Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
slough
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
Other Matches
shells
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
banjo axle
پوسته اکسل عقب اتومبیل که پوسته دیفرانسیل ان در وسط قرار دارد
exfoliation
پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
flaking
جرقه پوسته پوسته شدن
flaked
جرقه پوسته پوسته شدن
pelliculate
پوسته پوسته شامه دار
flake
جرقه پوسته پوسته شدن
peels
پوست انداختن پوست
peel
پوست انداختن پوست
scloroderma
سفت شدگی پوست
senile keratosis
کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
desquamate
پوسته پوسته شدن
exfoliate
پوسته پوسته شدن
scab
پوسته پوسته شدن
scabrous
زبر پوسته پوسته
scabs
پوسته پوسته شدن
moults
پوست انداختن
peeling
پوست انداختن
shedding
پوست انداختن
peels
پوست انداختن
peel
پوست انداختن
exuviate
پوست انداختن
slouch
پوست انداختن
molts
پوست انداختن
molted
پوست انداختن
molting
پوست انداختن
slouched
پوست انداختن
slouches
پوست انداختن
sheds
پوست انداختن
shed
پوست انداختن
desquamate
پوست انداختن
moulted
پوست انداختن
slouching
پوست انداختن
moult
پوست انداختن
endermic
انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
exuviability
قوه پوست انداختن
scleroderma
مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological
مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skins
پوست کندن با پوست پوشاندن
skin
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning
پوست کندن با پوست پوشاندن
tegumnentum
پوست طبیعی پوست
bushing
پوسته
dish
پوسته
mantles
پوسته
cortex
پوسته
flaked
پوسته
layer
پوسته
layers
پوسته
cortices
پوسته
flaking
پوسته
wythe
پوسته
membrance
پوسته
film
پوسته
upper crust
پوسته
cod
پوسته
encrustations
پوسته
incrustment
پوسته
leprose
پوسته پوسته
dishes
پوسته
mantle
پوسته
patagium
پوسته
encrustation
پوسته
shells
پوسته
chaff
پوسته
filmed
پوسته
shelling
پوسته
skin
پوسته
crusts
پوسته
skinning
پوسته
sleeve
پوسته
sleeves
پوسته
testa
پوسته
crust
پوسته
cryosphere
یخ پوسته
single skinned
یک پوسته
earth crust
پوسته
skinned
پوسته
shuck
پوسته
scurf
پوسته
stator
پوسته
shelly
پوسته پوسته
putamen
پوسته
flake
پوسته
flaky
پوسته پوسته
incrustation
پوسته
case
پوسته
cases
پوسته
esquillage
پوسته
skins
پوسته
membranes
پوسته
sludge
پوسته یخ
membrane
پوسته
shell
پوسته
slough
پوسته خارجی
descaling
پوسته زدایی
skinned
پوسته ریخته گی
wing skin
پوسته بال
skins
پوسته ریخته گی
skin friction
مقاومت پوسته
oxide skin
پوسته اکسید
valence shell
پوسته والانس
outer shell
پوسته والانس
skin
پوسته ریخته گی
pods
پوسته محافظ
pellicle
پوسته نازک
scutum
پوسته استخوانی
crusts
پوسته زمین
bushes
پوسته داخلی
soft skin
پوسته نرم
bush
پوسته داخلی
crust
پوسته زمین
encrustation
پوسته بندی
pellicular
پوسته دار
sublevel
زیر پوسته
soft shelled
نرم پوسته
soft shell
نرم پوسته
rinded
پوسته دار
subsell
زیر پوسته
pod
پوسته محافظ
corrugated skin
پوسته موجدار
electron shell
پوسته الکترون
skinning
پوسته ریخته گی
rawhide
پوسته خام
damp proof membrane
پوسته نمبند
rawhides
پوسته خام
snail
حلزون با پوسته
endocarp
پوسته هسته
energy shell
پوسته انرژی
cooling shell
پوسته سردکننده
erratic scab
پوسته جوش
curing membrane
پوسته نگهبان
cupola shell
پوسته کوپل
crusty
پوسته مانند
crankcase
پوسته موتور
electron sheath
پوسته الکترونی
earth's crust
پوسته زمین
encrustations
پوسته بندی
pelliculate
دارای پوسته
membran
پوسته دار
acetate film
پوسته استاتی
ion sheath
پوسته یونی
earth crust
پوسته زمین
graben
فرورفتگی در پوسته زمین
adapter sleeve
پوسته تطبیق دهنده
drum barrel
پوسته یا روکش استوانهای
rind
پوسته بیرونی هرچیزی
tegmen
پوسته داخلی تخم
gear case
پوسته جعبه دنده
front axle housing
پوسته اکسل جلو
crust of the earth
پوسته یا قشر زمین
drop worm housing
پوسته حلزونی سقوطی
rear axle casing
پوسته محور عقب
furnace shell
قشر یا پوسته کوره
film evaporator
تبخیر کننده پوسته
encrustations
پوسته دار سازی
encrustation
پوسته دار سازی
rinds
پوسته بیرونی هرچیزی
encrust
بشکل پوسته در اوردن
half shell mold
قالب نیم پوسته
encrust
با پوسته یاقشری پوشاندن
loricate
دارای پوسته محافظ
soft shelled
دارای پوسته تردوشکننده
ectoclast
پوسته خارجی سلول
slug
حلزون بدون پوسته
body fit sleeve
پوسته یا غلاف مناسب
gas case hardening
سخت گردانی پوسته گازی
insulated bearing housing
پوسته یاطاقان عایق شده
helicoid
بشکل پوسته حلزون مارپیچ
interchangeable bearing shells
پوسته قابل تعویض یاطاقان
soft shell
دارای پوسته ترد وشکننده
lorica
پوسته سخت حافظ جانوران
xanthochroid
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
epicarp
پوسته خارجی قسمت نرم میوه
spaced armor
دو پوسته کردن زره برای تقویت ان
crankcase
محفظه کارتر پوسته میل لنگ
to crust
[snow]
تشکیل دادن به پوسته سخت
[برف]
proctodaeum
قسمت خارجی پوسته مقعدومجرای مقعد
splinter screen
پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
syenite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
endodermis
داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
andesite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
dunite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
crust
پوسته سخت هر چیزی ادم جسور و بی ادب
diabase
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
clinker
تفاله شیشه درکوره قالگری پوسته اهن
crusts
پوسته سخت هر چیزی ادم جسور و بی ادب
geotectonic
مربوط به مبحث ساختمان وتشکیلات صخرههای پوسته زمین
integral tank
تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
buzzes
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzed
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzing
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
plutonism
فرضیهای که بموجب ان خارههای پی در پی پوسته زمین دراثرگرمادرست شده اند
buzz
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
volumetric loading/density
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
geochemistry
علمی که درباره ترکیب وتغییرات شیمیایی پوسته زمین بحث میکند
catastrophism
اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com