English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
percussion riveter پرچ کننده ضربهای
Other Matches
impact ionization ایونیزاسیون ضربهای یونیزاسیون ضربهای
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
tricrotism نبض سه ضربهای ضربان نبض بطور سه ضربهای
traumatic ضربهای
posttraumatic پس ضربهای
dicrotism دو ضربهای
impluse wave موج ضربهای
impulse turbine توربین ضربهای
impulse discharge تخلیه ضربهای
impluse voltage فشار ضربهای
impact strength استحکام ضربهای
impact printer چاپگر ضربهای
impact force نیروی ضربهای
impact load بار ضربهای
impluse tachometer تاکومتر ضربهای
impluse switch تکمه ضربهای
impluse switch کلید ضربهای
impluse detector اشکارسازجریان ضربهای
impluse distortion اعوجاج ضربهای
impluse function تابع ضربهای
impluse generator مولد ضربهای
impluse inertia لختی ضربهای
impluse current جریان ضربهای
impluse contact کنتاکت ضربهای
impluse breakdown شکست ضربهای
impulsive force نیروی ضربهای
impluse sender مولد ضربهای
detonations انفجار ضربهای
detonation انفجار ضربهای
implusive excitation تحریک ضربهای
strode analysis تحلیل ضربهای
percussion press پرس ضربهای
percussion welding جوشکاری ضربهای
transient voltage ولتاژ ضربهای
shock concrete بتن ضربهای
drop test ازمایش ضربهای
sambon kumite مبارزه سه ضربهای
australian crawl کرال دو ضربهای
pulsating load بار ضربهای
ippon kumite مبارزه تک ضربهای
shock excitation تحریک ضربهای
batch mixer مخلوط کن ضربهای
tricrotic نبض سه ضربهای
partial products حاصل ضربهای جز
whipping حرکت ضربهای
implusing signal سیگنال ضربهای
shock wave موج ضربهای
shock waves موج ضربهای
impluse exitation تحریک ضربهای
impact exitation تحریک ضربهای
mach wave موج ضربهای
impluse current generator مولد جریان ضربهای
detached shock wave موج ضربهای منفصل
tensile impact test ازمایش کشش ضربهای
impluse circuit مدار جریان ضربهای
impluse breakdown voltage فشار شکست ضربهای
impact crusher سنگ شکن ضربهای
impact transducer مبدل فرایندهای ضربهای
oblique shock wave موج ضربهای مایل
normal shock wave موج ضربهای عمود
daisy wheel printer چاپگر اصلی ضربهای
impluse protective level سطح فشار ضربهای
pulsed resistance welding جوشکاری مقاومتی ضربهای
pusher type furnace کوره نوع ضربهای
impluse voltage test ازمایش فشار ضربهای
impluse sound level سطح صوت ضربهای
impluse withstand voltage فشار ضربهای ایستا
impluse voltage cascade ابشار فشار ضربهای
impluse turbine توربین فشار ضربهای
impluse voltage generator مولد فشار ضربهای
impluse voltage stress تنش فشار ضربهای
impluse test ازمایش فشار ضربهای
jia ippon kumite مبارزه ازاد تک ضربهای
impluse voltage generation تولید فشار ضربهای
wavelet موج ضربهای کوچک
joint مفصل اتصال ضربهای
mach line موج ضربهای ضعیف
jar ramming method روش ضربهای قالبریزی
counts تعداد جریانهای ضربهای شمردن
hig low jack ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را جا می گذارد
instantaneous short circuit current جریان اتصال کوتاه ضربهای
tricrotic ضربان نبض بطورسه ضربهای
impluse voltage test technipue روش ازمایش فشار ضربهای
counting تعداد جریانهای ضربهای شمردن
counted تعداد جریانهای ضربهای شمردن
bank shot ضربهای که به دیوار بخورد و برگردد
impluse high tension generator مولد فشار قوی ضربهای
impluse circuit مدارایمپولز مدار فشار ضربهای
impluse response رفتار در مقابل فشار ضربهای
count تعداد جریانهای ضربهای شمردن
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
lily ضربهای در بولینگ که شمارههای 5 و 7 و 01 راجا می گذارد
initial alternating short circuit curren جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
lets ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
sour apple ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
big ball ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را می اندازد
big four ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
double pinochle ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
do split ضربهای در بولینگ که میله جلو و 7 یا 01 را جا می گذارد
lenght ضربهای که توپ روی دیوارعقب میافتد
forcing shot ضربهای که حریف را واداربه دفاع میکند
light hit ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را نمیاندازد
letting ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
let ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
half worcester ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 9 یا 2 و 8 را جامی گذارد
bedpost ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را بجا می گذارد
lilies ضربهای در بولینگ که شمارههای 5 و 7 و 01 راجا می گذارد
bank shot ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
keilo ضربهای در کاراته بانوک انگشتان جمع شده
give a catch زدن ضربهای که ممکن است بل گرفته شود
single ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
late cut ضربهای که توپ را به منطقه پشت توپزن می فرستد
impluse voltage testing plant ازمایشگاه فشار ضربهای تاسیسات ازمایش فشارضربهای
lofts ضربهای که گوی گلف را در مسیر منحنی بالامیبرد
loft ضربهای که گوی گلف را در مسیر منحنی بالامیبرد
leg glance ضربهای که توپ را مستقیما"به پشت توپزن می فرستد
lip ضربهای که به لبه سوراخ گلف برسد و در ان نیفتد
jarred این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
jars این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
jar این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
force ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
forces ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
sidehiller ضربهای که گوی از شیب درچمن نرم سرازیر میشود
deflection ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
deflections ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
forcing ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
maximum asymmetric three phase current short-circuit جریان اتصال کوتاه ضربهای سه فازه
blocking گرفتگی مسیر جریان در تونل باد ناشی از موجهای ضربهای
drags ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
dragged ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drag ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
draw ضربهای که باعث برگشتن گوی بیلیاردپس از برخورد میشود حذف اسب از دور مسابقه کشیدن زه
draws ضربهای که باعث برگشتن گوی بیلیاردپس از برخورد میشود حذف اسب از دور مسابقه کشیدن زه
diamonds شکل موجهای ضربهای که معمولا در جریان خروجی راکتها بصورت لوزیهای پشت سر هم قابل مشاهده است
bow wave موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
odd ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
oddest ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odder ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
jack hammer مته ضربهای مته چکشی
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com