Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (10 milliseconds)
English
Persian
direct support
پشتیبانی مستقیم
Search result with all words
steer
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
direct air support center
مرکز پشتیبانی مستقیم هوایی
direct support
پشتیبانی مستقیم کردن
direct support unit
یکان پشتیبانی مستقیم
feet dry
هواپیمای رهگیر یا مامور پشتیبانی مستقیم روی منطقه است
Other Matches
support command
فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
dasd
Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission
مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
fire support coordination
هماهنگ کردن پشتیبانی اتش تطبیق پشتیبانی اتش
basics
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
direct
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directed
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directs
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct exchange
تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
combat airlift support
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
intersectional service
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
direct command
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
direct fire sights
زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
elicitation
کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
antisubmarine support
پشتیبانی از عملیات ضدزیردریایی پشتیبانی ضدزیردریایی
direct dyes
رنگینه های مستقیم
[که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
air distant support
پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
afloat support
پشتیبانی
backing
پشتیبانی
in support of
در پشتیبانی
in support of
در پشتیبانی از
patronage
پشتیبانی
protection
پشتیبانی
support
پشتیبانی
supporting distance
مسافت پشتیبانی
aiding
پشتیبانی کردن
maintained
پشتیبانی کردن
support programs
برنامههای پشتیبانی
support program
برنامه پشتیبانی
nonsupport
عدم پشتیبانی
service support
پشتیبانی خدمات
supply support
پشتیبانی تدارکات
aid
پشتیبانی کردن
vindicating
پشتیبانی کردن از
logistic support
پشتیبانی لجستیکی
support command
فرماندهی پشتیبانی
naval support
پشتیبانی دریایی
maintains
پشتیبانی کردن
propugn
پشتیبانی کردن از
supporting
تقویت پشتیبانی
logistic support
پشتیبانی تدارکاتی
storeship
ناو پشتیبانی
sustaining
پشتیبانی کننده
play up to
پشتیبانی کردن از
maintain
پشتیبانی کردن
supply support
پشتیبانی اماد
support brigade
تیپ پشتیبانی
support
پشتیبانی کردن
aided
پشتیبانی کردن
PRI
پشتیبانی کنند
support command
یکان پشتیبانی
tactical support
پشتیبانی رزمی
timed backup
پشتیبانی دورهای
rally
پشتیبانی کردن
air support
پشتیبانی هوایی
general support
پشتیبانی عمومی
countenanced
پشتیبانی کردن
backup
پشتیبانی کردن
countenance
پشتیبانی کردن
champions
پشتیبانی کردن
championing
پشتیبانی کردن
championed
پشتیبانی کردن
fire support
پشتیبانی اتش
close support
پشتیبانی نزدیک
technical support
پشتیبانی فنی
champion
پشتیبانی کردن
rallied
پشتیبانی کردن
rallies
پشتیبانی کردن
geo deu reo
پشتیبانی کننده
combat support
پشتیبانی رزمی
vindicate
پشتیبانی کردن از
maintenance support
پشتیبانی تعمیراتی
memory protection
پشتیبانی ازحافظه
back up
پشتیبانی یا کمک
corrective maintenance
پشتیبانی اصلاحی
vindicated
پشتیبانی کردن از
back-up
پشتیبانی یا کمک
vindicates
پشتیبانی کردن از
maintenance support
پشتیبانی نگهداری
tower of strength
<idiom>
پشتیبانی محکم
area support
پشتیبانی منطقه
archival backup
پشتیبانی بایگانی
countenancing
پشتیبانی کردن
countenances
پشتیبانی کردن
to agitate
[for]
پشتیبانی کردن
global backup
پشتیبانی کلی
division support command
فرماندهی پشتیبانی لشگر
division support area
منطقه پشتیبانی لشگر
general support
یکان پشتیبانی عمومی
decision support system
سیستم پشتیبانی تصمیم
field service
پشتیبانی سرویس رزمی
fire support base
پایگاه پشتیبانی اتش
process
و وسایل کنترل و پشتیبانی
fire support sector
منطقه پشتیبانی اتش
fire support element
عنصر پشتیبانی اتش
beach support area
منطقه پشتیبانی ساحلی
to bolster somebody up
از کسی پشتیبانی کردن
to get behind somebody
از کسی پشتیبانی کردن
to back somebody up
از کسی پشتیبانی کردن
aerial fire support
پشتیبانی اتش هوایی
afloat support
پشتیبانی لجستیکی در روی آب
combat support troops
یکانهای پشتیبانی رزمی
ancestral file
سیستم پشتیبانی فایل ها
ancillary facilities
تاسیسات پشتیبانی تقویتی تاسیسات تقویتی پشتیبانی
combat support troops
عدههای پشتیبانی رزمی
area support command
فرماندهی پشتیبانی منطقه
combat support arms
رسته پشتیبانی رزمی
combat support arms
یکان پشتیبانی رزمی
combat service support
پشتیبانی خدمات رزمی
close support mission
ماموریت پشتیبانی نزدیک
remote maintenance
پشتیبانی از راه دور
remote servicing
پشتیبانی از راه دور
prop
نگهداشتن پشتیبانی کردن
processes
و وسایل کنترل و پشتیبانی
fire support base
مبنای پشتیبانی اتش
deep supporting fire
اتش پشتیبانی در عمق
deep supporting fire
اتش پشتیبانی عمیق
tape backup unit
دستگاه پشتیبانی نوار
propping
نگهداشتن پشتیبانی کردن
propped
نگهداشتن پشتیبانی کردن
supported
یکان پشتیبانی شده
deep air support
پشتیبانی هوایی دور
supporting range
برد پشتیبانی سلاحها
close air support
پشتیبانی هوایی نزدیک
supporting weapons
جنگ افزارهای پشتیبانی کننده
populism
پشتیبانی از حزب مردم درامریکا
Thank you for your support
با تشکر برای پشتیبانی شما.
close covering group
ناو گروه پشتیبانی نزدیک
naval support
یکان پشتیبانی کننده دریایی
fire support coordinator
هماهنگ کنند پشتیبانی اتش
mission call
درخواست پشتیبانی هوایی کردن
hard disk backup program
برنامه پشتیبانی دیسک سخت
airmobile support party
گروه پشتیبانی از عملیات هوارو
fire support element
عنصرهماهنگ کننده پشتیبانی اتش
fire support group
ناو گروه پشتیبانی اتش دریایی
fans
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fanning
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fanned
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fan
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
supporting range
شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
file maintenaee
اصلاح و نگهداری پرونده پشتیبانی فایل
break off
فرمان قطع تک در عملیات پشتیبانی نزدیک هوایی
contingency support stocks
اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
back-up
اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
back up
اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
satellization
تحت پشتیبانی لجستیکی ومالی قرار دادن
joint servicing
دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
multi user system
سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
MCA
بیتی است که وسایل نگهدارنده باس را پشتیبانی میکند
back level
نمونه اولیه محصول که ممکن است توابعی را پشتیبانی نکند
underpinned
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
mobile employment
استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
underpin
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpins
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
multifinder
گونهای از Apple Macintosh Finder که چند کاره بودن را پشتیبانی میکند
protecting
یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protects
یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protect
یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
leveled
مستقیم
level
مستقیم
first-hand
مستقیم
beeline
خط مستقیم
attributive
مستقیم
levels
مستقیم
levelled
مستقیم
bee line
خط مستقیم
upstanding
مستقیم
right
مستقیم
righted
مستقیم
righting
مستقیم
straighter
مستقیم
straightish
مستقیم
straight
مستقیم
straight line code
کد مستقیم
straight line
خط مستقیم
straight line
مستقیم
straightest
مستقیم
unintermediate
<adj.>
مستقیم
firsthand
مستقیم
direct
<adj.>
مستقیم
directed
مستقیم
on line
مستقیم
directs
مستقیم
straight line code
کد خط مستقیم
cascaded star
روش گره ها در شبکه با توپولوژی ستاره با بیش از یک hub که در صورت مشکل پشتیبانی از آن ایجاد میکند
mainframe computer
سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
direct damage
ضرر مستقیم
highroads
صراط مستقیم
highroad
صراط مستقیم
airlines
خط مستقیم هوایی
airline
خط مستقیم هوایی
wall pass
پاس مستقیم
visual fire
تیر مستقیم
video disk
دسترسی مستقیم
direct fire
تیر مستقیم
uniaxial bending
خمش مستقیم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com