Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
grillwork
پنجره مشبک سازی
Other Matches
grille
پنجره مشبک
lattice windows
پنجره مشبک
lattice window
پنجره مشبک
lattic-window
پنجره مشبک
grilles
پنجره مشبک
Lantern ring
رینگ مشبک یا پنجره ای
air-grating
[پنجره مشبک برای عبور هوا]
child window
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
netted veined
دارای رگههای مشبک مشبک العروق
lattice suspension bridge
پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
title
میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
titles
میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
picture window
پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
double lancet
[پنجره گوتیکی با دو پنجره سر نیزه ای]
horizontal
میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد
cascading windows
چندین پنجره که روی هم نمایش داده می شوند به طوری که فقط عنوان پنجره رویی نمایش داده میشود
windowing
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
cribriform
مشبک
retculate
مشبک
gridded
مشبک
honeycomb
مشبک
honeycombs
مشبک
grilled
مشبک
latticed
مشبک
retiform
مشبک
cancellate
مشبک
cancellated
مشبک
meshy
مشبک
netted
مشبک
flowing
<adj.>
مشبک
reticular
مشبک
honeycomb coil
پیچک مشبک
lattice woung coil
پیچک مشبک
hollow brick
اجر مشبک
Geometrical
مشبک کاری
perforated brick
اجر مشبک
perforated cover plates
صفحات مشبک
lattice tower
برج مشبک
lattice tower
دکل مشبک
lattice suspension bridge
پل اویزشی مشبک
lattice mast
دکل مشبک
lattice grider
تیر مشبک
interlace
مشبک کردن
interknit
در هم مشبک کردن
pierced woodwork
چوبکاری مشبک
bar screen
ریچه مشبک
fretwork specialist
مشبک کار
interweave
مشبک کردن
checker chamber
اطاقک مشبک
sleeve brick
اجر مشبک
checker brick
اجر مشبک
reticulate
مشبک کردن
truss bridge
پل با تیر مشبک
wire mesh
اهنبندی مشبک
crate
صندوق مشبک
crates
صندوق مشبک
bar screen
دریچه مشبک
trestle work
پایههای مشبک
interweaves
مشبک کردن
interweaving
مشبک کردن
truss
تیر مشبک
trussed
تیر مشبک
trusses
تیر مشبک
trussing
تیر مشبک
air-bick
سفال مشبک
lattice
کار مشبک
lattice
تیر مشبک
lattices
کار مشبک
lattices
تیر مشبک
shadow mask
صفحه مشبک
interwove
مشبک کردن
aperture mask
صفحه مشبک
latticework
چیز مشبک
meshwork
کارهای مشبک
mesh iron
اهن مشبک
Kentish tracery
مشبک کاری کنتی
interlaced
درهم بافته مشبک
luggage net
باربند فلزی مشبک
chancelor
جداره مشبک
[کلیسا]
chancel-rail
دیواره مشبک
[کلیسا]
perforated metal basket
سبد فلزی مشبک
net winged
دارای بال مشبک
drop-tracery
تزئینات مشبک کاری
reinforced grillage
ارماتور مشبک فلزی
mesh reinforcement
ارماتور مشبک فلزی
lattic-bridge
تیر حمال مشبک
reticulum
بافت همبند و مشبک
reticulate
شبکه کردن مشبک
expanded metal
ورق اهن مشبک
lattice girder
تیر حمال مشبک
slotted casing
لوله جدار مشبک
chancel-rail
نرده مشبک
[کلیسا]
transom
پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
caul
نوعی روسری مشبک توری
wracks
توری مشبک اشغال گیر
cellular metal floor raceway
سیم روی کف مشبک اطاق
corner truss
تیر مشبک کنج دار
wracked
توری مشبک اشغال گیر
racks
توری مشبک اشغال گیر
racked
توری مشبک اشغال گیر
rack
توری مشبک اشغال گیر
laced column
ستون مشبک با بستهای چپ وراست
lattice analogy
روش قیاس به تیر مشبک
gridiron
خطوط یا میلههای فلزی مشبک
mesh
شبکه تور مانند یا مشبک کردن
meshing
شبکه تور مانند یا مشبک کردن
grillage
زمینه و طرح مشبک توری و غیره
form-piece
[تکه های سنگ در مشبک کاری]
meshes
شبکه تور مانند یا مشبک کردن
lattic-moulding
[ابزار بند مشبک یا توری مانند]
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
screen pipe
لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
choir-rail
[ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
platelet
صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
winnock
پنجره
inlier
پنجره
window-sills
لب پنجره
sashes
پنجره
window-sill
لب پنجره
sole plate
کف پنجره
biforis
دو پنجره
peeper
پنجره
biforus
دو پنجره
thirl
پنجره
casement
پنجره
sash
پنجره
casements
پنجره
window
پنجره
cant bay window
کج پنجره
Ipswich window
پنجره بالکن
oculus
پنجره گرد
aximez
شکاف پنجره
oriel
پنجره بالکن
shutter
پنجره کرکرهای
windowpane
جام پنجره
grilled
پنجره دار
cathedrian wheel
پنجره چرخی
fanlights
پنجره بالای در
window leaf
لنگه پنجره
windowing
ایجاد پنجره
fire screen
پنجره بخاری
fenestration
پنجره بندی
skylights
پنجره سقفی
jalousie
پشت پنجره ای
fenestrate
پنجره دار
fanlight
پنجره بالای در
skylights
پنجره طاق
ingo
[تو رفتگی در و پنجره]
sash window
پنجره کشویی
middle lintel in window
کمرکش پنجره
biforate window
پنجره دودر
ingoing
[تو رفتگی در و پنجره]
French window
پنجره لولادار
fender
پنجره روکش
sash
پنجره گلخانه
balanced window
پنجره چرخان
windowsill
طاقچه پنجره
skylights
پنجره سقف
dead-light
پنجره ثابت
sashes
پنجره گذاردن
ajimez
شکاف پنجره
shutters
پنجره کرکرهای
glazing bar
الت پنجره
open light
پنجره واشو
sash windows
پنجره کشویی
fenestral
پنجره دار
clerestory
پنجره بام
sashes
پنجره گلخانه
shutters
پشت پنجره
sash
پنجره گذاردن
chicago window
پنجره شیکاگویی
window-sill
هرهی پنجره
fan light
پنجره بالای در
rail
وادارمیانی در و پنجره
windowpane
شیشه پنجره
compss-window
پنجره کنسولی
case window
پنجره لولادار
case ment
پنجره پوشش
double window
پنجره دو جداره
case ment
پنجره لولادار
sun blind
پرده پنجره
window-pane
جام پنجره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com