Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
fingering
پنجه گذاری انگشت کاری
Other Matches
lumbrical
ماهیچه انگشت یا پنجه
parmakli
لوزی پنجه ای
[این طرح در گلیم های ترکیه بکار رفته و در اصطلاح محلی به معنی انگشت می باشد.]
fretwork
برجسته کاری حاشیه گذاری
palmatifid
دارای شکافی شبیه پنجه دست شکافته پنجه
misprision
گناه فرو گذاری از فاش کردن تبه کاری دیگران
mitten
دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
mittens
دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
fingerprint
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprints
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
residential investments
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
desired investment
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
overcapitalization
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
toe
پنجه
toes
پنجه
talon
پنجه
fistula
پنجه
digitigrade
پنجه رو
forking
پنجه
cross arm
پنجه
talons
پنجه
fives
پنجه
griff
پنجه
digitation
پنجه
pawed
پنجه
pawing
پنجه
adactylous
بی پنجه
paws
پنجه
pitchforks
پنجه
pitchfork
پنجه
fork
پنجه
paw
پنجه
claws
پنجه
clawing
پنجه
downstream toe
پنجه سد
clawed
پنجه
claw
پنجه
torches
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes
راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torching
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
knuckle duster
پنجه بوکس
tiptoes
نوک پنجه
brass knuckles
پنجه بوکس
tiptoeing
نوک پنجه
knuckle-duster
پنجه بوکس
knuckle-dusters
پنجه بوکس
hand post
پنجه راهنما
heel and toe
با پنجه و پاشنه
hellweed
پنجه کلاغ
kick up
زدن پنجه
palmate
شبیه پنجه
tiptoed
نوک پنجه
cat's paws
پنجه گربه
tiptoe
نوک پنجه
cat's paw
پنجه گربه
leptodactyl
باریک پنجه
fissidactyl
پنجه شکافته
wild bryony
پنجه کلاغ
toe
با پنجه پا راندن
toe cap
پنجه کفش
pentadactylic
پنجه دار
cyclamen
پنجه مریم
cyclamens
پنجه مریم
sowbread
پنجه مریم
swine bread
پنجه مریم
toe
با پنجه پا زدن
toeless
بدون پنجه
lycopod
پنجه گرگی
paws
پنجه زدن
pawing
پنجه زدن
lycopodium
پنجه گرگی
branch pipe
پنجه اگزوز
fissiped
پنجه شکافته
lobster claw
پنجه خرچنگی
paw
پنجه زدن
pedatifid
پنجه وار
pentadactylous
پنجه دار
the mailed fist
زور سر پنجه
pawed
پنجه زدن
intoed
پنجه بتو
intoed
پنجه برگشته
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
pigeon toed
دارای پنجه برگشته
monkey fist
گره پنجه میمون
ground fir
پنجه گرگ سلاژین
pounce
درحال حمله با پنجه
brass knuckles
پنجه مشت زنی
square toed
دارای پنجه مربع
devil's claw
خفت پنجه دیوی
crow foot zinc
پیل پنجه کلاغی
hunker
روی پنجه پاایستادن
digitation
انشعاب بشکل پنجه
winnowwing fan
جام پنجه شانه
pounced
درحال حمله با پنجه
forepaw
پنجه پای جلو
forepaw
پنجه دست حیوانات
pedate
پنجه دار شبیه پا
ball of toe
گوشت زیر پنجه پا
toeplate
نعل پنجه کفش
clevis
اتصال پنجه مفصلی
pouncing
درحال حمله با پنجه
pounces
درحال حمله با پنجه
pence for any thing
میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing
خطوط خاتم کاری و منبت کاری
toe off
جدا شدن پنجه پا از زمین
He has a delightful touch on the guitar .
گیتار را با پنجه گرمی می نوازد
cross swords
دست و پنجه نرم کردن
scooped
پنجه ماشین خاک برداری
heat muff
پوشش اطراف پنجه اگزوز
syndactylism
پیوستگی واتصال پنجه ها بیکدیگر
pigeon toed
دارای پنجه خمیده بداخل
scooping
پنجه ماشین خاک برداری
scoop
پنجه ماشین خاک برداری
hand-to-hand
دسته و پنجه نرم کردن
hand to hand
دسته و پنجه نرم کردن
base thickness of buttress
عرض پنجه پشت بند
scoops
پنجه ماشین خاک برداری
palmipede
پرندهای که پنجه هایش پرده دارد
Foxglove
گل پنجه علی
[در تهیه رنگ زرد]
Ravishingly beautiful.
مثل پنجه آفتاب ( بسیار زیبا )
pentadactylate
دارای پنج زائده شبیه پنجه
cats paw
الت دست دیگران گره پنجه گربهای
fingers
انگشت
monodactylous
تک انگشت
finger
انگشت
adactylous
بی انگشت
dactyl
انگشت
digits
انگشت
digit
انگشت
public
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
glid
تذهیب کاری
[در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
tap dance
نوعی رقص که در ان پنجه وپاشنه پا را به سرعت به زمین می زنند
barburetor heater
جلد نصب شده دراطراف لولههای پنجه اگزوز
jacana
پرنده پا دراز و پنجه بزرگ مکزیکی که در اب راه میرود
syndacty
چسبیده انگشت
agnail
میخچهء پا یا انگشت پا
potentilla
پنج انگشت
knuckles
بند انگشت
soon koot
نوک انگشت
knuckle
بند انگشت
cinquefoil
پنج انگشت
cinqfoil
پنج انگشت
rule of thumb
حساب انگشت
little fingers
انگشت کوچک
index finger
انگشت نشان
index fingers
انگشت نشان
sawison keut
نوک دو انگشت
pollex
انگشت شست
fingered
انگشت مانند
conspicuous
انگشت نما
fingertip
نوک انگشت
pinky
انگشت کوچک
pinkie
انگشت کوچک
finger
انگشت زدن
the little finger
انگشت کهین
the middle finger
انگشت میانه
soleprint
انگشت نگاری از پا
the ring finger
انگشت حلقه
phalange
بند انگشت
fingers
انگشت زدن
to become a byword
انگشت نماشدن
fingered
انگشت دار
gazing stock
انگشت نما
fingering
استفاده از انگشت
fingerprinted
اثر انگشت
medius
انگشت میان
fingerprinting
اثر انگشت
fingerprints
اثر انگشت
medius
انگشت وسطی
dactylitis
اماس انگشت
finger print
اثر انگشت
forefinger
انگشت نشان
forefinger
انگشت شهادت
forefingers
انگشت نشان
forefingers
انگشت شهادت
finger mark
اثر انگشت
finger painting
نقاشی با انگشت
the first or index finger
انگشت نشان
the first or index finger
انگشت شهادت
dactylagraphy
انگشت نگاری
fingertips
نوک انگشت
fingerprint
اثر انگشت
five finger
پنج انگشت
ring fingers
انگشت انگشتر
marplot
انگشت به شیر زن
egregious
انگشت نما
toenail
ناخن انگشت پا
notoriety
انگشت نمایی
ring finger
انگشت انگشتر
toenails
ناخن انگشت پا
middle finger
انگشت میان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com