English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 219 (12 milliseconds)
English Persian
arresting sheave پل مهار هواپیما
Search result with all words
barricade مهار هواپیما سد جاده
barricaded مهار هواپیما سد جاده
barricades مهار هواپیما سد جاده
barricading مهار هواپیما سد جاده
aircraft arresting دستگاه مهار هواپیما
aircraft arresting barrier وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
aircraft arresting complex وسایل مهار هواپیما
aircraft arresting hook قلاب مهار هواپیما
aircraft arresting reset unit وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
aircraft arrestment عملیات مهار هواپیما
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
arresting net stanchion قلاب تور مهار هواپیما
arresting sheave ریل و سرسره مهار هواپیما
arresting system payout بازده سیستم مهار هواپیما
arresting system purchase element وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
hook cable کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
tie down وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
tie down مهار هواپیما یا کشتی
Other Matches
approach end نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
barometric leveling تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdown تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdowns تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
air mileage indicator کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
plane director نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aft قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
spoiler صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
ties متصل کردن مهار کردن مهار
tie متصل کردن مهار کردن مهار
screwpropeller پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
coordinated turn دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
moments ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
azimuth indicator شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
transition altitude ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
apron محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
troop space جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
clear way محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
controlling مهار
span مهار
spanning مهار
bond مهار
chucking مهار
spans مهار
anchorages مهار
anchors مهار
make fast مهار
guys مهار
halter مهار
guy مهار
guide rope مهار
brace مهار
braced مهار
bearing rein مهار
belaying pin مهار
control مهار
controls مهار
halters مهار
restraints مهار
restraint مهار
chainage مهار
anchor مهار
frenum مهار
spanned مهار
anchoring مهار
anchorage مهار
unbridle بی مهار
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
altitude height سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
stay تکیه مهار
anchor pole دیرک مهار
stayed تکیه مهار
anchor rod میل مهار
foot trap مهار توپ با کف پا
chucking مهار کردن
angle-tie مهار قطری
angle-tie مهار گوشه
bollard تیر مهار
gripping jaw فک مهار کننده
chuck مهار کردن
chucked مهار کردن
guy wire سیم مهار
chucks مهار کردن
electrical shant مهار برقی
drogue مهار چتری
tractable سست مهار
bridle مهار ناو
ball control مهار توپ
bridle زنجیر مهار
bridled مهار ناو
bridled زنجیر مهار
bridles مهار ناو
bridles زنجیر مهار
bridling مهار ناو
restrained مهار شده
bridling زنجیر مهار
knee brace مهار زانوئی
wiring harness مهار سیم
cross brace مهار عرضی
daedman مهار وزنی
holdfast مهار گیر
topping lift مهار بالایی
martingale مهار جلو
prony brake مهار پرونی
mooring buoy بویه مهار
clamp مهار کردن
clamping مهار کردن
mooring line سیم مهار
clamped مهار کردن
mooring pendant سیم مهار
span wire سیم مهار
mooring swivel مدور مهار
mooring rope طناب مهار
raker تیر مهار
controlled مهار شده
sagrod مهار عرضی
tie rod میل مهار
tawie سست مهار
knee-brace مهار زانویی
sag rod مهار عرضی
mooring ring حلقه مهار
uncontrolled مهار نشده
stayband حلقه مهار
bollard میله مهار
clamps مهار کردن
bollards میله مهار
aircraft block speed سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
apparent altitude ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
anchored filament افروزه مهار شده
restrain نگهداشتن مهار کردن
clamp مهار گیره عقربک
mooring line طناب مهار مین
moorage محل مهار کشتی
forward bow spring طناب مهار کشتی
restraining forces نیروهای مهار کننده
clamping مهار گیره عقربک
clamps مهار گیره عقربک
leg trap مهار توپ با ساق پا
restraining نگهداشتن مهار کردن
buoy pendant زنجیر مهار بویه
escalating از مهار خارج شدن
restrains نگهداشتن مهار کردن
escalate از مهار خارج شدن
clamping sleeve مفصل مهار کننده
mooring swivel خودگر مهار مین
clamping fixture گیره مهار کننده
chucking automatic مهار کردن خودکار
escalated از مهار خارج شدن
escalates از مهار خارج شدن
clamped مهار گیره عقربک
dragon-piece [مهار تیر شیروانی نبش]
afterbow طناب مهار سینه ناو
dragging-piece [مهار تیر شیروانی نبش]
clamping jaw فکهای مهار کننده گیره
bolster plate صفحه برای مهار کردن
ground tackle وسیله مهار کردن قایق
equitation هنر سواری و مهار اسب
point of no return نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
mooring نقطه مهار کردن قایق به ساحل
stanchion مهار یامحدودکردن تیر دار کردن
triple team سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
headfast طنابی که سرکشتی را با ان به گویه یا باراندازمهارمیکنند مهار
binding مهار کردن بار در روی پالت
uncleat بازکردن طناب مهار قایق ازساحل
bindings مهار کردن بار در روی پالت
blocking and chocking مهار بار روی وسیله ترابری
shift تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
shifts تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
shifted تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
forestay مهار بین پیش دگل وعرشه کشتی
smothering شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothered شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
mooring line طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
strings attached <idiom> تحت کنترل قرار دادن،مهار کردن
smother شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothers شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
lies نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
chock قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
lie نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lied نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
fender بالشتک حایل بین طناب و محل مهار یا قایق دیگر
cabled طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
ramps سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramp سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
anchor block بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
safety valve پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
altitude azimuth عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
azimuth guidance هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
cargo tie down point محل مهار بار روی وسیله محل بستن محمولات
air transportable sonar سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
loop sling مهار حلقوی بار بند حلقوی
flight هواپیما
anti-aircraft ضد هواپیما
plane هواپیما
air plane هواپیما
planes هواپیما
air craft هواپیما
planed هواپیما
planing هواپیما
one aircraft was shot down یک هواپیما
airplanes هواپیما
aeroplane هواپیما
aeroplanes هواپیما
tailplane دم هواپیما
airplane هواپیما
flying machine هواپیما
escadrille 6 هواپیما
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com