English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (8 milliseconds)
English Persian
cupola shell پوسته کوپل
Other Matches
banjo axle پوسته اکسل عقب اتومبیل که پوسته دیفرانسیل ان در وسط قرار دارد
exfoliation پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
restoring couple کوپل برگشتی
cupola furnace کوره کوپل
cupola hearth کوره کوپل
cupola practice روش کوپل
hot blast cupola کوپل هوای گرم
cupola practice روش معمول کوره کوپل
flaked جرقه پوسته پوسته شدن
pelliculate پوسته پوسته شامه دار
flaking جرقه پوسته پوسته شدن
flake جرقه پوسته پوسته شدن
slough پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
scabrous زبر پوسته پوسته
exfoliate پوسته پوسته شدن
desquamate پوسته پوسته شدن
scabs پوسته پوسته شدن
scab پوسته پوسته شدن
chaff پوسته
flaky پوسته پوسته
skins پوسته
film پوسته
filmed پوسته
mantle پوسته
mantles پوسته
crust پوسته
crusts پوسته
skin پوسته
skinned پوسته
bushing پوسته
cryosphere یخ پوسته
shuck پوسته
single skinned یک پوسته
testa پوسته
wythe پوسته
encrustation پوسته
encrustations پوسته
upper crust پوسته
shelly پوسته پوسته
scurf پوسته
putamen پوسته
skinning پوسته
stator پوسته
earth crust پوسته
incrustation پوسته
incrustment پوسته
leprose پوسته پوسته
membrance پوسته
patagium پوسته
esquillage پوسته
dishes پوسته
shell پوسته
membranes پوسته
case پوسته
sludge پوسته یخ
cases پوسته
cod پوسته
cortices پوسته
flake پوسته
flaked پوسته
cortex پوسته
flaking پوسته
dish پوسته
layers پوسته
sleeve پوسته
sleeves پوسته
layer پوسته
shelling پوسته
shells پوسته
membrane پوسته
membran پوسته دار
pelliculate دارای پوسته
ion sheath پوسته یونی
erratic scab پوسته جوش
electron shell پوسته الکترون
endocarp پوسته هسته
wing skin پوسته بال
energy shell پوسته انرژی
electron sheath پوسته الکترونی
outer shell پوسته والانس
subsell زیر پوسته
sublevel زیر پوسته
soft skin پوسته نرم
soft shelled نرم پوسته
soft shell نرم پوسته
skin friction مقاومت پوسته
pod پوسته محافظ
pods پوسته محافظ
encrustations پوسته بندی
rinded پوسته دار
bush پوسته داخلی
bushes پوسته داخلی
pellicular پوسته دار
pellicle پوسته نازک
scutum پوسته استخوانی
oxide skin پوسته اکسید
valence shell پوسته والانس
encrustation پوسته بندی
curing membrane پوسته نگهبان
skins پوسته ریخته گی
damp proof membrane پوسته نمبند
crusty پوسته مانند
descaling پوسته زدایی
acetate film پوسته استاتی
rawhide پوسته خام
slough پوسته خارجی
rawhides پوسته خام
cooling shell پوسته سردکننده
corrugated skin پوسته موجدار
snail حلزون با پوسته
skinning پوسته ریخته گی
crankcase پوسته موتور
skinned پوسته ریخته گی
skin پوسته ریخته گی
earth's crust پوسته زمین
earth crust پوسته زمین
crusts پوسته زمین
crust پوسته زمین
rinds پوسته بیرونی هرچیزی
body fit sleeve پوسته یا غلاف مناسب
encrustations پوسته دار سازی
rear axle casing پوسته محور عقب
rind پوسته بیرونی هرچیزی
adapter sleeve پوسته تطبیق دهنده
encrustation پوسته دار سازی
soft shelled دارای پوسته تردوشکننده
gear case پوسته جعبه دنده
tegmen پوسته داخلی تخم
crust of the earth پوسته یا قشر زمین
loricate دارای پوسته محافظ
film evaporator تبخیر کننده پوسته
half shell mold قالب نیم پوسته
graben فرورفتگی در پوسته زمین
furnace shell قشر یا پوسته کوره
front axle housing پوسته اکسل جلو
drop worm housing پوسته حلزونی سقوطی
slug حلزون بدون پوسته
drum barrel پوسته یا روکش استوانهای
encrust بشکل پوسته در اوردن
encrust با پوسته یاقشری پوشاندن
ectoclast پوسته خارجی سلول
helicoid بشکل پوسته حلزون مارپیچ
gas case hardening سخت گردانی پوسته گازی
soft shell دارای پوسته ترد وشکننده
insulated bearing housing پوسته یاطاقان عایق شده
lorica پوسته سخت حافظ جانوران
interchangeable bearing shells پوسته قابل تعویض یاطاقان
epicarp پوسته خارجی قسمت نرم میوه
spaced armor دو پوسته کردن زره برای تقویت ان
to crust [snow] تشکیل دادن به پوسته سخت [برف]
crankcase محفظه کارتر پوسته میل لنگ
proctodaeum قسمت خارجی پوسته مقعدومجرای مقعد
syenite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
endodermis داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
crusts پوسته سخت هر چیزی ادم جسور و بی ادب
dunite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
splinter screen پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
crust پوسته سخت هر چیزی ادم جسور و بی ادب
andesite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
diabase نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
clinker تفاله شیشه درکوره قالگری پوسته اهن
geotectonic مربوط به مبحث ساختمان وتشکیلات صخرههای پوسته زمین
buzz نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
integral tank تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
buzzing نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
plutonism فرضیهای که بموجب ان خارههای پی در پی پوسته زمین دراثرگرمادرست شده اند
buzzes نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzed نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
shelling بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
geochemistry علمی که درباره ترکیب وتغییرات شیمیایی پوسته زمین بحث میکند
catastrophism اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
shell بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shells بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
volumetric loading/density خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
neptunist کسیکه عقیده داردکه خارههای پی در پی پوسته زمین بوسیله اب درست شده اند
plutonic theory فرضیهای که بموجب ان خارههای پی درپی پوسته زمین دراثرگرمای درست شده اند
cyaniding عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
cam ring رینوی داخل پوسته موتور که توسط میل لنگ به چرخش درامده و باز و بسته شدن سوپاپها را کنترل میکند
lobster thermidor مخلوطی از گوشت خرچنگ وزده تخم مرغ وقارچ وخامه که در پوسته خرچنگ سرخ میکنند
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
monocoque ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
cloud chamber effect اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com