Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
painted lady
پروانه قرمز که خالهای سیاه و سفید دارد
Other Matches
storm warning
پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
english shepherd
سگ گلهء انگلیسی که دارای اندازهء متوسط وبرنگ سیاه براق ودارای خالهای قهوهای یاخرمایی است
Loo sanpra
[منطقه ای در چین که در آن یک فرش کوچک در ابعاد یک متر در یک متر با رنگ های قرمز، زرد، سیاه و آبی به دست آمده است و عمری بین هزار و هفتصد پانزده تا دو هزار و دویست و نود سال دارد.]
Turkaman rugs
فرش های ترکمن
[اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
achromatic
سیاه و سفید
black and white
سیاه و سفید
BPP
یک بیت برای سیاه یا سفید
dorper
گوسفند افریقایی سفید صورت سیاه
to not lift a finger
<idiom>
دست به سیاه و سفید نزدن
[اصطلاح]
monochrome
در یک رنگ با سایههای خاکستری و سیاه و سفید
licensed victualler
مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
woodruff
حشره مصنوعی دارای بالهای سیاه و سفید
checkered flag
پرچم شطرنجی سفید و سیاه پایان مسابقه اتومبیلرانی
paper white monitor
صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
reverses
حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
reverse
حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
reversed
حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
reversing
حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
You went in a black veil, but must come out in a w.
<proverb>
با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
diver's flag
پرچم قرمز با نوار سفید روی قایق برای هشدار به قایقرانان تا از منطقه غواصی دور شوند
division boards
قسمت مسیر گوی بولینگ که تختههای سفید و سیاه بهم وصل می شوند
achromatic colour
رنگ بین سیاه و سفید که توسط آداپتور گرافیکی نمایش داده میشود
resolving power
اندازه گیری توانایی سیستم نوری برای تشخیص خط وط سیاه روی صفحه سفید.
hereford
نوعی گوساله گوشت قرمز ازنژاد انگلیسی که صورت سفیدی دارد
monochrome
صفحه نمایش کامپیوتر که متن و گرافیک را سیاه و سفید و سایه دار و نه رنگی نشان میدهد
contrasted
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasting
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrast
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasts
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
positive
که متن و گرافیک به رنگ سیاه ری زمینه سفید نشان داده میشود تا از صفحه چاپ شده تقلید کند
a chromatic
[معماری بدون رنگ یعنی تنها با رنگ سیاه و سفید با آلروماتیک]
apartheid
نفاق و جدایی بین سیاه پوستان و سفید پوستان افریقای جنوبی
contrasted
تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrast
تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasting
تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasts
تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
watermark
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermarks
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
blacks
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blackest
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacker
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacked
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
carminic acid
اسید کارمینیک
[عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
butterfly saddle rug
قالیچه نقش پروانه ای
[این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
mottle
با خالهای رنگارنگ نشان گذاردن
lenticule
خالهای ریز متن عکس
ocellated
دارای چشمها یا خالهای رنگارنگی
ocellate
دارای چشمها یا خالهای رنگارنگی
log wood
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
quincun cial
مرتب بشکل خالهای برگ پنج درگنجفه
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
infrared line scan
ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
basalt
نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouette
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouettes
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
melanin
رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
infrared imagery
عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
radio button
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
crape
نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
natural dyes
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
leukon
عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
sable
رنگ سیاه لباس سیاه
black holes
حفره سیاه چاله سیاه
smutted whcat
گندم سیاه یا زنگ سیاه
black hole
حفره سیاه چاله سیاه
bold face
طرح سیاه حرف سیاه
sables
رنگ سیاه لباس سیاه
ethiops
سیاب سیاه جیوه سیاه
quin cunx
پنج چیزکه ترتیب انهامانندترتیب خالهای برگ پنج درگنجفه باشد
scabbiest
جرب دار دارای خالهای جرب مانند
scabby
جرب دار دارای خالهای جرب مانند
scabbier
جرب دار دارای خالهای جرب مانند
white with blue stripes
سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
platina
پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
infrared ray
اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
leukocyte
گویچه سفید خون گلبول سفید خون
torsionmeter
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
black body radiation
تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
xanthochroid
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
passed
پروانه
licences
پروانه
passes
پروانه
purple emperor
پروانه
fans
پروانه
fanning
پروانه
licensing
پروانه
license
پروانه
indult
پروانه
micros
پروانه
licence
پروانه
pass
پروانه
micro
پروانه
fanned
پروانه
butterfly
پروانه
moths
پروانه
licensure
پروانه
moth
پروانه
licenses
پروانه
propeller
پروانه
fan
پروانه
butterflies
پروانه
permitting
پروانه پته
permitting
پروانه جواز
permits
پروانه پته
permits
پروانه جواز
papilionidae
تبره پروانه
permit
پروانه پته
permit
پروانه جواز
licensees
دارنده پروانه
licensees
پروانه دار
breaststroke
شنای پروانه
propeller
پروانه کشتی
lutestring
نوعی پروانه
export licence
پروانه صدور
residence permit
پروانه اقامت
exhaust fan
پروانه خروجی
f.for practising medicine
پروانه پزشکی
fan blade
تیغه پروانه
tetrapod
پروانه چهار پا
lustring
نوعی پروانه
export licence
پروانه صادرات
licensee
دارنده پروانه
licensee
پروانه دار
permit of residence
پروانه اقامت
permission to stay
پروانه اقامت
hawk moth
پروانه بید
permission to reside
پروانه اقامت
transit bill
پروانه عبور
propeller fan
پروانه گردان
propeller blade
تیغه پروانه
butterflies
بشکل پروانه
butterflies
شنای پروانه
licensing
پروانه جواز
fan belts
تسمه پروانه
butterfly
بشکل پروانه
butterfly
شنای پروانه
license
پروانه جواز
papilionaceous
پروانه وار
fan belt
تسمه پروانه
flier
پروانه موتور
radiator fan
پروانه رادیاتور
impeller
پروانه موتور
flyers
پروانه موتور
fanned
پروانه اتومبیل
butterfly plan
طرح پروانه ای
laissez passer
پروانه عبور
licence
پروانه جواز
building permit
پروانه ساختمان
licence fee
مخارج پروانه
licence number
شماره پروانه
licencee
دارنده پروانه
screwpropeller
پروانه کشتی
butterfly knot
گره پروانه
fanning
پروانه اتومبیل
fans
پروانه اتومبیل
licenses
پروانه جواز
propeller
پروانه ناو
licences
پروانه جواز
permission
دستور پروانه
ship propeller
پروانه کشتی
placard
پروانه رسمی
papering
جواز پروانه
fan
پروانه اتومبیل
papers
جواز پروانه
butterflyer
شناگر پروانه
licenser
پروانه دهنده
licensor
پروانه دهنده
flyer
پروانه موتور
fliers
پروانه موتور
painted lady
پروانه رنگارنگ
placards
پروانه رسمی
licentiate
دارنده پروانه
licensable
پروانه دار
papered
جواز پروانه
paper
جواز پروانه
tortricid
وابسته به پروانه بید
licensor
اعطاء کننده پروانه
tortricidae
وابسته به پروانه بید
patented
حق ثبت اختراع پروانه
propeller
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
patent
حق ثبت اختراع پروانه
patents
حق ثبت اختراع پروانه
patenting
حق ثبت اختراع پروانه
tortrix
وابسته به پروانه بید
fan belt
تسمه پروانه موتور
fan belts
تسمه پروانه موتور
permit goods coveredby
کالای موضوع پروانه
arming vane
پروانه مسلح کننده
propellor
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
licencor
اعطاء کننده پروانه
brimstone buterfly
پروانه گوگردی رنگ
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
licensing
پروانه دادن مرخص کردن
backwash
حرکت اب در نتیجه گردش پروانه
licensees
صاحب جواز دارنده پروانه
shebeen
مشروب فروش بدون پروانه
tortricidae
پروانه بید درشت اندام
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com