English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
smudgier پوشیده از کثافت یا گل و غیره
smudgiest پوشیده از کثافت یا گل و غیره
smudgy پوشیده از کثافت یا گل و غیره
Other Matches
of an unknown parentage پوشیده تبار پوشیده گهر
snow capped دارای قله پوشیده از برف برف پوشیده
smooching کثافت
smooches کثافت
smooched کثافت
smooch کثافت
stercoricolous کثافت زی
stercoraceous کثافت زی
filthiness کثافت
contamination کثافت
guck کثافت
manginess کثافت
filth کثافت
nastiness کثافت
dirt کثافت
pollution کثافت
jakes کثافت
mire کثافت
impurity کثافت
squalidness کثافت
dustiness کثافت
dirtiness کثافت
dirtily به کثافت
smirch کثافت
slubber کثافت
sluttishness کثافت
soilure کثافت ه
squalidity کثافت
stercovorous کثافت خوار
squalor کثافت کاری
rubbishy پراشغال یا کثافت
offscourings اشغال کثافت
scatophagous کثافت خوار
cesspool توده کثافت
midden توده کثافت
muck کثافت پول
addle باطلاق کثافت
scavengers جانور کثافت خور
scavenger جانور کثافت خور
offscouring کثافت واشغال بیرون انداخته
sully لکه دار کردن کثافت
sullied لکه دار کردن کثافت
sullies لکه دار کردن کثافت
sullying لکه دار کردن کثافت
furry خز پوشیده
larvated پوشیده
latent پوشیده
shaded پوشیده
covert پوشیده
florid پوشیده از گل
painted پوشیده
furriest خز پوشیده
veiled پوشیده
privates پوشیده
dressed پوشیده
inapparent پوشیده
defilade پوشیده
occult پوشیده
crypto پوشیده
overcast پوشیده
impenetrable پوشیده
feathered پوشیده
recondite پوشیده
crested پوشیده
private پوشیده
exoskeleton مو و غیره
etcetera و غیره
whatnot غیره
grainer و غیره
efflorescent پوشیده ازگرداملاح
shrubby پوشیده از بوته
cryptonimous پوشیده نام
plumbeous پوشیده از سرب
cryptogenous پوشیده سبب
cryptical پوشیده مرموز
cryptonym نام پوشیده
robed in bleck سیاه پوشیده
sadly dressed جامه غم پوشیده
scanned image تصویر پوشیده
secrets اسرارامیز پوشیده
enclosed bridge پل فرماندهی سر پوشیده
defiladed area منطقه پوشیده
uncovered غیر پوشیده
scurvy پوشیده از شوره
panoplied زره پوشیده از سر تا پا
covered space فضای پوشیده
cloudy پوشیده از ابر
indoor swimming pool استخر سر پوشیده
ivied پوشیده از پاپیتال
mystic sense معنی پوشیده
masked epilepsy صرع پوشیده
masked depression افسردگی پوشیده
latent defect نقض پوشیده
kerchiefed or chift بادستمال پوشیده
rolling country زمین پوشیده
acloud پوشیده از ابر
habilitate لباس پوشیده
overgrown with plants پوشیده از گیاه
covered space فضای سر پوشیده
covered position موضع پوشیده
covered approach مسیر پوشیده
bosky پوشیده ازبیشه
bosky پوشیده از بوته
glace پوشیده ازشکر
armor basis پوشیده با زره
concealed پوشیده شده
secret اسرارامیز پوشیده
shod کفش پوشیده
feathery پوشیده ازپر
surmounted with snow پوشیده از برف
covert پوشیده پوشپر
storehouses انبار سر پوشیده
storehouse انبار سر پوشیده
stubbly پوشیده از کاهبن
solvated حلال پوشیده
snowy پوشیده از برف
grassy پوشیده از چمن
blotchy پوشیده از لکه
icy پوشیده از یخ بسیارسرد
iciest پوشیده از یخ بسیارسرد
icier پوشیده از یخ بسیارسرد
beetle پوشیده شدن
beetles پوشیده شدن
snow clad برف پوشیده
verrucous پوشیده از گندمه
verrucose پوشیده از گندمه
etc مخفف و غیره
track and field دیسک و غیره
collective goods پارک و غیره
fallow غیره مزروع
queues صف اتوبوس و غیره
queueing صف اتوبوس و غیره
queued صف اتوبوس و غیره
queue صف اتوبوس و غیره
clarence درشکه چهارچرخه پوشیده
incog پوشیده بانام عوضی
in mourning جامه ماتم پوشیده
dressed inred جامه سرخ پوشیده
he wears black سیاه پوشیده است
dressed up to the nines با دقت لباس پوشیده
woody چوبی پوشیده از چوب
woolskin پوست پوشیده ازپشم
dressed in scarlet جامه سرخ پوشیده
ermined جامه قاقم پوشیده
gesso سطح پوشیده از بتونه
covered approach راه نفوذی پوشیده
he is thinly dressed کم لباس پوشیده است
hiddenly بطور پوشیده و مکتوم
heavily overcast ابری پوشیده [ هواشناسی]
culverts مجرای سر پوشیده ابرو
culvert مجرای سر پوشیده ابرو
woolfell پوست پوشیده ازپشم
tussocky پوشیده ازکلاله مو یا علف
reconditely بطور پوشیده یا عمیق
scutate پوشیده از فلسهای بزرگ
verdant پوشیده از سبزه بی تجربه
solvated proton پروتون حلال پوشیده
frosted پوشیده ازشبنم یخ زده
rich clad جامه فاخر پوشیده
stellular پوشیده ازستارگان کوچک
pruinose پوشیده از دانههای سفیدمانندژاله
there was no secrecy about it مطلب پوشیده ای نبود
bushed ازبوته پوشیده شده
occultly بطور پوشیده یا پنهان
squamose پوشیده از فلس یاپولک
to make out نوشتن [چک یا نسخه و غیره]
unexpected غیره مترقبه غیرمنتظره
to draw up نوشتن [چک یا نسخه و غیره]
niece دختربرادر یا خواهر و غیره
nieces دختربرادر یا خواهر و غیره
webby پر ازتار عنکبوت و غیره
kymograph انقباض عضلات و غیره
odometer کیلومتر شماراتومبیل و غیره
pitter-patter چک چک باران و غیره ضربان
pitter patter چک چک باران و غیره ضربان
infrastucture راه اهن و غیره
puberulent پوشیده شده از موهای ریز
defilade گودال پوشیده از دید و تیر
radar clutter منطقه پوشیده از دید رادار
the matter was kept private مطلب را پوشیده نگاه داشتند
pollinose پوشیده ازگردههای زرد رنگ
covered approach پیشروی پوشیده معابر مخفی
spinose پوشیده شده ازخارهای زیاد
ceil [پوشیده شده با روکوب چوبی]
soddy پوشیده ازریشه یاکلوخ چمنی
smoggy پوشیده از مه غلیظ الوده با دود
spiny پوشیده شده ازخارهای زیاد
she was prettily dressed جامه قشنگ پوشیده بود
She was dressed in the latest fashion . آخرین مد لبا ؟ پوشیده بود
snow-capped دارای قله پوشیده از برف
turfy پوشیده از ریشه یا کلوخ چمنی
lepidote پوشیده از شوره یا پولکهای شورهای
he is thinly dressed لباس نازک پوشیده است
occultist جستجو کننده علوم پوشیده
acinarious پوشیده شده از حفرههای کروی
masks زمین پوشیده از دید و تیر
candy apple سیب با ژلاتین پوشیده شده
toffie apple [British English] سیب با ژلاتین پوشیده شده
hidden پنهان کرده شده پوشیده
mask زمین پوشیده از دید و تیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com