Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
part
[ial]
payment of a fine
پرداخت قسمتی از جریمه
Other Matches
rebate
پرداخت قسمتی از بدهی
rebates
پرداخت قسمتی از بدهی
appropriation
در CLتقاضانامه ایست که بستانکاربرای بدهکار می فرستد ودرخواست پرداخت قسمتی ازطلب خود را می نماید
dead freight
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
finable
جریمه دار محکوم بدادن جریمه سزاوارجریمه
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
progress payment
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage
کسری پرداخت کسر پرداخت
fate
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
tax evasion
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
due bill
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransoms
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
forfeit
جریمه
forfeited
جریمه
penalties
جریمه
penalty
جریمه
amercement
جریمه
fined
جریمه
fine
جریمه
finest
جریمه
sconce
جریمه
mulct
جریمه
response cost
جریمه
forfeiture
جریمه
forfeits
جریمه
forfeiting
جریمه
penalising
جریمه کردن
penalized
جریمه کردن
finable
جریمه بردار
penalises
جریمه کردن
forfeitable
مستوجب جریمه
forfoitable
جریمه بردار
penalize
جریمه کردن
liable to fine
مشمول جریمه
they mulcted him
او را جریمه کردند
fine
جریمه کردن
fined
جریمه کردن
penalizing
جریمه کردن
finest
جریمه کردن
sconce
جریمه کردن
penalizes
جریمه کردن
penalised
جریمه کردن
penalty
تاوان جریمه
forfeit
جریمه دادن
penalties
تاوان جریمه
forfeiting
جریمه کردن
amerceable
قابل جریمه
forfeit
جریمه کردن
surtax
جریمه مالیاتی
forfeiting
جریمه دادن
pecuniary
جریمه دار
forfeits
جریمه دادن
forfeited
جریمه کردن
demurrage
جریمه تاخیر
forfeits
جریمه کردن
mulct
جریمه دادن
backwardation
جریمه دیرکرد
forfeited
جریمه دادن
carnet
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
surcharges
بعنوان جریمه گرفتن
surcharge
بعنوان جریمه گرفتن
penalty clause
ماده یا بند جریمه
penalty clauses
ماده یا بند جریمه
misconduct penalty
جریمه 01 دقیقه اخراج
assess
جریمه کردن ارزیابی
mulct
عیب جریمه کردن
assessed
جریمه کردن ارزیابی
assesses
جریمه کردن ارزیابی
assessing
جریمه کردن ارزیابی
forfeited
بطور جریمه یاتاوان گرفتن
sanctioned
مجوز جریمه ضمانت اجرا
fined
جریمه گرفتن از صاف کردن
sanctioning
مجوز جریمه ضمانت اجرا
forfeits
بطور جریمه یاتاوان گرفتن
sanction
مجوز جریمه ضمانت اجرا
forfeiting
بطور جریمه یاتاوان گرفتن
forfeit
بطور جریمه یاتاوان گرفتن
scot ant lot
جریمه یامالیات دسته جمعی
finest
جریمه گرفتن از صاف کردن
sanctions
مجوز جریمه ضمانت اجرا
fine
جریمه گرفتن از صاف کردن
surcharge
مبلغ جریمه نرخ اضافی
surcharges
مبلغ جریمه نرخ اضافی
to forfeit something
چیزی را بعنوان جریمه از دست دادن
liquidated damages
پرداختن جریمه جهت فسخ قرارداد
to lose something
چیزی را بعنوان جریمه از دست دادن
to get off lightly
بدون جریمه سنگین رها یافتن
to get off easy
بدون جریمه سنگین رها یافتن
to get off cheaply
بدون جریمه سنگین رها یافتن
claim for indemnification
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
I went scot - free .
خیلی مفت دررفتم ( بدون جریمه یا تنبیه)
to lose something
مال کسی را بعنوان جریمه ضبط کردن
to forfeit something
مال کسی را بعنوان جریمه ضبط کردن
portion
قسمتی
portions
قسمتی
triploidy
سه قسمتی
triplex
سه قسمتی
partite
قسمتی
haxamerous
شش بخشی شش قسمتی
legs
قسمتی از مسابقه
esprit de corps
روحیه قسمتی
esprit
حمیت قسمتی
leg
قسمتی از مسابقه
sector
قسمتی ازجبهه
esprit de corps
حمیت قسمتی
double cloister
راهرو دو قسمتی
split second
قسمتی از ثانیه
another guess
قسمتی دیگر
flattest
قسمتی از یک عمارت
flat
قسمتی از یک عمارت
plank
قسمتی ازبرنامه
pate
سر یا قسمتی از سرانسان
partial
بخشی قسمتی
triploid
سه قسمتی سه بخشی
spirit
حمیت قسمتی
tripartition
سه قسمتی کردن
spirit de corps
حمیت قسمتی
spiriting
حمیت قسمتی
sectors
قسمتی ازجبهه
spirit de corps
روحیه قسمتی
ability to pay principle of taxation
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
court of record
در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
neck of the woods
<idiom>
ناحیه یا قسمتی از کشور
lobotomies
برش قسمتی از مغز
expansion joint
اتصال چند قسمتی
section charge
خرج چند قسمتی
winging
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
wing
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
fractions
کسر درصدی از قسمتی از
fraction
کسر درصدی از قسمتی از
helmeted
دارای قسمتی که مانندخودباشد
striking out pleading
حذف قسمتی از مدافعات
crease
قسمتی از زمین کریکت
creased
قسمتی از زمین کریکت
module
قسمتی از سفینه فضایی
lobotomy
برش قسمتی از مغز
aliquot part charge
خرج چند قسمتی
creasing
قسمتی از زمین کریکت
march unit
قسمتی ازستون راهپیمایی
ram's horn
قسمتی ازاستحکامات خندق
creases
قسمتی از زمین کریکت
modules
قسمتی از سفینه فضایی
aliquot propelling charge
خرج پرتاب چند قسمتی
whips
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
freeboard
قسمتی از قایق که بیرون اب است
whip
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
displacement hull
قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
fractional damage
خسارت وارده به قسمتی از وسیله
whipped
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
aft flap
آخرین قسمت فلپهای سه قسمتی
pneumonectomy
قطع وبرداشتن ریه با قسمتی از ان
group rendezvous
نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
hash mark
قسمتی از زمین پس از عبوراز خط یک یاردی
zap
پاک نمودن قسمتی از برنامه
lobectomy
برداشتن قسمتی ازیک عضو
necks
قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
neck
قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
zapped
پاک نمودن قسمتی از برنامه
zapping
پاک نمودن قسمتی از برنامه
slot charter
اجاره قسمتی از وسیله نقلیه
barons
شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
baron
شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
zaps
پاک نمودن قسمتی از برنامه
subscribing
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
faubourg
قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
dairies
قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند
judea
یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
cropped
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
contract termination
فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
dairy
قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند
cymric
وابسته به سیمر قسمتی ازبریتانیای کبیر
crops
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
crop
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
open ice
قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
alethiology
قسمتی از منطق که باحقیقت سروکار دارد
saddleback
قسمتی از پشته کوه که مانندزین گاواست
lectionary
ایات منتخبه یا قسمتی از کتاب مقدس
table flap
قسمتی از میزکه خوابانیده یابلند میشود
flush
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
gastrectomy
عمل برداشتن تمام یا قسمتی از معده
flushes
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
flushing
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
paleocene
قسمتی از دوران سوم زمین شناسی
tail skid
قسمتی که وزن دم هواپیما رامتحمل میشود
fat bits
بزرگ کردن قسمتی از صفحه نمایش
skips
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
skip
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
poking
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
appendix
قسمتی در انتهای کتاب حاوی اطلاعات اضافی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com