English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
epicarp پوست میوه برون بر
Other Matches
ectorderm برون پوست
hulls پوست میوه یابقولات
to strip something off کندن پوست [میوه]
hull پوست میوه یابقولات
shells پوست کندن از مغز میوه را دراوردن
shelling پوست کندن از مغز میوه را دراوردن
shell پوست کندن از مغز میوه را دراوردن
indusium پرده یا پوشش روی میوه غلاف میوه
endermic انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skin پوست کندن با پوست پوشاندن
skins پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning پوست کندن با پوست پوشاندن
slough پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
tegumnentum پوست طبیعی پوست
peel پوست انداختن پوست
peels پوست انداختن پوست
outputs برون ده
outcrop برون زد
outcrops برون زد
output برون ده
exogenous برون زا
without برون
outsides برون
extrados برون سو
outside برون
outhaul line برون کش
effusion برون تراوی
extrapolations برون یابی
output برون داد
outputs برون داد
extrapolation برون یابی
discharge برون ریزی
extrajection برون اندازی
effusions برون تراوی
effusions برون ریزی
effusion برون ریزی
extragalactic برون کهکشانی
discharges برون ریزی
suburb برون شهر
out group برون گروه
outer directed برون وابسته
off line برون خطی
outlier برون هشته
outsight برون بینی
oversea برون مرزی
the out ward eye چشم برون
eccentricity برون مرکزی
eccentricities برون مرکزی
pericardium برون شامه دل
superficial degradation برون تباهی
offline برون خطی
objectivism برون گرایی
extratensive برون نگر
extraterritorial برون مرزی
extraterritoriality برون مرزی
extroversion برون گرایی
exudation برون نشست
exvia برون زیست
suburban برون شهری
evacuation برون ریزی
evacuation برون بری
extroverts برون گرای
extrovert برون گرای
self contained برون بی نیاز
physiognomies برون چهر
exogen گیاه برون رو
purge برون ریزی
exogenous برون روینده
exogenous برون زاد
exogenous variable متغیر برون زا
accommodations برون سازی
exopsychic برون روانی
egest برون کردن
out flow برون ریز
immigration برون کوچی
epithelium برون پوش
physiognomy برون چهر
exocrine برون تراو
exocathection برون پردازی
emigration برون کوچی
accommodation برون سازی
exogamy برون پیوندی
purges برون ریزی
exogamy برون همسری
purged برون ریزی
exteroceptive برون تنی
exterritorial برون مرزی
extracyclic برون حلقهای
copper extraction برون کشیدن مس
extrafusal برون دوکی
objective برون ذات
objectives برون ذات
drive! برون! [با ماشین]
externality برون بودگی
ectoparasite انگل برون زی
effuent برون ریز
acting out برون ریزی
offline operation عمل برون خطی
extrapolate برون یابی کردن
out of line coding کدگذاری برون خطی
extrapolated برون یابی کردن
to reveal itself از پرده برون افتادن
offline storage انباره برون خطی
offset distance فاصله برون محوری
supinator muscle عضله برون گردان
discharge of affect برون ریزی هیجانی
pericardial وابسته به برون شامه دل
peritoneum برون شامه روده ها
off line storage حافظه برون خطی
outbreeding برون زاد اوری
ectoplasm اکتوپلاسم برون مایه
pericardiac وابسته به برون شامه دل
outward looking policy سیاست برون نگر
extrapolates برون یابی کردن
extrapolating برون یابی کردن
exogamy برون زاد اوری
extragalactic nebula ابری برون کهکشانی
extraterritoriality حقوق برون مرزی
exosomatic method روش برون تنی
output برون گذاشت برونگذار
outputs برون گذاشت برونگذار
extraspectral hue فام برون طیفی
extrapyramidal system دستگاه برون هرمی
exterritoriality حقوق برون مرزی
extragalactic nebula سحابی برون کهکشانی
State Department وزارت برون مرز
exocrine gland غده برون ریز
high seas ابهای برون مرزی
off line operation عملکرد برون خطی
extrapyramidal motor system دستگاه حرکتی برون هرمی
pericarditis اماس برون شامه قلب
basset نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
extrinsic eye muscles عضلات برون چرخشی چشم
off page connector اتصال دهنده برون صفحهای
exudate ترشح التهابی برون نشست
external rectus عضله مستقیم برون چشمی
with out book برون سند کتابی ازبر
to let out اجازه برون امدن دادن اشکارساختن
overseas ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
exogamous وابسته به برون همسری یابرون پیوندی
oversea command یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
xanthochroid شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
differentiating cicuit مداری که ولتاژ برون گذاشت ان تقریبا با میزان تغییرولتاژ متناسب است
blossom میوه
fruitage میوه
fruit of the womb میوه دل
fructuous پر میوه
oligocarpous کم میوه
blossoming میوه
blossomed میوه
blossoms میوه
juices اب میوه
fruitless بی میوه
fruits میوه
fruit میوه
juice اب میوه
fruits میوه ها
fruit juice آب میوه
fruit میوه
ectoplasm طبقه خارجی سیتوپلاسم که بدون دانه و نسبتا سفت است برون مایه
fruitarianism میوه خوری
fruit salad سالاد میوه
fruiter درخت میوه
pinecones کاج میوه
fruitage میوه جات
berries میوه توتی
greengrocer میوه فروش
greengrocers میوه فروش
frugivorous میوه خور
fruitarian میوه خور
frugivorous میوه خوار
fruit of the womb میوه رحم
To pick flowers(fruit). گل ؟(میوه ) چیدن
fruit pulp گوشت میوه
pinecone کاج میوه
fruitful میوه دار
fruitlet میوه کوچک
gymnocarpous برهنه میوه
flans کیک میوه
impatiens میوه گل حنا
king of fruits شاه میوه ها
king of fruits شاه میوه
flan کیک میوه
nubbin میوه ناقص
fruiting میوه دار
fruitery انبار میوه
haws میوه ولیک
hawing میوه ولیک
hawed میوه ولیک
haw میوه ولیک
fruiterer میوه کار
fruiterer دلال میوه
fruiterer میوه فروش
fruitery میوه جات
nubbin میوه نارس
berry میوه توتی
fructose شهد میوه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com