English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
elephant shelter پناهگاه فلزی
Search result with all words
transitory shelter پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
Other Matches
case mate پناهگاه توپ پناهگاه بمب جای نصب توپ در ناو
ball bearing چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearings چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
birdcage چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcages چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
plate : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plates : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
sanctury پناهگاه
covert پناهگاه
asylum پناهگاه
harbours پناهگاه
howff پناهگاه
harbouring پناهگاه
harborage پناهگاه
haven پناهگاه
refuges پناهگاه
refuge پناهگاه
asylums پناهگاه
harbor پناهگاه
resort پناهگاه
resorted پناهگاه
resorts پناهگاه
haven ofrest پناهگاه
howf پناهگاه
sheltered پناهگاه
shelters پناهگاه
sheltering پناهگاه
ambush پناهگاه
ambushed پناهگاه
ambushes پناهگاه
ambushing پناهگاه
shelter پناهگاه
harbored پناهگاه
harbors پناهگاه
harbour پناهگاه
harboured پناهگاه
harboring پناهگاه
dug out پناهگاه زیرزمینی
hovel پناهگاه خیمه
hovels پناهگاه خیمه
alee پناهگاه کشتی
sanctuary پناهگاه تحصین
case mate پناهگاه توپ
stronghold سنگر پناهگاه
casemate پناهگاه توپ
strongholds سنگر پناهگاه
dugout پناهگاه موقتی
elephant shelter پناهگاه ضدگلوله
funk hole پناهگاه موقتی
sanctuaries پناهگاه تحصین
dugouts پناهگاه موقتی
light shelter پناهگاه سبک
tax haven پناهگاه مالیاتی
tax havens پناهگاه مالیاتی
emergency shelter پناهگاه اضطراری
awning پناه پناهگاه
pup tent چادر پناهگاه
burrows نقب پناهگاه
burrowing نقب پناهگاه
burrowed نقب پناهگاه
lean-tos پناهگاه موقت
awnings پناه پناهگاه
lean-to پناهگاه موقت
burrow نقب پناهگاه
air raid shelter پناهگاه حمله هوائی
holds نگهداشتن پناهگاه گرفتن
gone away رانده شده از پناهگاه
bursting layer لایههای سقفی پناهگاه
shelters پناهگاه پناه بردن
action station پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
hold نگهداشتن پناهگاه گرفتن
sheltering پناهگاه پناه بردن
sheltered پناهگاه پناه بردن
shelter پناهگاه پناه بردن
snowshed پناهگاه روستایی در برابربرف
dugout پناهگاه کنار زمین بازیگران
covers بوته زار پناهگاه شکار
coverings بوته زار پناهگاه شکار
dugouts پناهگاه کنار زمین بازیگران
cover بوته زار پناهگاه شکار
institutionalization نهادی شدن به پناهگاه سپردن
cuddy پناهگاه کوچک مسقف در قایق
erfuge پناهگاه روی زمینی در وسط خیابان
on berth ناوی که داخل پناهگاه یا بندرلنگرانداخته است
coves خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
cove خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
bomb proof پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
view halloo فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
wind shadow منطقه اب نسبتا راکد در سمت پناهگاه قایق از باد
tallyho فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
cladding اب فلزی
metallic فلزی
bimetallic دو فلزی
monometallism یک فلزی
metalloid فلزی
metal rule خط کش فلزی
wire mesh شبکه فلزی
strategic concentration by rail نشرمسکوکات فلزی
all metal type tube لامپ فلزی
metal type tube لامپ فلزی
sheet piling سپر فلزی
metal ware ضرف فلزی
cleat تسمه فلزی
metal rod میله فلزی
try square گونیای فلزی
truss bridge پل اسکلت فلزی
tip staff عصای سر فلزی
thimble eye چشمی فلزی
shim لایی فلزی
aneroid جوسنج فلزی
aneroid barometer جوسنج فلزی
metallic filament افروزه فلزی
metallic electrode الکترود فلزی
metallic currency پول فلزی
hard ware فروف فلزی
metallic circuit مدار فلزی
hollow ware ادوات فلزی
metallic bond پیوند فلزی
metallic arc قوس فلزی
ladder scaffold داربست فلزی
lapping head سمبه فلزی
marlinspike پاروی فلزی
metal coat روکش فلزی
metal industries صنایع فلزی
metal lamp لامپ فلزی
metal lath شبکه فلزی
metal ornament پولک فلزی
metal spraying تزریق فلزی
gratling نرده فلزی
metallic luster جلای فلزی
flitter پولک فلزی
armature میله فلزی
metallic conduction رسانش فلزی
bimetalism سیستم دو فلزی
bimetallic wire سیم دو فلزی
protective plating حفاظ فلزی
pannikin فنجان فلزی
nonmetallic غیر فلزی
non metallic غیر فلزی
brummagem مسکوک فلزی
carcase اسکلت فلزی
minted money پول فلزی
metallizo فلزی کردن
metallic soap صابون فلزی
metallic paints رنگهای فلزی
metallic packing پوشش فلزی
metallic packing لایی فلزی
metal ware آلات فلزی
galvanizes اب فلزی دادن
ribbons نوار فلزی
scaffolds داربست فلزی
locker کابینت فلزی
metals فلزی کردن
lockers کابینت فلزی
stave نوار فلزی
cladding روکش فلزی
ribbon نوار فلزی
galvanize اب فلزی دادن
galvanised اب فلزی دادن
metal جسم فلزی
metal فلزی کردن
clasp گره فلزی
clasped گره فلزی
straps تسمه فلزی
strap تسمه فلزی
buckles تسمه فلزی
buckled تسمه فلزی
buckle تسمه فلزی
scaffold داربست فلزی
metals جسم فلزی
clasping گره فلزی
galvanising اب فلزی دادن
cable طناب فلزی
cabled طناب فلزی
galvanises اب فلزی دادن
sheet ورق فلزی
sheets ورق فلزی
titanium عنصر فلزی
thimbles چشمی فلزی
clasps گره فلزی
thimble چشمی فلزی
metal cone tube لامپ مخروطی فلزی
ferrule بست فلزی زدن
ferrules بست فلزی زدن
mesh reinforcement ارماتور مشبک فلزی
electrical metallic tubing لوله برقی فلزی
galvanised ابکاری فلزی کردن
metal planting روکش کاری فلزی
washers انواع واشر فلزی
tungsten فلزی از جنس کروم
intermetallic compounds ترکیبات بین فلزی
metal gauze بافت توری فلزی
metal cutting saw اره فلزی [ابزار]
incandescent metallic oxid cathode کاتد اکسید فلزی
invar struts قطعات فلزی ضد انبساط
metal foil ورق نازک فلزی
metal filament [رشته مارپیچ فلزی]
luggage net باربند فلزی مشبک
heavy plate ورق فلزی سنگین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com