English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (32 milliseconds)
English Persian
psychologize پژوهش روانشناسی کردن روانکاوی کردن
Other Matches
psychanalyze روانکاوی کردن
researching پژوهش کردن
researches پژوهش کردن
researched پژوهش کردن
research پژوهش کردن
herborize پژوهش درگیاهان کردن
to go cold turkey یکدفعه اعتیادی را ترک کردن [روانشناسی] [پزشکی]
gestalt psychology روانشناسی گشتالت روانشناسی هیات نگر
psychological عملیات روانی مربوط به روانشناسی روانشناسی
genetic psychology روانشناسی تکوینی روانشناسی ژنتیکی
depth psychology روانکاوی
neopsychoanalysis نو روانکاوی
analytic روانکاوی
analytical روانکاوی
psychoanalysis روانکاوی
didactic psychoanalysis روانکاوی اموزشی
didactic analysis روانکاوی اموزشی
psychoanalytic وابسته به روانکاوی
classical psychoanalysis روانکاوی کلاسیک
experiments پژوهش
appeals پژوهش
monographs تک پژوهش
appealed پژوهش
research پژوهش
appeal پژوهش
researched پژوهش
researching پژوهش
researches پژوهش
monograph تک پژوهش
experimented پژوهش
investigation پژوهش
investigations پژوهش
experiment پژوهش
experimenting پژوهش
to let somebody treat you like a doormat <idiom> با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
field work پژوهش میدانی
herborization پژوهش درگیاهان
research method شیوه پژوهش
unappealabe پژوهش ناپذیر
research method روش پژوهش
inappealable پژوهش ناپذیر
research design طرح پژوهش
chemical research پژوهش شیمیایی
object of appeal پژوهش خواسته
operation research پژوهش عملیاتی
appellee پژوهش خوانده
courts of appeal دادگاه پژوهش
psychical research پژوهش فراروانی
pure research پژوهش محض
inappellable پژوهش ناپذیر
boarding party گروه پژوهش
court of appeal دادگاه پژوهش
boarding parties گروه پژوهش
appellant پژوهش خواه
unmew رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
survey research پژوهش زمینه یاب
appealable قابل پژوهش خواهی
action research پژوهش عمل نگر
Scientific research. تحقیقات ( پژوهش های ) علمی
respondent پژوهش خواه مستانف علیه
psychognosis تحقیقات روانی روان پژوهش
psychognosy تحقیقات روانی روان پژوهش
respondents پژوهش خواه مستانف علیه
discharges اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
psychology روانشناسی
countervial خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
existential psychology روانشناسی وجودی
functional psychology روانشناسی کارکردی
personnel psychology روانشناسی استخدامی
military psychology روانشناسی نظامی
criminal psychology روانشناسی کیفری
animal psychology روانشناسی حیوانی
clinical psychology روانشناسی بالینی
counseling psychology روانشناسی مشاورهای
experimental psychology روانشناسی ازمایشی
philosophical psychology روانشناسی فلسفی
school psychology روانشناسی اموزشگاهی
social psychology روانشناسی اجتماعی
applied psychology روانشناسی کاربردی
folk psychology روانشناسی قومی
deliriousness دیوانگی [روانشناسی]
child psychology روانشناسی کودک
forensic psychology روانشناسی قانونی
analytical psychology روانشناسی تحلیلی
comparative psychology روانشناسی تطبیقی
armchair psychology روانشناسی مجلسی
consulting psychology روانشناسی مشاورهای
organizational psychology روانشناسی سازمانی
industrial psychology روانشناسی صنعتی
depth psychology روانشناسی عمقی
general psychology روانشناسی عمومی
pedagogical psychology روانشناسی پرورشی
medical psychology روانشناسی پزشکی
educational psychology روانشناسی پرورشی
aviation psychology روانشناسی هوانوردی
individual psychology روانشناسی فردنگر
mathematical psychology روانشناسی ریاضی
piagetian psychology روانشناسی پیاژهای
occupational psychology روانشناسی شغلی
psychologic وابسته به روانشناسی
psycholinguistics روانشناسی زبان
differential psychology روانشناسی افتراقی
pseudopsychology شبه روانشناسی
physiological psychology روانشناسی فیزیولوژیکی
mass psychology روانشناسی توده ها
organismic psychology روانشناسی ارگانیسمی
developmental psychology روانشناسی رشد
political psychology روانشناسی سیاسی
abnormal psychology روانشناسی نابهنجاری
vector psychology روانشناسی بردار نگر
community psychology روانشناسی اجتماع نگر
psychobiology روانشناسی زیست شناختی
deep sleep خواب عمیق [روانشناسی]
introspective psychology روانشناسی درون نگر
hormic psychology روانشناسی غایت نگر
slow-wave sleep [SWS] خواب عمیق [روانشناسی]
s r psychology روانشناسی محرک- پاسخ
need for affection مهر طلب [روانشناسی]
personalistic psychology روانشناسی شخص نگر
deliriousness پرت گویی [روانشناسی]
atomistic psychology روانشناسی جزء نگر
deliriousness روان آشفتگی [روانشناسی]
deliriousness هذیان گویی [روانشناسی]
Jungian پیروی یونگ [روانشناسی]
objective psychology روانشناسی عینی نگر
succorance مهر طلب [روانشناسی]
structural psychology روانشناسی ساخت گرا
environmental psychology روانشناسی محیط نگر
imaginary friends دوستان خیالی [روانشناسی]
topological psychology روانشناسی مکان نگر
consumer psychology روانشناسی مصرف کننده
association psychology روانشناسی تداعی گرا
ethnopsychology روانشناسی قوم شناختی
act psychology روانشناسی عمل نگر
cross cultural psychology روانشناسی میان فرهنگی
phenomenological psychology روانشناسی پدیدار نگر
stimulus response psychology روانشناسی محرک- پاسخ
neuropsychology روانشناسی عصب شناختی
subjective psychology روانشناسی ذهنی گرا
faculty psychology روانشناسی قوای ذهنی
deep sleep مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی]
slow-wave sleep [SWS] مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی]
challengo ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifies مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
behaviorism مکتب روانشناسی برمبنای رفتار و ادراکات فرد
It must be left to the future to repeat the study under better controlled conditions این را باید به آینده باقی گذاشت که پژوهش را در شرایط کنترل شده بهتر تکرار کرد.
cross examination تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orienting جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orient جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper [metal or glass] آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
surveyed براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orients جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
assigned مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assign مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
serves نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigns مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
buck up پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
to inform on [against] somebody کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
serve نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigning مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
served نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
to appeal [to] درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
concentrating غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
calk بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
tae پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
concentrate غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
soft-pedaling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
check بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
sterilising گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
crossest تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
sterilizing گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
crosses تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
corrects تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
crosser تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
sterilized گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
to use effort کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
exploit استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
sterilize گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
infringing تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
infringes تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
sterilizes گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com