Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
on station
پروازهواپیما بالای هدف
Other Matches
air way
خط پروازهواپیما
overhead clearance
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
homing adaptor
تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
popped
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pop
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
crest clearing
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
terrain clearance
حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
bombing angle
زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
transom
پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
above
بالای
overhead
بالای سر
upping
بالای
oer
بالای
overhead
در بالای سر
up
بالای
above
بالای سر
outreach
بالای سر
atop of
بالای
atop of
در بالای
over
بالای
over
بالای سر
into the bargain
بالای ان
upped
بالای
over-
بالای
over-
بالای سر
at the top of
در بالای
ridge piece
کش بالای شیروانی
pressure above the atmosphere
فشار بالای جو
plunging fire
اتش بالای سر
aloft
در بالای زمین
mean high water
اب بالای میانگین
ridge tree
کش بالای شیروانی
ridge pole
کش بالای شیروانی
roof tree
کش بالای شیروانی
uptown
بالای شهر
crow's nest
بالای بلندی
overhead stroke
ضربه از بالای سر
overhead forehand
فورهند از بالای سر
above the earth
بالای زمین
oer
بالای سر روی سر
crown
بالای هرچیزی
on
بالای در باره
mantel board
در بالای بخاری
crowns
بالای هرچیزی
over the horizon
از بالای افق
over the horizon
بالای افق
overhead backhand
بک هند از بالای سر
overhead cover
حفاظ بالای سر
knap
بالای تپه
fanlight
پنجره بالای در
fan light
پنجره بالای در
in
بالای روی
fanlights
پنجره بالای در
rooftops
بالای بام
rooftop
بالای بام
up the street
بالای خیابان
in-
بالای روی
run over
<idiom>
حرکت از بالای
upstream
بالای رودخانه
It passed over my head.
از بالای سرم رد شد
overhead pass
پاس با دو دست از بالای سر
overwrite
بالای محلی نوشتن
headline
در بالای صفحه ریسمان
headlines
در بالای صفحه ریسمان
aloft
سطوح بالا در بالای
bed moulding
گچبری بالای کتیبه
pulpits
بالای منبر رفتن
bartizan
کنگره بالای برج
aboveground
در بالای سطح زمین
penthouses
اطاقک بالای بام
aerospace projection operations
بالای منطقه عملیات
truck
کلاهک بالای دکل
trucked
کلاهک بالای دکل
trucking
کلاهک بالای دکل
trucks
کلاهک بالای دکل
chimney-head
[بالای دودکش کوره ای]
pulpit
بالای منبر رفتن
referee
داور بالای والیبال
the sky is above us
آسمان بالای سر ماست
head water
بالای رودخانه بالارود
penthouse
اطاقک بالای بام
tree house
خانه بالای درخت
flews
قسمت اویخته لب بالای سگ
spike over the block
ابشار از بالای دفاع
superlunary
واقع بر بالای ماه
exoatmosphere
ترکش اتمی بالای جو
refereed
داور بالای والیبال
intercepting ditch
ابرو بالای خاکبرداری
refereeing
داور بالای والیبال
referees
داور بالای والیبال
rain water head
طشتک بالای ناودان
high rate of interest
نرخ بالای بهره
black will take no other hue
بالای سیاهی رنگی نیست
epigastrium
فوق المعده بالای شکم
eyebrows
گچ بری هلالی بالای پنجره
eyebrow
گچ بری هلالی بالای پنجره
crossbars
چوب افقی بالای مانع
crossbar
چوب افقی بالای مانع
gatehouses
اطاق یازندان بالای دروازه
ascender
قسمت بالای حروف کوچک
fleche
میل بالای مناره مارپیچ
dome light
چراغ بالای طاق خودرو
cimborio
[برجک نورگیر بالای بام]
header
کلمات در بالای صفحه متن
foretoppsail
بادبان بالای شراع صدر
Hertfordshire spike
[میل بالای مناره مارپیچ]
high frequency region of a spectrum
ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
high beam
نور بالای چراغ اتومبیل
gatehouse
اطاق یازندان بالای دروازه
choir-loft
[بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
tapes
نوار پهن بالای تور
stratopause
لایه اتمسفری در بالای استراتوسفر
headers
کلمات در بالای صفحه متن
top
ضربه به بالای توپ بیلیارد
bar
چوب افقی بالای مانع
parhelic circle
هاله روشن بالای افق
bars
چوب افقی بالای مانع
upper edge of the net
نوار بالای تور والیبال
up stream
بالارود در قسمت بالای نهر
head
دستشویی قایق بالای بادبان
roof garden
تفریح گاه بالای بام
to crset a hill
به بالای تپه ایی رسیدن
space above property
فضای قسمت بالای ملک
upper classes
وابسته به طبقات بالای اجتماع
letterheads
عنوان چاپی بالای کاغذ
upstages
وابسته به عقب یا بالای صحنه
upstaging
وابسته به عقب یا بالای صحنه
upper class
وابسته به طبقات بالای اجتماع
tape
نوار پهن بالای تور
upstaged
وابسته به عقب یا بالای صحنه
taped
نوار پهن بالای تور
lunette
نعل اسب پنجره بالای در
on station
اماده باش بالای هدف
letterhead
عنوان چاپی بالای کاغذ
ullage
حجم بالای سطح مایع تانک
net cord
کابل یا سیم بالای تور والیبال
My bedroom is just above.
اطاق خواب من درست بالای اینجاست
styloipodium
گرده بالای میوه گیاهان چتری
topsides
قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
midnight sun
خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان
trochanter
برامدگی در بالای تنه استخوان ران
warp beam
چوب افقی بالای دار
[قالی]
barge-board
[تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
vinculum
خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
minimum clearance
حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
chimney-breast
[بالای دیوار شومینه به سمت دودکش]
on target
بالای اماج زمان روی هدف
outside passenger
مسافری که بیرون یا بالای دلیجان می نشیند
intercepting ditch
جوی کوهی ابروی بالای کند
slope soaring
بلند شدن به هوا از بالای تپه
gable
سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی
aerospace
فضای هوایی بالای منطقه عملیات
calipash
قسمت بالای کاسه لاک پشت
gables
سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی
smashes
ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
overarm
بالا اوردن بازو تا بالای شانه
smash
ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
specification
درجه بالای دقت یا مشخصات زیاد
crotched
گویی که در مربع بالای میزبیلیارد است
dais
سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
cornices
گچ بری بالای دیوار زیر سقف
cornice
گچ بری زیر سقف یا بالای دیوار
cornices
گچ بری زیر سقف یا بالای دیوار
cartop
حمل قایق کوچک بالای اتومبیل
deck house
اتاقهای بالای عرشه اصلی کشتی
cornice
گچ بری بالای دیوار زیر سقف
interpreters
نرم افزاری که برنامه سطح بالای کاربر را
superimpose
قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
superimposes
قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
superimposing
قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
put away
ضربه محکم از بالای سر حذف حریف اسمش
upper classes
وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
crucifixions
تصویر عیسی بر بالای صلیب مصلوب ساختن
crucifixion
تصویر عیسی بر بالای صلیب مصلوب ساختن
upper class
وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
penoncel
پرچم کوچک بالای زره یا کلاه خود
pennoncel
پرچم کوچک بالای زره یا کلاه خود
interpreter
نرم افزاری که برنامه سطح بالای کاربر را
houselights
نوری که در تماشاخانه بالای سر تماشاچیان را روشن میکند
drop shot
ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
press
بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
follow shot
ضربه با دادن پیچ به بالای گوی بیلیارد
timberline
خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
PowerPC
پردازنده با کارایی بالای RISC سافت Motorola
presses
بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
high tailed aircraft
هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
gablet
[سنتوری کوچکی بالای شمع پشت بند]
[معماری]
giants stride
تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
cursor
حرکت نشانه گر به گوشه بالای سمت چپ صفحه نمایش
poppet head
طناب و قرقره که در بالای تیری نصب شده باشد
oubiette
زندان پنهان که در بالای ان یک روزنه هست و بس سیاه چال
cul-de-four
[نیمه گنبدی که بالای محراب یا طاقچه استفاده می شود.]
main topmast
دگلی که درست بالای دگل اصلی قرار دارد
hitch kick
پرش طول با دو گام برداشتن درهوا و دست بالای سر
chimney-cricket
[ساختار محافظ بالای بام برای دودکش کوره ای]
tower house
قلعه مستحکم قرون وسطی خانه بالای برج
razee
کشتی ای که عرشه بالای انرابرداشته باشندکه کوتاه شود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com