English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
transposal پس وپیش سازی تقدیم وتاخیر جابجاشدگی
Other Matches
transposition پس وپیش سازی
rearrngement پس وپیش سازی
cunctative وابسته به مسامحه وتاخیر
dislocation جابجاشدگی
heterotopy جابجاشدگی
heterotopism جابجاشدگی
displacement جابجاشدگی تغییر مکان
transposition تقدم و تاخر جابجاشدگی
to and fro پس وپیش
reciprocating پس وپیش رو
backward and f. پس وپیش
teeters پس وپیش رفتن
teetering پس وپیش رفتن
slide پس وپیش رونده
teetered پس وپیش رفتن
teeter پس وپیش رفتن
slides پس وپیش رونده
Back and forth. پس وپیش ( جلو وعقب )
To be between the devil and the deep blue sea. راه پس وپیش نداشتن
write off <idiom> پذیرش خسارت وپیش از آن نگران نبودن
prognostic وابسته به اثار اتی وپیش بینی مرض
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
permutations تقدیم
presentations تقدیم
permutation تقدیم
presentation تقدیم
offer تقدیم
offers تقدیم
offered تقدیم
propound تقدیم کردن
offered تقدیم داشتن
putting تقدیم داشتن
rededication تقدیم مجدد
hold forth <idiom> تقدیم کردن
yours respectfully با تقدیم احترامات
phase lead تقدیم فاز
presentation of credentials تقدیم استوارنامه
puts تقدیم داشتن
propounds تقدیم کردن
propounding تقدیم کردن
yours f. با تقدیم احترامات
put تقدیم داشتن
offer تقدیم داشتن
offers تقدیم داشتن
to bring up تقدیم یا مطرح کردن
proffers تقدیم پیشنهاد کردن
to offer تقدیم کردن [دادن]
tenderest تقدیم کردن پیشنهاد
proffering تقدیم پیشنهاد کردن
tender تقدیم کردن پیشنهاد
tendered تقدیم کردن پیشنهاد
prolepsis تقدیم یا تقدم امری
proffer تقدیم پیشنهاد کردن
proffered تقدیم پیشنهاد کردن
tendering تقدیم کردن پیشنهاد
libation تقدیم شراب به حضور خدایان
to pay one's respects to احترامات خود را به ........تقدیم کردن
presentative قابل تقدیم درک کردنی
submits تسلیم شدن تقدیم داشتن
submitting تسلیم شدن تقدیم داشتن
submit تسلیم شدن تقدیم داشتن
submitted تسلیم شدن تقدیم داشتن
libations تقدیم شراب به حضور خدایان
assessments تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
assessment تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
May I offer you a cigarette? اجازه می فرمایید من به شما یک نخ سیگار تقدیم کنم؟
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
permute پس وپیش کردن قلب کردن
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
to express one's heartfelt قبلا سپاس گزاری کردن تشکرات قلبی خودرا تقدیم کردن
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations خنثی سازی محروم سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
petition عریضه عرضحال دادخواست دادن تقدیم عرضحال
petitioning عریضه عرضحال دادخواست دادن تقدیم عرضحال
petitioned عریضه عرضحال دادخواست دادن تقدیم عرضحال
petitions عریضه عرضحال دادخواست دادن تقدیم عرضحال
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
demarche بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
proffering تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffers تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffer تقدیم داشتن عرضه داشتن
adduce اقامه کردن تقدیم کردن
adduced اقامه کردن تقدیم کردن
presentable قابل نمایش قابل تقدیم
adduces اقامه کردن تقدیم کردن
proffered تقدیم داشتن عرضه داشتن
adducing اقامه کردن تقدیم کردن
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
recredential نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
pavements کف سازی
individualize تک سازی
flection خم سازی
individualising تک سازی
individualises تک سازی
individualised تک سازی
bridge building پل سازی
individualized تک سازی
individualizes تک سازی
individualizing تک سازی
pavement کف سازی
individualization تک سازی
individuation تک سازی
padding له سازی
truncation بی سر سازی
stylization مد سازی
flooring کف سازی
bridgework پل سازی
deflexion خم سازی
retortion خم سازی
local anasthesia سر سازی
repk lection پر سازی
idolization بت سازی
compaction تو پر سازی
retortion کج سازی
seduction گمراه سازی
optimality بهینه سازی
obscuration تیره سازی
obliteration پاک سازی
individualization فرد سازی
individualization منفرد سازی
forgeries سند سازی
nonlinear optimization بهینه سازی
oblieration پاک سازی
solutions چاره سازی
stripping برهنه سازی
gold beating زرورق سازی
roofing سقف سازی
fitting جفت سازی
gnomonics فن شاخص سازی
formulation قاعده سازی
optimization بهینه سازی
exclusion محروم سازی
curtailment کوتاه سازی
insulate عایق سازی
insulates عایق سازی
insulating عایق سازی
neutralization خنثی سازی
neutralization بی اثر سازی
implementation پیاده سازی
inflexion خم سازی خمیدگی
inebriation مست سازی
individuation جدا سازی
inculcation جایگیر سازی
refreshments تازه سازی
forgeries صورت سازی
oscillations نوسان سازی
networking شبکه سازی
nidification اشیانه سازی
pacification ارام سازی
forgery صورت سازی
heterodyne reception زنه سازی
harmonization هم اهنگ سازی
forgery سند سازی
refreshment تازه سازی
strangling خفه سازی
histogenesis بافت سازی
haematogenesis خون سازی
inceration موم سازی
grillwork شبکه سازی
incavation پوک سازی
impregnation ابستن سازی
grillwork سبد سازی
gunsmithery تفنگ سازی
immortalization جاوید سازی
image formation تصویر سازی
solution چاره سازی
ichnography زمینه سازی
nest building لانه سازی
hymnography سرود سازی
horology ساعت سازی
manumission ازاد سازی
minimization کمینه سازی
miseenscene صحنه سازی
modeller قالب سازی
mortar mixing ملات سازی
levigation نرم سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com