Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
scattershield	پوشش محافظ کلاچ و پدال
Other Matches
hood	پوشش محافظ چیزی
shields	حفاظ پوشش محافظ
shield	حفاظ پوشش محافظ
hoods	پوشش محافظ چیزی
dustcover	پوشش محافظ برای یک ماشین
enclosures	پوشش محافظ برای وسیلهای
enclosure	پوشش محافظ برای وسیلهای
cases	پوشش محافظ برای یک وسیله یا مدار
radome	پوشش محافظ روی رادار یاانتن
case	پوشش محافظ برای یک وسیله یا مدار
duct	لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
crash protected	دیسک که حاوی نوک محافظ یا سیستم محافظ اختلال داده است
escorting	محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
surge protector	محافظ تغییر ناگهانی ولتاژ محافظ نوسان برق
escorted	محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escort	محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorts	محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
guards	صفحه محافظ روکش محافظ
shield	بدنه محافظ دیواره محافظ
shields	بدنه محافظ دیواره محافظ
guard	صفحه محافظ روکش محافظ
guarding	صفحه محافظ روکش محافظ
clutching	کلاچ
clutches	کلاچ
clutch	کلاچ
clutched	کلاچ
magnetic clutch	کلاچ مغناطیسی
overrunning clutch	کلاچ یک طرفه
clutch disk	صفحه کلاچ
clutch pilot bearing	زغال کلاچ
friction clutch	کلاچ اصطکاکی
clutch pilot bearing	بلبرینگ کلاچ
bezel	پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو
nickel clad sheet	ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل
pedalled	پدال
pedal	پدال
pedals	پدال
pedaled	پدال
pedalling	پدال
pedaling	پدال
cleek	چنگک بزرگ کلاچ
foot pedal	پدال پایی
foot brake pedal	پدال ترمز
pedalled	پدال پایی
clutch pedal	پدال کلاج
pedals	پدال پایی
pedaled	پدال پایی
accelerator pedal	پدال گاز
pedal	پدال پایی
adjustment pedal	پدال متحرک
pedalling	پدال پایی
pedaling	پدال پایی
screening, screenings	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screened	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screens	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
accelerators	پدال گاز سرعت دهنده
accelerator	پدال گاز سرعت دهنده
foot pedal switch	سوئیچی که با پدال پایی بکار میافتد.
He floored it. <idiom>	او [مرد] پدال گاز را تخت کرد.
comparative cover	پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
cuticle	پوشش مو پوشش شاخی
guidance	هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
roof covering material	مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
antisubmarine screen	پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
screen	محافظ
guardians	محافظ
guarding	محافظ
guard	محافظ
protective	محافظ
guards	محافظ
preserver	محافظ
screened	محافظ
screening, screenings	محافظ
screens	محافظ
preservative	محافظ
guardian	محافظ
herder	محافظ
shelterer	محافظ
keepers	محافظ
keeper	محافظ
preservatives	محافظ
face guard	ماسک محافظ
jet blast deflector	توری محافظ
goggles	عینک محافظ
guard plank	تخته محافظ
protective contact	کنتاکت محافظ
heel cut	محافظ پاشنه پا
guard	محافظ گارد
guarding	محافظ گارد
guards	محافظ گارد
parry	محافظ باش
parries	محافظ باش
parried	محافظ باش
bulwarks	دیواره محافظ
bulwark	دیواره محافظ
helmets	ماسک محافظ
helmet	ماسک محافظ
controlled atmosphere	گاز محافظ
conservator	نگهدارنده محافظ
escort guard	گارد محافظ
backing material	مواد محافظ
frigate	ناو محافظ
cowling	روپوش محافظ
exposure suit	لباس محافظ
fender curbs	جدول محافظ
frigates	ناو محافظ
parrying	محافظ باش
banch wall	دیواره محافظ
vizard	نقاب محافظ
casing	لوله محافظ
preservative coating	روکش محافظ
protect fuse	فیوز محافظ
protective clothing	روپوش محافظ
protective cover	روکش محافظ
protective earthing	زمین محافظ
surveillant	محافظ بپا
casings	لوله محافظ
squirrel cage	قفسه محافظ
soil saving dam	سد محافظ خاک
pod	پوسته محافظ
pods	پوسته محافظ
shielded plate	صفحه محافظ
protective reactor	راکتانس محافظ
protective switch	کلید محافظ
sustentacular	نگهدارنده محافظ
light shield	محافظ نور
line choking coil	پیچک محافظ
line choking coil	پیچک محافظ خط
keeper [protector] [presever]	نگاهدار [محافظ ]
mouthguard	محافظ دندان
thoracopods	قفسه محافظ
shelling	عامل محافظ حفاظ
escort of the color	گارد محافظ پرچم
shells	عامل محافظ حفاظ
brazing atmosphere	گاز محافظ جوش
facings	روکش محافظ دیوار
facing	روکش محافظ دیوار
sconce	پرده یاپوشش محافظ
tutelary	دارای محافظ وحامی
windshields	شیشه محافظ باد
chain case	جعبه محافظ زنجیر
packing	ماده محافظ کالاها.
wardress	نگهبان و محافظ زن در زندان
coquille	محافظ دست شمشیرباز
bracer	محافظ بازوی کمانگیر
shell	عامل محافظ حفاظ
windshield	شیشه محافظ باد
escort of the standard	گارد محافظ پرچم
fire curtain	پرده محافظ اتش
protective coat	لایه یا قشر محافظ
protection hood	کلاهک یا روپوش محافظ
bib	محافظ گلوی شمشیرباز
protective layer	لایه یا روکش محافظ
bibs	محافظ گلوی شمشیرباز
bent	محافظ قالب بتن
radiator grille	شبکه محافظ رادیاتور
handshield	سپر محافظ جوشکاری
protective gas welding	جوشکاری با گاز محافظ
face mask	ماسک محافظ صورت
on guard	بحالت محافظ باش
glacis	حصاریا مانع محافظ
leathers	لباس چرمی محافظ
loricate	دارای پوسته محافظ
lifeguard	نجات غریق محافظ شخصی
lifeguards	نجات غریق محافظ شخصی
eave	[محافظ روی پشت بام]
anti skid chain	زنجیر محافظ در برابر لغزش
voltage surge protector	محافظ تغییر ولتاژ ناگهانی
cable duct	لوله محافظ کابل برق
fault current protective switch	کلید محافظ جریان خطا
concierge	پلیس محافظ درب ورودی
escort ship	ناو محافظ کاروان دریایی
radiator shutter	پنجره فلزی محافظ رادیاتور
concierges	پلیس محافظ درب ورودی
fault tension protective switch	کلید محافظ ولتاژ عیب
armguard	قطعه چرمی محافظ دست کمانگیر
channelling	لوله محافظ حاوی کابل ها و سیم ها
plastron	محافظ سینه کمر و پهلوهای شمشیرباز
gear guard	جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
screen saver utility	برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
household troops	هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
write protect notch	شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
slipped	محل توپگیر پشت محافظ میله
slips	محل توپگیر پشت محافظ میله
slip	محل توپگیر پشت محافظ میله
shells	صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
shelling	صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
shell	صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
conduit	لوله یا کانال محافظ برای سیم ها کابل ها
conduits	لوله یا کانال محافظ برای سیم ها کابل ها
yeoman of the guard	گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
surcharged wall	دیوار محافظ که بار اضافه راحمل میکند
gas mixture shielded metal arc welding	جوشکاری قوسی با ماسک محافظ- مخلوط گاز
long spot	موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
chimney-cricket	[ساختار محافظ بالای بام برای دودکش کوره ای]
fence	روکش محافظ [یا نرده] [بویژه در اره کمانه ای ] [مهندسی]
periodontics	مبحث امراض لثه وبافتهای محافظ اطراف دندان
racked	سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است
racks	سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com