Dictiornary-Farsi | پر کردن انبار اجناس موجود در انبار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (27 milliseconds)

English	Persian
stockpile	پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled	پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiles	پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiling	پر کردن انبار اجناس موجود در انبار


Other Matches

stockpiled	ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles	ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiling	ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile	ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
field storage	انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
bin storage	انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
dock warrant	سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
net storage	انبار بار قوال انبارهای موجود در یک شبکه
caged storage	قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
short lot	کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
dump	انبار موقتی زاغه مهمات انبار
on board spares	قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
bin storage space	فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
deep freeze	انبار کردن
build-ups	پر کردن انبار
reservedness	انبار کردن
yard	انبار کردن
warehouse	انبار کردن
build-up	پر کردن انبار
warehouses	انبار کردن
stock piling	انبار کردن
build up	پر کردن انبار
deep freezes	انبار کردن
stashing	انبار کردن
stashes	انبار کردن
storage	انبار کردن
stash	انبار کردن
imburse	انبار کردن
stashed	انبار کردن
ensile	انبار کردن
yards	انبار کردن
stock piling	ذخیره کردن در انبار
dump	مخزن انبار کردن
tendered	لطیف کردن انبار
store room	جای انبار کردن
ware room	انبار کردن مخزن
hoardings	انبار کردن پول
store-rooms	جای انبار کردن
hoarding	انبار کردن پول
warehouses	انبار کردن مخزن
store-room	جای انبار کردن
warehouse	انبار کردن مخزن
garnered	انبار کردن انباشتن
tenderest	لطیف کردن انبار
garner	انبار کردن انباشتن
tender	لطیف کردن انبار
storing	اندوختن انبار کردن
store	اندوختن انبار کردن
garnering	انبار کردن انباشتن
tendering	لطیف کردن انبار
garners	انبار کردن انباشتن
stock number	شماره فنی انبار شماره انبار
custodial record	پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
to lay down wine	شراب را انبار کردن یا جادادن
caged storage	انبار کردن به طریقه محصور
block storing	انبار کردن بارهای قوال
administrative storage	انبار کردن به طریق اداری
snake out	خارج کردن کالا از انبار ناو
assignment of space	تخصیص جا برای انبار کردن اماد
stowage	حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
x site	سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
externals	مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
external	مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
lay up	دچار تاخیر کردن یا شدن انبار یاجمع کردن
honey combing	روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
inhibiting	اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان
bacteriolysis	مواد شیمایی جهت جلوگیری از رشد باکتری خصوصا برای انبار کردن فرش بیش از سه ما ه
stow	انبار کردن بار کردن
stowing	انبار کردن بار کردن
stowed	انبار کردن بار کردن
stows	انبار کردن بار کردن
reservedness	انبار
pantechnicon	انبار
reservedness	اب انبار
depots	انبار
thesauruses	انبار
thesaurus	انبار
pantechnicons	انبار
depot	انبار
in bond	در انبار
spoil pit	انبار
sluices	انبار
garners	انبار
garnering	انبار
garnered	انبار
garner	انبار
magazine	انبار
seraglio	انبار
magazines	انبار
storage	انبار
stocked	انبار
entrepot	انبار
waste	انبار
depository	انبار
sluiced	انبار
sluice	انبار
freight house	انبار
agglomeration	انبار
water storage tank	اب انبار
water reservoir	اب انبار
cisterns	اب انبار
cistern	اب انبار
stock	انبار
wastes	انبار
store	انبار
storehouses	انبار
storage tank	انبار
storehouse	انبار
stock room	انبار
lodges	انبار
lodged	انبار
lodge	انبار
storing	انبار
storeroom	انبار
barn	انبار
room	انبار
warehouses	انبار
warehouse	انبار
stockroom	انبار
stockrooms	انبار
tower silo	انبار
barns	انبار
rooms	انبار
almery	انبار
reservoir	اب انبار
store room	انبار
storage bunker	انبار
cellar	انبار
store-rooms	انبار
repositories	انبار
repository	انبار
reservoir	انبار
store-room	انبار
cellars	انبار
reservoirs	اب انبار
reservoirs	انبار
open storage	انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
store-room	انبار خانگی
barns	انبار غله
store-rooms	انبار خانگی
turbocharger	انبار اگزوز
the reservoir of a lamp	انبار لامپا
inventory lot	نوبه انبار
dump	انبار کوچک
auxiliary storage	انبار کمکی
store room	انبار خانگی
septic tank	گند انبار
stocked	موجودی انبار
magazines	انبار مهمات
job lots	ته مانده انبار
storekeeper	انبار دار
lanary	انبار پشم
job lot	ته مانده انبار
storekeepers	انبار دار
magazine	انبار مهمات
barn	انبار غله
sail locker	انبار ملوانی
stock	موجودی انبار
sand store	انبار ماسه
laver	اب انبار حوضچه
filler depot	انبار تکمیلی
repertory	انبار مخزن
hay loft	انبار علوفه
hay loft	انبار علف
woodshed	انبار هیزم
barnyards	حیاط انبار
barnyard	حیاط انبار
powder magazine	انبار باروت
abditory	انبار پنهانی
stockists	انبار میکند
stockist	انبار میکند
bins	انبار دغالسنگ
bin	انبار دغالسنگ
woodsheds	انبار هیزم
silo	انبار غله
holds	انبار کالا
public warehouse	انبار عمومی
warehouse receipt	رسید انبار
hold	انبار کشتی
hold	انبار کالا
holds	انبار کشتی
granary	انبار غله
granary	انبار دانه
level of supply	سطح انبار
granaries	انبار غله
granaries	انبار دانه
general depot	انبار عمومی
x site	انبار موقت
warehousing	نگهداری در انبار
warehouse warrant	قبض انبار
warehouse stock	موجودی انبار
ware room	انبار گمرک
wine cellar	انبار شراب
stowed	چیدن در انبار
stowing	چیدن در انبار
stows	چیدن در انبار
filler depot	انبار یدکی
ammunition depot	انبار مهمات
stow	چیدن در انبار
watering place	اب انبار مخزن