English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 77 (5 milliseconds)
English Persian
hierolatry پرستش اولیاء
Other Matches
saint " اولیاء "
Halloween شب اولیاء
saints " اولیاء "
hallowmas عید اولیاء
authority اولیاء امور
supervisory authority اولیاء امور مراقبتی
regulatory authority اولیاء امور مراقبتی
surveillance authority اولیاء امور مراقبتی
regulatory authority اولیاء امور نظارتی
supervisory authority اولیاء امور نظارتی
surveillance authority اولیاء امور نظارتی
patristic وابسته به اولیاء وبزرگان مذهب
hallow een شب اولیاء :اخرین شب ماه اکتبر
to go underground خود را پنهان کردن [از اولیاء امور]
to go into hiding خود را پنهان کردن [از اولیاء امور]
hagiography شرح زندگی اولیاء ومقدسین تاریخ انبیاء
adulation پرستش
worshiping پرستش
divine service پرستش
idolization پرستش
adoration پرستش
worshiped پرستش
cult پرستش
cults پرستش
worship پرستش
adoring پرستش
adores پرستش
adored پرستش
adore پرستش
worshipping پرستش
worships پرستش
sorb عبادت پرستش
self worship پرستش خویشتن
phallicism پرستش کیر
worshipful قابل پرستش
martyrolatry پرستش شهدا
meeting house پرستش گاه
zoolatry پرستش حیوانات
praising تحسین پرستش
praises تحسین پرستش
praised تحسین پرستش
devotion دعا پرستش
ritual ایین پرستش
adorable قابل پرستش
praise تحسین پرستش
adorability قابلیت پرستش ستودنی
polytheism پرستش خدایان متعدد
phallism پرستش الت مردی
worship عبادت پرستش کردن
the worship of god پرستش یا عبادت خدا
worshiped عبادت پرستش کردن
worshiping عبادت پرستش کردن
object of worship موضوع پرستش یاستایش
bibliolatry پرستش کتاب مقدس
adorableness قابلیت پرستش ستودنی .
worships عبادت پرستش کردن
worshipping عبادت پرستش کردن
hours of worship ساعات پرستش یا نماز
elemental worship پرستش قوای طبیعی
latri پرستش خدای برحق
bethel محل پرستش خدا
idolized بحد پرستش دوست داشتن
idolizes بحد پرستش دوست داشتن
idolize بحد پرستش دوست داشتن
idolizing بحد پرستش دوست داشتن
idolises بحد پرستش دوست داشتن
idolised بحد پرستش دوست داشتن
mariolatry پرستش مریم مادر عیسی
philanthropically ازروی نوع پرستش یا بشردوستی
idolising بحد پرستش دوست داشتن
hagiolatry پرستش مقدسین وروحانیون ملاپرستی
monolatry پرستش یک خدا از میان چندخدا
theriaanthropism پرستش موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانورباشند
bacchic وابسته به باکوس خدای میگساری و پرستش او مستانه و پرهیاهو
prostyle ایوان پرستش گاههای یونانی که چهار ستون بیشتر نداشت
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com