English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
tabernacle پرستشگاه موقت
Other Matches
temple پرستشگاه
temples پرستشگاه
aedicule پرستشگاه کوچک
aedicula پرستشگاه کوچک
suspension of arms اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
synagogues کنیسه پرستشگاه یهود
synagogue کنیسه پرستشگاه یهود
synagogal وابسته به پرستشگاه یهود
synagog کنیسه پرستشگاه یهود
protempore موقت شاغل مقامی بطور موقت
holding area منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
holding anchorage لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
pontoon bridge پل موقت
adhoc موقت
pro tempore موقت
intrim موقت
temporary موقت
makeshift موقت
pontoon پل موقت
pontoons پل موقت
provisional موقت
interim موقت
bridging leon اعتبار موقت
blackouts بیهوشی موقت
stopgaps چاره موقت
stopgap چاره موقت
dazzled کوری موقت
dazzle کوری موقت
detention pending trial حبس موقت
drop tank تانک موقت
modus vivendi توافق موقت
buffer حافظه موقت
dazzles کوری موقت
bridging leon وام موقت
blackout بیهوشی موقت
suspensions اخراج موقت
suspension اخراج موقت
dazzling کوری موقت
charge d'affaires of the embassy کاردار موقت
coffer dam سد انحرافی موقت
temporarily بطور موقت
cofferdam بند موقت
debarkation hospital بیمارستان موقت
false work حائل موقت
interim certificates گواهی موقت
temporary structures ساختمانهای موقت
temporary wife زوجه موقت
temporary works کارهای موقت
term insurance بیمه موقت
the pro tem chief رئیس موقت
timbering چوبست موقت
x site انبار موقت
bretex سنگر موقت
bretesse سنگر موقت
bretise سنگر موقت
bretisee سنگر موقت
brettys سنگر موقت
temporary storage حافظه موقت
temporary storage انباره موقت
temporary road راه موقت
interim financing پرداخت موقت
interim plan برنامههای موقت
ischemia کم خونی موقت
bretess سنگر موقت
kluged ترسیم موقت
modulus vivendi قار موقت
protem موقتا موقت
provisional scrip تصدیق موقت
short time duty کار موقت
suspension of arms اتش بس موقت
temporal life زندگی موقت
temporalty بطور موقت
temporary duty شغل موقت
temporary duty ماموریت موقت
temporary gauge اشل موقت
temporary marriage ازدواج موقت
tentative ازمایشی موقت
lean-to پناهگاه موقت
armistice صلح موقت
armistices صلح موقت
lean-tos پناهگاه موقت
provisional به طور موقت
temporary hardness سختی موقت
scrip گواهی نامه موقت
pontoons پل موقت نظامی زدن
pontoon پل موقت نظامی زدن
juryrig برپا کردن موقت
interim injunction حکم توقیف موقت
lapsing برگشت انحراف موقت
cover note بیمه نامه موقت
shadow memory حافظه ثانوی موقت
rendezvous area منطقه تجمع موقت
pontoneer مامور پل موقت سازی
provisionally بطور موقت عجالتا"
locumtenens کفیل جانشین موقت
shells برنامه خروج موقت
shelling برنامه خروج موقت
shell برنامه خروج موقت
pontonier مامور پل موقت سازی
provisional assignee مدیر تصفیه موقت
provisional order دستور موقت اداری
kludge سخت افزار موقت
lapses برگشت انحراف موقت
provisional scrip تصدیق موقت سهام
provisional statement صورت وضعیت موقت
provisorily بطور شرطی یا موقت
lapse برگشت انحراف موقت
convening authority مقام صلاحیتدار موقت
hard خطای موقت در سیستم
hardest خطای موقت در سیستم
harder خطای موقت در سیستم
covering note بیمه نامه موقت
drug holiday ترک موقت دارو
beach dump انبار موقت ساحلی
transient ischemia کم خونی موضعی موقت
acting sublieutenant ناوبان دوم موقت
alternate water terminal بارانداز ابی موقت
convening authority فرماندار موقت نظامی
air commodore سرتیپ موقت هوایی
parleying مذاکره درباره صلح موقت
keyboard buffer حافظه موقت صفحه کلید
tenancy مدت اجاره مالکیت موقت
truces متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
truce متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
kludge سیستم نرم افزار موقت
progress payments پرداختهای موقت یا علی الحساب
truce قرارداد متارکه موقت جنگ
registers ذخیره موقت دستورات اجرایی
tenancies مدت اجاره مالکیت موقت
registering ذخیره موقت دستورات اجرایی
truces قرارداد متارکه موقت جنگ
juryrig سوار کردن موقت وسایل
stopgap وسیله موقت دریچه انسداد
quia timet قرار تامین دستور موقت
time charter کرایه کردن موقت کشتی
register ذخیره موقت دستورات اجرایی
stopgaps وسیله موقت دریچه انسداد
fifo فضای ذخیره سازی موقت
parley مذاکره درباره صلح موقت
parleyed مذاکره درباره صلح موقت
parleys مذاکره درباره صلح موقت
blip عقب زدن اتومبیل بطور موقت
suspended animation وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
jumper اتصال موقت روی تخته مدار
dazzling سوسو زدن کور کردن موقت
dazzle سوسو زدن کور کردن موقت
dazzles سوسو زدن کور کردن موقت
blips عقب زدن اتومبیل بطور موقت
jumpers اتصال موقت روی تخته مدار
dazzled سوسو زدن کور کردن موقت
prints توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
coffer-dam [مانع موقت آب بین دو ردیف شمعها]
print توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
printed توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
clipboard 1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
clipboards 1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
secondary وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
transient وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
transient خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
transients خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
transients وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
outputs ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
output ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
workfile یک کپی موقت از برنامه یی که در حال ویرایش است
task ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
stack ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
stacks ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
tasks ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
holding station محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
stacked ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
yard track ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
register تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
station وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
registers تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
holding area منطقه توقف موقت [هوا فضا] [هوانوردی ]
transients بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
stations وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
transient بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
stationed وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
registering تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
scratching فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratches فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratch فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
softer که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است
temporary storage ثبات حافظه موقت برای نتیجه عملیات ALU
scratched فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
intermediate فضای موقت حافظه برای موضوعاتی که پردازش می شوند
softest که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است
supersedeas دستور موقت دادگاه در موردخودداری از انجام یا ادامه کاری
soft که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است
shifts محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
cooling-off period دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
shift محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
short run زمان موقت مدتی که در طی ان مقدارتولید یک کالا را نمیتوان تغییر داد
cooling off period دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
shifted محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
registers فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
heap فضای ذخیره سازی موقت که اجازه دستیابی تصادفی میدهد
receivers ثبات ذخیره موقت برای دادههای ورودی پیش از پردازش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com