English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
ewe wool پشم گوسفند ماده
Other Matches
sheepwalk مرتع گوسفند چراگاه گوسفند
thermite ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
dopes معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dope معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
female connector دوشاخه ماده متصل کننده ماده
coolants ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolant ماده سرماساز ماده خنک کننده
rams گوسفند نر
ram گوسفند نر
rammed گوسفند نر
heder گوسفند نر
sheep گوسفند
mutton گوسفند
sheep skin پوست گوسفند
sheep's feet پاچه گوسفند
fold اغل گوسفند
duff سرقت گوسفند
folds اغل گوسفند
ovine شبیه گوسفند
sheepfold اغل گوسفند
kade شپش گوسفند
ked شپش گوسفند
sheepcote اغل گوسفند
rumps دنبه گوسفند
pestle ران گوسفند
pestles ران گوسفند
sheep walk چراگاه گوسفند
sheep fold اغل گوسفند
mutton گوشت گوسفند
sheep cote اغل گوسفند
sheepskin پوست گوسفند
merino گوسفند مرینوس
rump دنبه گوسفند
sheppy اغل گوسفند
fat tailed sheep گوسفند ایرانی
the fat tail of a sheep دنبه گوسفند
sheep چرم گوسفند
reeve اغل گوسفند
persian lamb گوسفند قره کل
folded اغل گوسفند
fuelled ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments ماده رنگی ماده ملونه
fuels ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment ماده رنگی ماده ملونه
fuel ماده انرژی زا ماده کارساز
cabretta چرم نرم گوسفند
drover دلال گاوو گوسفند
wether گوسفند اخته خواجه
folds دسته یا گله گوسفند
folded دسته یا گله گوسفند
foot rot ناخوشی پا در گاو و گوسفند
fold دسته یا گله گوسفند
TO set the fox to keep the geese . <proverb> گوسفند را به گرگ سپردن .
thurl مفصل خاصره گوسفند
krimmer پوست گوسفند خاکستری
coop اغل گوسفند زندان
dorset horn گوسفند شاخ بلندانگلیسی
longhorn گوسفند شاخ دراز
riblet انتهای دنده گوسفند
bighorn نوعی گوسفند کوهی امریکایی
wiltshire نژاد گوسفند سفیدرنگ انگلیسی
gid سرگیجه گوسفند و امثال ان گیج
shropshire نژادی از گوسفند بی شاخ انگلیسی
gigot ران گوسفند و غیره که پخته باشد
breakaway هجوم وحشیانه گله گوسفند و گاو رم
selected breed [گوسفند یا چهارپای اصلاح نژاد شده]
dorper گوسفند افریقایی سفید صورت سیاه
chamois چرم بسیارنازک از پوست گوسفند و بز و گوزن
leg of mutton دارای پاهای مثلثی شکل شبیه گوسفند
fleeces پشم گوسفند وجانوران دیگر پارچه خوابدار
suet چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
fleecing پشم گوسفند وجانوران دیگر پارچه خوابدار
Baa! بع! [صدای گوسفند دادن برای جلب توجه]
fleshing تنگ اشغال گوسفند در موقع پوست کنی
fleece پشم گوسفند وجانوران دیگر پارچه خوابدار
suint عرق خشک شده روی پشم گوسفند
skiver چرم نازک شده پوست گوسفند تیماج صحافی وغیره
bock یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
gynandromorph جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
karakul کاراکول [نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
oogamete سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
kemp پشم ضخیم [بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
kilim [glim] گلیم [زیر اندازی ساده از پشم گوسفند یا بز که پرز نداشته و پود نما است و رنگ آمیزی و نقشه آن با استفاده از پودهای رنگی تعیین می شود.]
ba بع بع کردن مثل گوسفند صدا کردن
baa بع بع کردن مثل گوسفند صدا کردن
lincoln ایالت لینکلن شایر انگلستان گوسفند نژاد لینکلن شایر ابراهام لینکلن
substance ماده
monoclinous نر و ماده
matters ماده
abscess ماده
clause ماده
substances ماده
bitching سگ ماده
nanny goats بز ماده
abscesses ماده
bitch سگ ماده
nany بز ماده
bitched سگ ماده
antimatter ضد ماده
stipulation ماده
bitches سگ ماده
stuff ماده
stuffless بی ماده
nanny goat بز ماده
provision ماده
clauses ماده
matter ماده
catch for door bolt ماده
item ماده
items ماده
stuffed ماده
stuffs ماده
foamed meterid ماده کف
articles ماده
article ماده
materials ماده
material ماده
mattering ماده
anti matter ضد ماده
metals ماده
metal ماده
female ماده
mattered ماده
agents ماده
agent ماده
abrasives ماده ساینده
additives ماده افزودنی
stuff ماده اولیه
mineral ماده معدنی
additive ماده افزودنی
pigment dye ماده رنگی
stuffs ماده اولیه
jelly ماده لزج
stuffed ماده اولیه
picritol ماده پیکریتول
jellies ماده لزج
abrasives ماده سایا
substance ماده اصلی
abrasive ماده ساینده
fillers ماده پرکننده
fillers ماده پر کننده
filler ماده پرکننده
mucin ماده بزاقی
n type material ماده نوع "ان "N
ogress ماده غول
oxime ماده اوکسیم
nutrients ماده مغذی
parasiticide ماده انگل کش
nutrient ماده مغذی
pea ken طاوس ماده
filler ماده پر کننده
abrasive ماده سایا
break clause ماده نقض
hen pheasant قرقاول ماده
hen parrot طوطی ماده
conservation of matter بقای ماده
consumable ماده مصرفی
continuation clause ماده تداوم
hen bird پرنده ماده
hen bird مرغ ماده
corrodent ماده اکاله
cow calf گوساله ماده
coloring substance ماده رنگ
coloring matter ماده رنگ
coloring agent ماده رنگ
bull whale نهنگ ماده
hyades اشتران ماده
high explosive ماده منفجره
casein ماده پنیری
chemical agent ماده شیمیایی
chlorophyl ماده سبزگیاهی
chronogram ماده تاریخ
heparin ماده چندقندی
hen sparrow گنجشک ماده
gynophore ماده بر برچه بر
gynandrous نر و ماده دو جنسی
fly dope ماده ضد مگس
fecula ماده نشاستهای
female connector بسط ماده
female connector اتصال ماده
female f. قوش ماده
female plug دو شاخه ماده
fluxing agent ماده گدازاور
ferroelectric material ماده فروالکتریک
food dtufe stuff ماده غذایی
explosive d. ماده منفجره دی
exereta substance ماده پس داده
deglutinate ماده لزج
developer agent ماده فهور
guinea hen بوقلمون ماده
grimalkin گربه ماده
disinfector ماده ضدعفونی
gray matter ماده خاکستری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com