English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (7 milliseconds)
English Persian
branch pipe پنجه اگزوز
Search result with all words
barburetor heater جلد نصب شده دراطراف لولههای پنجه اگزوز
heat muff پوشش اطراف پنجه اگزوز
Other Matches
palmatifid دارای شکافی شبیه پنجه دست شکافته پنجه
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
exhaust اگزوز
exhausts اگزوز
exhaust cone مخروطی اگزوز
exhaust pipe لوله اگزوز
exhaust stroke مرحله اگزوز
combustion/exhaust اگزوز-خروجبخار
turbocharger انبار اگزوز
exhausts لوله اگزوز
exhaust لوله اگزوز
tail pipe لوله اگزوز
exhaust manifold چندراهی اگزوز
stacked لوله اگزوز
stack لوله اگزوز
stacks لوله اگزوز
exhaust system سیستم اگزوز
exhaust gas admission اگزوز ورود گاز
tailpipe لوله انتهایی اگزوز
back-firing [detonating] exhaust لوله اگزوز آتش گیر
back pressure فشاراگزوز فشار عقب نشینی اگزوز
bayonet exhaust pipe قسمت پهن انتهای لوله اگزوز
fistula پنجه
cross arm پنجه
digitation پنجه
digitigrade پنجه رو
talons پنجه
downstream toe پنجه سد
talon پنجه
griff پنجه
paw پنجه
adactylous بی پنجه
clawed پنجه
clawing پنجه
claws پنجه
forking پنجه
toe پنجه
pawed پنجه
pawing پنجه
fork پنجه
paws پنجه
claw پنجه
pitchfork پنجه
pitchforks پنجه
fives پنجه
toes پنجه
wild bryony پنجه کلاغ
leptodactyl باریک پنجه
hand post پنجه راهنما
palmate شبیه پنجه
toe با پنجه پا زدن
toe با پنجه پا راندن
toeless بدون پنجه
heel and toe با پنجه و پاشنه
lycopodium پنجه گرگی
lycopod پنجه گرگی
pedatifid پنجه وار
pentadactylic پنجه دار
pentadactylous پنجه دار
lobster claw پنجه خرچنگی
kick up زدن پنجه
the mailed fist زور سر پنجه
intoed پنجه بتو
intoed پنجه برگشته
toe cap پنجه کفش
hellweed پنجه کلاغ
fissiped پنجه شکافته
fissidactyl پنجه شکافته
cyclamen پنجه مریم
cat's paw پنجه گربه
cyclamens پنجه مریم
sowbread پنجه مریم
tiptoes نوک پنجه
tiptoeing نوک پنجه
swine bread پنجه مریم
tiptoed نوک پنجه
tiptoe نوک پنجه
paw پنجه زدن
paws پنجه زدن
pawing پنجه زدن
knuckle-duster پنجه بوکس
pawed پنجه زدن
knuckle duster پنجه بوکس
knuckle-dusters پنجه بوکس
brass knuckles پنجه بوکس
cat's paws پنجه گربه
muffing مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffed مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffs مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muff مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
hunker روی پنجه پاایستادن
toeplate نعل پنجه کفش
square toed دارای پنجه مربع
brass knuckles پنجه مشت زنی
pouncing درحال حمله با پنجه
pounced درحال حمله با پنجه
pounce درحال حمله با پنجه
pounces درحال حمله با پنجه
pigeon toed دارای پنجه برگشته
clevis اتصال پنجه مفصلی
monkey fist گره پنجه میمون
forepaw پنجه دست حیوانات
lumbrical ماهیچه انگشت یا پنجه
digitation انشعاب بشکل پنجه
ground fir پنجه گرگ سلاژین
ball of toe گوشت زیر پنجه پا
devil's claw خفت پنجه دیوی
crow foot zinc پیل پنجه کلاغی
forepaw پنجه پای جلو
pedate پنجه دار شبیه پا
winnowwing fan جام پنجه شانه
scooping پنجه ماشین خاک برداری
scoop پنجه ماشین خاک برداری
syndactylism پیوستگی واتصال پنجه ها بیکدیگر
fingering پنجه گذاری انگشت کاری
base thickness of buttress عرض پنجه پشت بند
scooped پنجه ماشین خاک برداری
He has a delightful touch on the guitar . گیتار را با پنجه گرمی می نوازد
scoops پنجه ماشین خاک برداری
hand-to-hand دسته و پنجه نرم کردن
cross swords دست و پنجه نرم کردن
hand to hand دسته و پنجه نرم کردن
toe off جدا شدن پنجه پا از زمین
pigeon toed دارای پنجه خمیده بداخل
Ravishingly beautiful. مثل پنجه آفتاب ( بسیار زیبا )
pentadactylate دارای پنج زائده شبیه پنجه
palmipede پرندهای که پنجه هایش پرده دارد
Foxglove گل پنجه علی [در تهیه رنگ زرد]
cats paw الت دست دیگران گره پنجه گربهای
jacana پرنده پا دراز و پنجه بزرگ مکزیکی که در اب راه میرود
tap dance نوعی رقص که در ان پنجه وپاشنه پا را به سرعت به زمین می زنند
to sit up and beg التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
to beg [of a dog holding up front paws] التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
longspur انواع پرندگان پنجه بلند نواحی قطبی وشمال امریکا
crow's foot هرچیزی بشکل پنجه کلاغ چین و چروک گوشه لب و چشم.
bear's foot نوعی گیاه خریق که برگ هایی به شکل پا و پنجه ها خرس دارد.
musub duchi موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
parmakli لوزی پنجه ای [این طرح در گلیم های ترکیه بکار رفته و در اصطلاح محلی به معنی انگشت می باشد.]
pentadactylate پنج انگشتی دارای پنج پنجه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com