminating beam
پرتو روشنایی
x radiation
پرتو ایکس
gamma ray
پرتو گاما
gamma radiation
پرتو گاما
ionic ray
پرتو یونی
light beam
پرتو نور
radar beam
پرتو رادار
roentgen ray
پرتو رونتگن
roentgen ray
پرتو ایکس
posivite ray
پرتو مثبت
sun beam
پرتو افتاب
x rays
پرتو ایکس
silvery rays
پرتو سیمین
luminesce
پرتو افکندن
light ray
پرتو نور
irradiative
پرتو افکن
fire light
پرتو اتش
sunbeam
پرتو افتاب
radiate
پرتو افکندن
X-ray
پرتو ایکس
X-ray
پرتو رونتگن
X-rayed
پرتو ایکس
X-rayed
پرتو رونتگن
X-raying
پرتو ایکس
X-raying
پرتو رونتگن
projector
پرتو افکن
projectors
پرتو افکن
radiology
پرتو شناسی
radiotherapy
پرتو درمانی
radiating
پرتو افکندن
gleams
پرتو انی
sunbeams
پرتو افتاب
illuminate
پرتو افکندن
illuminates
پرتو افکندن
illuminating
پرتو افکندن
gleam
پرتو انی
gleamed
پرتو انی
gleaming
پرتو انی
radiated
پرتو افکندن
radiates
پرتو افکندن
cosmic rays
پرتو کیهانی
cosmic radiation
پرتو کیهانی
corpuscular ray
پرتو ذرهای
cathode rays
پرتو کاتدی
primary cosmic rays
پرتو کیهانی
canal rays
پرتو کانالی
eradiation
پرتو افکنی
beta radiation
پرتو بتا
cosmicray
پرتو کیهانی
anode rays
پرتو اندی
an incident ray
پرتو ساقط
alpha rediation
پرتو الفا
irradiation
پرتو افکنی
eradiate
پرتو افکندن
actiniform
پرتو مانند
actinolagy
پرتو شناس
actinometry
پرتو سنجی
electron beam
پرتو الکترون
double beam
پرتو مضاعف
hard radiation
تابش یا پرتو سخت
hard x ray
پرتو ایکس سخت
x ray analysis
تحلیل پرتو ایکس
The Physics of Radiation Protection
فیزیک محافظت از پرتو
x ray apparatua
دستگاه پرتو ایکس
x ray diffraction
پراش پرتو ایکس
x ray microdiffraction
پراش پرتو ایکس
x ray tube
لامپ پرتو ایکس
Health physics
فیزیک محافظت از پرتو
projections
تجسم پرتو افکنی
projection
تجسم پرتو افکنی
x ray crystallography
بلورنگاری پرتو ایکس
shaft
تیرانداختن پرتو افکندن
beamy
شاخ دار پر پرتو
cathod ray tube
لوله پرتو کاتدی
extraordinary ray
پرتو غیر عادی
soft x rays
پرتو ایکس کم نفوذ
shafts
تیرانداختن پرتو افکندن
radioisotope
ایزوتوپ پرتو افشان
alpha radiation
وقوع طبیعی پرتو
to pour rays
پرتو افکندن یا پاشیدن
roentgen diffractometry
بلورنگاری پرتو ایکس
radioactive
پرتو افشان تابش دار
electron beam deflection system
سیستم شکست پرتو الکترونی
ultraviolet ray
اشعه ماوراء بنفش پرتو فرابنفش
radialized
دارای میله هایی که پرتووارمنشعب شده باشند مرتب بشکل پرتو
maser
Radiation of Emission تقویت ماکروویو توسط پخش پرتو تحریک شده Stimulat the Amplificationby icrowave
lobes
یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
lobe
یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
collimate
تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
y plates
صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
light
چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lighted
چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lightest
چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
radiologist
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologists
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
black body radiation
تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com