Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
doeskin
پوست گوزن ماده
Other Matches
buckskins
پوست گوزن
buckskin
پوست گوزن
deerskin
پوست گوزن
she deer
گوزن ماده
doe
گوزن ماده
hind
گوزن ماده
roe
گوزن ماده
pricket sister
گوزن ماده دو ساله
hartshorn
شاخ گوزن ماده
chamois
چرم بسیارنازک از پوست گوسفند و بز و گوزن
quercetin
ماده رنگی کریسیتین
[این رنگینه زرد از پوست درختان و بعضی سبزیجات استخراج می شود ولی طول عمر زیادی ندارد.]
endermic
انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma
مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
thermite
ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist
ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
dermatological
مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
coolant
ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolants
ماده سرماساز ماده خنک کننده
gunk
ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
dopes
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
female connector
دوشاخه ماده متصل کننده ماده
dope
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
skins
پوست کندن با پوست پوشاندن
skin
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning
پوست کندن با پوست پوشاندن
stags
گوزن
fawn
گوزن
fawned
گوزن
brocket
گوزن نر
fawns
گوزن
hart
گوزن نر
bucks
گوزن نر
stag
گوزن
roebuck
گوزن نر
red deer
گوزن نر
buck
گوزن نر
cariboo
گوزن کانادایی
caribou
گوزن کانادایی
caribous
گوزن کانادایی
venison
گوشت گوزن
cervine
شبیه گوزن
antler
شاخ گوزن
antlers
شاخ گوزن
gnus
گوزن یالدار
deerlet
گوزن کوچک
gnu
گوزن یالدار
knobber
گوزن نردوساله
fallow deer
گوزن زرد
roe
گوزن کوچک
bucktail
دم غزال یا گوزن نر
moose
گوزن شمالی
elks
گوزن شمالی
staggart
گوزن نرچهارساله
elk
گوزن شمالی
staggard
گوزن نرچهارساله
sorrel
گوزن نر سه ساله
fuel
ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled
ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments
ماده رنگی ماده ملونه
fuels
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling
ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment
ماده رنگی ماده ملونه
slough
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
gralloch
احشای گوزن مرده
caribou
گوزن امریکایی شمالی
deer stalker
شکارکننده گوزن و اهو
muntjak
گوزن کوچک اسیا
muntjac
گوزن کوچک اسیا
munjak
گوزن کوچک اسیا
fallow deer
گوزن یااهوی کوچک
cariboo
گوزن امریکایی شمالی
deer stalking
شکار اهو و گوزن
caribou
گوزن امریکای شمالی
caribous
گوزن امریکای شمالی
caribous
گوزن امریکایی شمالی
surroyal
انشعاب شاخ گوزن چهارساله
pricket
گوزن راست شاخ نر دوساله
deer stalker
کلاه ویژه گوزن شکارکن ها
horned design
طرح شاخدار
[یا شاخ گوزن]
pulka
سورتمهای که گوزن انرامی کشد
sambur
گوزن یال دار بزرگ اسیا
sambar
گوزن یال دار بزرگ اسیا
troat
نعره گوزن نرهنگام مستی یاشهوت
wapiti
گوزن سفید و شاخ بلندو بزرگ
troche
قرص مکیدنی شاخ سه شعبه گوزن
buckhorn
استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمیبرند
reindeer
گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
spread
فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن
spreads
فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن
peel
پوست انداختن پوست
peels
پوست انداختن پوست
tegumnentum
پوست طبیعی پوست
plantable lanceolata
استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمی رود
gynandromorph
جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
actaeon
اکتئون نام شکارگری که بدن لخت دیاناالههء شکار و جنگل را دیدوبشکل گوزن درامد
oogamete
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
deep motif
نگاره گوزن و غزال
[که در فرش های حیوان دار و باغی ایران، هند و چین بکار می روند.]
xanthochroid
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
goatskin
پوست بز
peel
پوست
glume
پوست
rinds
پوست
goatskins
پوست بز
swanskin
پوست قو
scalp
پوست سر
stripper
پوست کن
skinless
بی پوست
skinner
پوست کن
parer
پوست کن
shell
پوست
tegmentum
پوست
peltry
پوست
flayer
پوست کن
husks
پوست
strippers
پوست کن
peeling
پوست
peels
پوست
cortex
پوست
skinning
پوست
cortices
پوست
hide
پوست
shells
پوست
rind
پوست
encrustations
پوست
encrustation
پوست
skins
پوست
hides
پوست
tunc
پوست
shale
پوست
goat
پوست بز
goats
پوست بز
neurilemma or lema
پوست پی
shelling
پوست
skin
پوست
skinned
پوست
integument
پوست
tegmen
پوست
husk
پوست
dermis
پوست
bark
پوست
barks
پوست
crustal
پوست
barked
پوست
barking
پوست
cuticle
پوست
hulls
پوست
dermatalgia
پوست
hull
پوست
moults
پوست انداختن
parer
پوست تراش
skins
پوست پوستی
scrotum
پوست بیضه
tegmentum
پوست طبیعی
chafing
پوست رفتگی
endoderm
درون پوست
papillose
مانندبرامدگی پوست
slouching
پوست انداختن
dermatozoa
انگلهای پوست
dermatosis
اماس پوست
vellum
پوست گوساله
chafes
پوست رفتگی
hulls
پوست کندن
slough
پوست مار
moulted
پوست انداختن
moult
پوست انداختن
hull
پوست کندن
dermoid
شبیه پوست
molting
پوست انداختن
molted
پوست انداختن
chafe
پوست رفتگی
slouches
پوست انداختن
slouched
پوست انداختن
slouch
پوست انداختن
peeling
پوست انداختن
molts
پوست انداختن
parachroma
بیرنگی پوست
dermatopathy
ناخوشی پوست
transcutaneal
عبورکننده از پوست
pachydermatous
ستبر پوست
oxhide
پوست گاو
pityriasis
شوره پوست
dermatology
پوست شناسی
onionskin
پوست پیاز
scrotums
پوست بیضه
peels
پوست انداختن
peel
پوست کندن
parchmenty
پوست مانند
peel to
پوست کندن
epidermis
پوست برونی
rawhide
پوست خام
dermatitis
اماس پوست
peels
پوست کندن
thick skinned
پوست کلفت
Negro
سیاه پوست
thin skinned
پوست نازک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com