English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 50 (1 milliseconds)
English Persian
borrowed plumes پیرایه عاریه
Other Matches
loaning عاریه واژه عاریه
loans عاریه واژه عاریه
loan عاریه واژه عاریه
unaadorned بی پیرایه
freestanding بی پیرایه
ornament پیرایه
frills پیرایه
frill پیرایه
unaffected بی پیرایه
adornments پیراستگی زیور و پیرایه
to plume oneself با پیرایه خودرا اراستن
adornment پیراستگی زیور و پیرایه
free loan of non fungible things عاریه
second hand عاریه
lending عاریه
second hands عاریه
anonyme نام عاریه
loaner عاریه دهنده
lendable عاریه دادنی
have the lend of عاریه گرفتن
anonym نام عاریه
loanword واژه عاریه
lends عاریه دادن
lend عاریه دادن
borrow عاریه گرفتن
guaranteed loan عاریه مضمونه
borrows عاریه گرفتن
borrowed عاریه گرفتن
loan عاریه وام دادن
borrowers عاریه گیرنده مقترض
borrower عاریه گیرنده مقترض
nom de guerre اسم عاریه تخلص
loans عاریه وام دادن
loaning عاریه وام دادن
loan عاریه دادن قرض کردن
lending libraries کتابخانهای که کتاب عاریه میدهد
loaning عاریه دادن قرض کردن
loans عاریه دادن قرض کردن
lending library کتابخانهای که کتاب عاریه میدهد
to plume oneself on something برای چیز جزئی یا عاریه بالیدن
Borrowed garments never fit well . <proverb> لباس عاریه هرگز به خوبى اندازه نمى شود.
heap مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
heaps مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
heaping مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
lends عاریه دادن اجاره دادن
lend عاریه دادن اجاره دادن
loaning قرض دادن عاریه دادن
loan قرض دادن عاریه دادن
loans قرض دادن عاریه دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com