Total search result: 180 (9 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
i beg your pardon |
پوزش میخواهم معذرت می خواهم |
|
|
Other Matches |
|
to beg your pardon |
معذرت می خواهم |
i express my regret for it |
پوزش میخواهم که چنین شد |
to beg your pardon |
پوزش می خواهم |
excuse me |
پوزش می خواهم |
apologizing |
معذرت خواستن |
to excuse oneself |
معذرت خواستن |
apologizes |
معذرت خواستن |
apologise |
معذرت خواستن |
apologized |
معذرت خواستن |
apologizer |
معذرت خواه |
apologising |
معذرت خواستن |
excuse |
معذرت خواستن |
excused |
معذرت خواستن |
excuses |
معذرت خواستن |
excusing |
معذرت خواستن |
apologised |
معذرت خواستن |
apologises |
معذرت خواستن |
apologize |
معذرت خواستن |
pardoned |
بخشیدن معذرت خواستن |
pardon |
بخشیدن معذرت خواستن |
pardoning |
بخشیدن معذرت خواستن |
to make a gesture of apology |
با اشاره معذرت خواستن |
pardons |
بخشیدن معذرت خواستن |
apology |
پوزش |
pardon |
پوزش |
apologies |
پوزش |
pardoned |
پوزش |
pardoning |
پوزش |
pardons |
پوزش |
to excuse oneself |
پوزش خواستن |
to offer an apology |
پوزش خواستن |
apologise |
پوزش طلبیدن |
apologists |
پوزش خواه |
apologising |
پوزش خواستن |
apologised |
پوزش خواستن |
excusatory |
پوزش امیز |
amende honorable |
پوزش خواهی |
apologises |
پوزش خواستن |
apologetic |
پوزش امیز |
apologizes |
پوزش خواستن |
apologias |
پوزش ادبی |
apologia |
پوزش ادبی |
apologize |
پوزش خواستن |
apologized |
پوزش خواستن |
apologizing |
پوزش خواستن |
apologist |
پوزش خواه |
apologetically |
از راه پوزش یا دفاع |
to offer an excuse |
پوزش خواستن عذرخواهی کردن |
I'd like ... |
من ... میخواهم. |
I'd like a ... |
من یک ... میخواهم. |
I'd like ... |
من ... را میخواهم. |
you must a for that conduct |
باید از این طرز رفتار پوزش بخواهید |
to eat humble pie |
پوزش خواستن چنانکه انسانرا پست نماید |
I'd like some ... |
من مقداری ... میخواهم. |
I'd like some ... |
من مقداری ... میخواهم. |
I'd like some ... |
من کمی ... میخواهم. |
I'd like some orange juice. |
من آب پرتقال میخواهم. |
i am in a hurry for it |
زود میخواهم |
iam inclined to think |
میخواهم بگویم |
I'd like some ... |
من مقداری ... میخواهم. |
I'd like some hair gel. |
من کمی ژل مو میخواهم. |
I'd like a dye. |
من رنگ مو میخواهم. |
I'd like a room with bath. |
من یک اتاق با حمام میخواهم. |
Fine, I will take it. |
خوب من اتاق را میخواهم. |
I'd like a face-pack. |
من ماسک صورت میخواهم. |
I will be staying a month |
من میخواهم یک ماه بمانم. |
I need them tonight. |
من آنها را امشب میخواهم. |
I'd like breakfast, please. |
لطفا صبحانه میخواهم. |
I need them today. |
من آنها را امروز میخواهم. |
I need them urgently. |
من آنها را فوری میخواهم. |
I'd like a sinlge room. |
من یک اتاق یک نفره میخواهم. |
I'd like a double room |
من یک اتاق دو نفره میخواهم. |
I'd like a room with twin beds. |
من یک اتاق با دو تخت میخواهم. |
I will be staying a few days |
من میخواهم یک هفته بمانم. |
I'd like a shave. |
میخواهم ریشم را بزنم. |
i beg leave to say |
اجازه میخواهم بگویم |
i want you to go |
میخواهم شما بروید |
i wish to stay here |
میخواهم اینجا بمانم |
I'd like to pay. |
میخواهم پرداخت کنم. |
I want full insurance. |
من با بیمه کامل میخواهم. |
I'd like to try ... |
من میخواهم ... را امتحان کنم. |
I'd like a dessert, please. |
لطفا دسر میخواهم. |
I'd like some soup. |
من مقداری سوپ میخواهم. |
I'd like some coffee. |
من یه مقدار قهوه میخواهم. |
an inceptive |
یعنی میخواهم لرزکنم |
He who excuses accuses himself. <proverb> |
کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل] |
Excuses always proceed from a guilty conscience. <proverb> |
کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل] |
A guilty conscience needs no accuser. <proverb> |
کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل] |
I'd like a double bed room. |
من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم. |
I'd like to hire a car. |
من میخواهم یک اتومبیل اجاره کنم. |
I'd like a cup of coffee, please. |
لطفا یک فنجان قهوه میخواهم. |
I'd like some small change. |
من قدری پول خرد میخواهم. |
I want one of these please. |
لطفا من یکی از اینها را میخواهم. |
I'd like something to eat. |
چیزی برای خوردن میخواهم. |
I'd like something to drink. |
چیزی برای نوشیدن میخواهم. |
I'd like a shave. |
میخواهم صورتم را اصلاح کنم. |
I'd like a shampoo and set. |
شامپو و خشک کردن میخواهم. |
I need them before friday. |
من آنها را قبل از جمعه میخواهم. |
I will be staying a few days |
من میخواهم چند روزی بمانم. |
I want these clothes ironed. |
من میخواهم این لباس ها اتو شود. |
I'd like a shampoo for greasy hair. |
من یک شامپو برای موهای چرب میخواهم. |
I want these clothes washed. |
من میخواهم این لباس ها شسته شود. |
I'd like a shampoo for normal hair. |
من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم. |
I'd like to change some 1000 euro. |
میخواهم ۱۰۰۰ یورو را تبدیل کنم. |
I'd like a shampoo for dry hair. |
من یک شامپو برای موهای خشک میخواهم. |
I'd like a haircut, please. |
لطفا میخواهم موهایم را اصلاح کنم. |
I want these clothes cleaned. |
من میخواهم این لباس ها تمیز شود. |
I want to leave the car in the railway station |
من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم. |
I'd like to reserve a table for 5. |
میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم. |
i shall be |
خواهم بود |
i shall go |
خواهم رفت |
i will go |
خواهم رفت |
give someone an inch and they will take a mile <idiom> |
اگربه مرده روبدی میگه کفن پولک دوزی میخواهم |
Without wishing to belittle [disparage] [denigrate] the importance of this issue, I would like to ... |
بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ... |
I want to take a couple of days off . |
یک ردوروز مرخصی می خواهم |
will |
فعل کمکی "خواهم " |
he said he shoued go |
اوگفت خواهم رفت |
willed |
فعل کمکی "خواهم " |
wills |
فعل کمکی "خواهم " |
he said |
گفت که خواهم امد |
he said |
گفت خواهم امد |
I am thinking of your own good. |
من خو بی شما رامی خواهم |
i will see sbout it |
من به ان رسیدگی خواهم کرد |
Please excuse me . |
عذرمی خواهم ( ببخشید ) |
he said i will come |
اوگفت خواهم امد |
I'd like to see Mr. ... |
من می خواهم آقای ... را ببینم. |
I'd like to reserve ... |
می خواهم یک ... رزرو کنم؟ |
No harm meant! |
نمی خواهم توهین کنم! |
I'll look into the matter. |
من موضوع را دنبال خواهم کرد. |
No offence! |
نمی خواهم توهین کنم! |
I'd like to see Mr. ... |
من می خواهم آقای ... را ملاقات کنم. |
I'd like a train timetable. |
من برنامه حرکت قطارها را می خواهم. |
He owes me some money. |
از او پول می خواهم (طلب دارم ) |
I wI'll sign for him . |
من بجای اوامضاء خواهم کرد |
I'll be at home today . |
امروز منزل خواهم بود |
i wish you happiness |
خوشی یا سعادت شما را می خواهم |
I'd like to confirm my flight. |
می خواهم پروازم را اوکی کنم. |
I'd like to cancel my flight. |
می خواهم پروازم را کنسل کنم. |
I'd like to confirm my flight. |
می خواهم پروازم را تائید کنم. |
I'd like to cancel my flight. |
می خواهم پروازم را لغو کنم. |
I dont know and I dont want to know . |
نه می دانم ونه می خواهم بدانم |
i will return his kindness |
مهربانی او را تلافی خواهم کرد |
I ll pay him back in his own coin . |
حقش را کف دستش خواهم گذارد |
I would like to have something to drink . |
می خواهم گلویی تازه کنم |
I want my steak well done. |
می خواهم استیکم خوب پخته با شد |
I'll do that. |
من این کار را انجام خواهم داد. |
I wI'll achieve my purpose (goals) quietly. |
بی سروصدا منظورم راعملی خواهم کرد |
Don't let me keep you. |
نمی خواهم که خیلی معطلتان کنم. |
I'd like to book a flight to london. |
یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم. |
I would like to [ undress] take off my clothes. |
من می خواهم [لخت بشوم] لباسهایم را در بیاورم. |
i will send him my book |
کتاب خود را برای او خواهم فرستاد |
i will speak to him about it |
در این خصوص با او صحبت خواهم کرد |
i wish you a happy new year |
سال نوسعیدی را برای شما می خواهم |
I'd like to leave my luggage, please. |
من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم. |
with you |
بی پرده با شما سخن خواهم گفت |
I'll think it over. |
در این خصوص فکر خواهم کرد. |
I will be instigating [initiating] legal proceedings. |
من دعوی حقوقی را آغاز خواهم کرد. |
I'd like to have a place of my own [to call my own] . |
من منزل خودم را می خواهم داشته باشم. |
Talking of Europe ,please allow me … |
حالا که صحبت از اروپ؟ است اجازه می خواهم ... |
I don't want to say anything about that. |
من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم. |
I wI'll do that all by myself. |
من خودم بتنهایی آنرا انجام خواهم داد |
I wI'll do it on my own responsibility . |
به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد |
I wI'll sign for (on behalf of)my brother. |
از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد |
I want to get off at St. Paul's. |
من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم. |
I'll speak at length on this subject. |
دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد |
I want to look at old coins. |
من می خواهم سکه های قدیمی را تماشا کنم. |
This is just what I want . This is the very thing I want . |
این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم |
I would like tovisit ( see, meet ) you more often . |
می خواهم باز هم بیشتر پیش شما بیایم |
tomorow morning . I wI'll leavew for london. |
فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد |
It makes me sick just thinking about it! |
وقتی که بهش فکر می کنم می خواهم بالا بیاورم! |
You have to listen to me. |
شما باید به من گوش بکنید [ببینید چی می خواهم بگویم] . |
I'll get you all fixed up. |
همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد |
I want to depart tomorrow morning [noon, afternoon] at ... o'clock. |
من می خواهم فردا صبح [ظهر شب] ساعت ... حرکت کنم. |
I wI'll go flat out to do it. |
بهر جان کندنی باشد اینکا رراانجام خواهم داد |
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now. |
من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم. |
One day I want to have a horse of my very own. |
روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد. |
pancake |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
pancakes |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
I wI'll gradually get used to it . |
یواش یواش عادت خواهم کرد |