English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
solvated proton پروتون حلال پوشیده
Other Matches
aprotic solvent حلال بی پروتون
solvated حلال پوشیده
of an unknown parentage پوشیده تبار پوشیده گهر
protons پروتون
proton پروتون
cosolvent روغن شبه حلال شبه حلال
proton acceptor پذیرنده پروتون
protic پروتون دار
nucleon پروتون یا نوترون موجود درهسته اتمی
hyperon جرمی که حد فاصل بین پروتون ونوترون دو اتم است
nuclide انواع اتم هایی که حاوی پروتون و نوترون و مقداری نیرو میباشند
snow capped دارای قله پوشیده از برف برف پوشیده
solvent <adj.> حلال
peels حلال
peel حلال
kosher حلال
permitted حلال
lawful حلال
dissolving <adj.> حلال
solvents حلال
thinner حلال
licit حلال
resolvent <adj.> حلال
lawful حلال داتایی
legitimate حلال زاده
legitimated حلال زاده
legitimating حلال زاده
polar solvent حلال قطبی
legitimates حلال زاده
legit حلال مشروع
co solvent کمک حلال
born in lawful wedding حلال زاده
fair trade کسب حلال
amphoteric solvent حلال دوخصلتی
amphoteric solvent حلال امفوتری
solvent phase فاز حلال
nonpolar solvent حلال ناقطبی
acid solvent حلال اسیدی
amphiprotic solvent حلال امفوتری
amphiprotic solvent حلال دوخصلتی
speak of the devil and he appears <idiom> حلال زاده بودن
to turn an houest پول حلال دراوردن
lyophobic colloid کلویید حلال گریز
lyophilic colloid کلویید حلال دوست
immiscible solvent حلال امتزاج ناپذیر
nonqaueous solvent حلال غیر ابی
extraction solvent حلال استخراج کننده
near beer [American] آبجوی حلال [غذا و آشپزخانه]
alcohol-free beer آبجوی حلال [غذا و آشپزخانه]
non-alcoholic beer آبجوی حلال [غذا و آشپزخانه]
varsol حلال نفتی شبیه نفتا
true born حلال زاده اصیل اصل
chlorinated hydrocarbon ماده حلال هیدروکلروکربن محلول هیدروژن و کلروکربن
toluene مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
covert پوشیده
overcast پوشیده
latent پوشیده
dressed پوشیده
veiled پوشیده
crypto پوشیده
larvated پوشیده
furry خز پوشیده
furriest خز پوشیده
shaded پوشیده
impenetrable پوشیده
crested پوشیده
feathered پوشیده
painted پوشیده
occult پوشیده
florid پوشیده از گل
inapparent پوشیده
private پوشیده
privates پوشیده
recondite پوشیده
defilade پوشیده
masked epilepsy صرع پوشیده
mystic sense معنی پوشیده
storehouses انبار سر پوشیده
covert پوشیده پوشپر
enclosed bridge پل فرماندهی سر پوشیده
armor basis پوشیده با زره
masked depression افسردگی پوشیده
shod کفش پوشیده
ivied پوشیده از پاپیتال
sadly dressed جامه غم پوشیده
indoor swimming pool استخر سر پوشیده
kerchiefed or chift بادستمال پوشیده
storehouse انبار سر پوشیده
habilitate لباس پوشیده
glace پوشیده ازشکر
latent defect نقض پوشیده
snowy پوشیده از برف
overgrown with plants پوشیده از گیاه
panoplied زره پوشیده از سر تا پا
blotchy پوشیده از لکه
beetles پوشیده شدن
beetle پوشیده شدن
verrucous پوشیده از گندمه
verrucose پوشیده از گندمه
plumbeous پوشیده از سرب
grassy پوشیده از چمن
robed in bleck سیاه پوشیده
rolling country زمین پوشیده
scanned image تصویر پوشیده
scurvy پوشیده از شوره
shrubby پوشیده از بوته
snow clad برف پوشیده
stubbly پوشیده از کاهبن
surmounted with snow پوشیده از برف
icier پوشیده از یخ بسیارسرد
efflorescent پوشیده ازگرداملاح
covered approach مسیر پوشیده
feathery پوشیده ازپر
acloud پوشیده از ابر
cryptonym نام پوشیده
iciest پوشیده از یخ بسیارسرد
cryptogenous پوشیده سبب
cryptical پوشیده مرموز
covered space فضای پوشیده
covered space فضای سر پوشیده
covered position موضع پوشیده
concealed پوشیده شده
bosky پوشیده از بوته
bosky پوشیده ازبیشه
secret اسرارامیز پوشیده
cloudy پوشیده از ابر
cryptonimous پوشیده نام
secrets اسرارامیز پوشیده
uncovered غیر پوشیده
icy پوشیده از یخ بسیارسرد
defiladed area منطقه پوشیده
verdant پوشیده از سبزه بی تجربه
woolfell پوست پوشیده ازپشم
woolskin پوست پوشیده ازپشم
he is thinly dressed کم لباس پوشیده است
scutate پوشیده از فلسهای بزرگ
smudgiest پوشیده از کثافت یا گل و غیره
occultly بطور پوشیده یا پنهان
clarence درشکه چهارچرخه پوشیده
culvert مجرای سر پوشیده ابرو
pruinose پوشیده از دانههای سفیدمانندژاله
tussocky پوشیده ازکلاله مو یا علف
squamose پوشیده از فلس یاپولک
smudgier پوشیده از کثافت یا گل و غیره
woody چوبی پوشیده از چوب
there was no secrecy about it مطلب پوشیده ای نبود
culverts مجرای سر پوشیده ابرو
smudgy پوشیده از کثافت یا گل و غیره
rich clad جامه فاخر پوشیده
reconditely بطور پوشیده یا عمیق
bushed ازبوته پوشیده شده
stellular پوشیده ازستارگان کوچک
covered approach راه نفوذی پوشیده
gesso سطح پوشیده از بتونه
he wears black سیاه پوشیده است
in mourning جامه ماتم پوشیده
hiddenly بطور پوشیده و مکتوم
heavily overcast ابری پوشیده [ هواشناسی]
frosted پوشیده ازشبنم یخ زده
dressed in scarlet جامه سرخ پوشیده
dressed inred جامه سرخ پوشیده
ermined جامه قاقم پوشیده
dressed up to the nines با دقت لباس پوشیده
incog پوشیده بانام عوضی
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
She was dressed in the latest fashion . آخرین مد لبا ؟ پوشیده بود
the matter was kept private مطلب را پوشیده نگاه داشتند
snow-capped دارای قله پوشیده از برف
he is thinly dressed لباس نازک پوشیده است
spinose پوشیده شده ازخارهای زیاد
she was prettily dressed جامه قشنگ پوشیده بود
acinarious پوشیده شده از حفرههای کروی
turfy پوشیده از ریشه یا کلوخ چمنی
soddy پوشیده ازریشه یاکلوخ چمنی
defilade گودال پوشیده از دید و تیر
hidden پنهان کرده شده پوشیده
mask زمین پوشیده از دید و تیر
pollinose پوشیده ازگردههای زرد رنگ
toffie apple [British English] سیب با ژلاتین پوشیده شده
spiny پوشیده شده ازخارهای زیاد
occultist جستجو کننده علوم پوشیده
ceil [پوشیده شده با روکوب چوبی]
covered approach پیشروی پوشیده معابر مخفی
lepidote پوشیده از شوره یا پولکهای شورهای
masks زمین پوشیده از دید و تیر
smoggy پوشیده از مه غلیظ الوده با دود
candy apple سیب با ژلاتین پوشیده شده
radar clutter منطقه پوشیده از دید رادار
puberulent پوشیده شده از موهای ریز
slushy <adj.> پوشیده ازبرف آب دار با گل [اصطلاح روزمره]
to read between the lines معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن
wooded پوشیده شده از درخت خیلی انبوه
under pledge of secrecy با این قول که راز پوشیده بماند
pilose پوشیده از موی ریز یا کرک مودار
she wears a shirt پیراهن پوشیده است برتن دارد
slipcover پوششی که بسرعت پوشیده یاخارج شود
frost سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
frosts سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
tundras دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
They were all dreesd in black. تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com