Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
multiple job processing
پردازش چند کاره
Search result with all words
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
Other Matches
He is a jack of all trades, but master of none.
<idiom>
او مرد همه کاره است و هیچ کاره.
Jack of all trades and master of none..
<proverb>
همه کاره هیچ کاره است .
Jack of all trades , master of none .
همه کاره وهیچ کاره
postprocessor
برنامهای که داده را از برنامه دیگر پردازش میکند که پردازش شده است
photocomposition
کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد
interactive processing
پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای
backing
رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی
inactive
بی کاره
ad hoc
تک کاره
general purpose
هر کاره
batches
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batch
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
gpr
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند
edp
پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی
versatile
همه کاره
what is he?
چه کاره است
multitasking
چند کاره
jacks of all trades
همه کاره
multipurpose
چند کاره
jack of all trades
همه کاره
dual purpose gun
توپ دو کاره
picks
چند کاره
half faced
نیمه کاره
halfway
نصفه کاره
pick
چند کاره
pipeline
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipelines
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
multijob operation
عملیات چند کاره
multi purpose machine
ماشین چند کاره
A good for nothing person .
آدم هیچ کاره
i went there particularly to
یک کاره انجا رفتم
multitester
سنجه چند کاره
multi meter
سنجه چند کاره
factotum
ادم همه کاره
factotums
ادم همه کاره
He is the boss . He runs the show.
اوهمه کاره است
partial
نیمه کاره بخشی از
versatility
همه کاره بودن
do all
ادم همه کاره
He has no influence in this company .
دراین شرکت کاره ای نیست
slouch
ادم بی کاره وبی کفایت
That is my line ( field ) .
خودم این کاره هستم
slouches
ادم بی کاره وبی کفایت
slouched
ادم بی کاره وبی کفایت
slouching
ادم بی کاره وبی کفایت
distributed processing system
سیستم پردازش توزیعی سیستم پردازش غیر متمرکز
centralized data processing
پردازش تمرکز یافته داده پردازش داده متمرکز
multifinder
گونهای از Apple Macintosh Finder که چند کاره بودن را پشتیبانی میکند
protect
یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protecting
یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protects
یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
microsoft
DOS-MS سیستم عامل تک کاربره و تک کاره است و توسط کار خط دستور کنترل میشود
in line processing
پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
standards
حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standard
حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
dual capable
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
task
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
tasks
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
time
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
post processing
پس پردازش
stacked job processing
پردازش پشته یی
random probing
پردازش تصادفی
processing unit
واحد پردازش
processing symbol
علامت پردازش
processing program
برنامه پردازش
priority processing
پردازش اولیه
preprocessor
پیش پردازش
preprocessing
پیش پردازش
process
پردازش کردن
data processing
پردازش داده ها
random processing
پردازش تصادفی
transaction oriented processing
پردازش تغییرگرا
text processing
پردازش متن
teleprocessing
پردازش از دور
serial processing
پردازش سری
serial processing
پردازش نوبتی
sequential processing
پردازش ترتیبی
running in parallel
پردازش موازی
real time processing
پردازش بلادرنگ
picture processing
پردازش تصویری
massage
پردازش داده
processes
پردازش کردن
direct processing
پردازش مستقیم
background processing
پردازش زمینهای
batch processing
پردازش دستهای
continuous processing
پردازش پیوسته
command processing
پردازش دستورالعمل
concurrent processing
پردازش همزمان
distrubuted processing
پردازش توزیعی
massaged
پردازش داده
massages
پردازش داده
parallel processing
پردازش موازی
massaging
پردازش داده
list processing
پردازش لیست
information processing
پردازش اطلاعات
image processing
پردازش تصویر
word processing
پردازش کلمه
file processing
پردازش فایل
document processing
پردازش مدرک
simultaneous processing
پردازش همزمان
MS DOS
سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
remote processing
پردازش از راه دور
tp
پردازش از راه دور
adp
پردازش داده خودکار
idp
پردازش داده مجتمع
lisp
لیسپ پردازش لیست
teleprocessing
پردازش از راه دور
data processing center
مرکز پردازش داده
electronic data processing
پردازش الکترونیکی داده
information processing carriculum
دوره پردازش اطلاعات
computer processing cycle
چرخه پردازش کامپیوتر
unit central processing
واحد پردازش مرکزی
word processing system
سیستم پردازش کلمه
multiprocessing
پردازش چند گانه
word processing supervisor
نافر پردازش کلمه
word processing society
انجمن پردازش کلمه
foreground processing
پردازش پیش صحنی
word processing program
برنامه پردازش کلمه
lisped
لیسپ پردازش لیست
word processing operator
متصدی پردازش کلمه
data processing cycle
چرخه پردازش داده
word processing center
مرکز پردازش کلمه
adp
پردازش داده اتوماتیک
wps
انجمن پردازش کلمه
information processing center
مرکز پردازش اطلاعات
integrated data processing
پردازش داده مجتمع
data processing system
سیستم پردازش داده
mechanical data processing
پردازش داده مکانیکی
administrative data processing
پردازش دادههای اداری
data processing management
مدیریت پردازش داده
central processing unit
واحد پردازش مرکزی
list processing langauge
زبانهای پردازش لیست
digital signal processing
پردازش دیجیتالی سیگنال
data file processing
پردازش فایل داده
data processing manager
مدیر پردازش داده
lisps
لیسپ پردازش لیست
ddp
پردازش داده توزیعی
decentralized data processing
پردازش داده نامتمرکز
scientific data processing
پردازش داده علمی
string processing languages
زبانهای پردازش رشته
lisping
لیسپ پردازش لیست
automatic data processing
پردازش خودکار داده ها
demand processing
پردازش بر اساس نیاز
natural language processing
پردازش زبان طبیعی
sort merge program
پردازش تعمیم یافته
data processing technology
تکنولوژی پردازش داده
microsoft
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
direct access processing
پردازش به روش دستیابی مستقیم
canadian information processing society
انجمن کانادایی پردازش اطلاعات
multiprocessing system
سیستم پردازش چند گانه
electronic data processing system
سیستم پردازش الکترونیکی داده
raw
در وضعیت اصلی یا پردازش نشده
data processing management association
انجمن مدیریت پردازش داده
distributed data processing
پردازش داده توزیع شده
dispersed data processing
پردازش اطلاعات به صورت توزیعی
dp
Processing Data پردازش داده
teleprocessing
پردازش داده از راه دور
documented
پردازش متن توسط کامپیوتر
ipai
انجمن پردازش اطلاعات اسرائیل
jobs
یک واحد پردازش درون یک کار
data processing curriculum
دوره تحصیلات پردازش داده
document
پردازش متن توسط کامپیوتر
adp
پردازش داده توسط کامپیوتر
wp
Processing Word پردازش کلمه
documenting
پردازش متن توسط کامپیوتر
precondition
جایدهی داده پیش از پردازش
automated data processing
پردازش داده به صورت خودکار
preconditions
جایدهی داده پیش از پردازش
job
یک واحد پردازش درون یک کار
international federation
فدراسیون بین المللی پردازش اطلاعات
bureau
ادارهای که متخصص در پردازش کلمه است
bureaus
ادارهای که متخصص در پردازش کلمه است
memory sniffing
ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
available
بیشترین قدرت الکتریکی یا پردازش یک سیستم
scheduling
مرتب کردن ترتیب پردازش کارها
GIs
انجمن پردازش اطلاعات درالمان غربی
overlap processing
پردازش و خروجی توسط یک سیستم کامپیوتری
interfaces
واسط واحد پردازش و باس IEEE
GI
انجمن پردازش اطلاعات درالمان غربی
jobs
کارهایی که در هر لحظه در سیستم پردازش می شوند
interface
واسط واحد پردازش و باس IEEE
HTTPD
وب سرور که حاوی توابع پردازش فرم ها
prestore
ذخیره داده در حافظه پیش از پردازش
afips
اتحادیه امریکایی انجمنهای پردازش اطلاعات
job
شماره یک کار در صف که منتظر پردازش است
multimedia
پردازش تصویر رو نمایش متن میدهد
ifip
فدراسیون بین المللی پردازش اطلاعات
logical
یری توان پردازش موتور واسط
telematics
واسط پردازش داده و وسایل ارتباطی
jobs
شماره یک کار در صف که منتظر پردازش است
job
کارهایی که در هر لحظه در سیستم پردازش می شوند
degradation
کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
transmitter
وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
underscore
دستور پردازش لغت زیر متن خط می کشد
task
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
analogue
کامپیوتری که داده را به صورت آنالوگ پردازش میکند
tasks
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
cpu
Unit Processing Central واحد پردازش مرکزی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com