Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (6 milliseconds)
English
Persian
sentimentality
پیروی از عواطف واحساسات
sensationalism
پیروی از عواطف واحساسات
sentimentalism
پیروی از عواطف واحساسات
Other Matches
litterae humaniores
عواطف بشری
self revelation
افشاء افکار واحساسات شخصی
imitation
پیروی
sequacity
پیروی
subjection
پیروی
following
پیروی
amenableness
پیروی
imitations
پیروی
subsequent
پیروی
go by
پیروی کردن از
to do after
پیروی کردن
to follow the example of
پیروی کردن از
follow
پیروی استنباط
sectarianism
پیروی از یک فرقه
orinality
پیروی ابتکار
conforming
پیروی کردن
pursuitmeter
پیروی سنج
conformance
پیروی متابعت
conscientiousness
پیروی وجدان
sensuousness
پیروی جسمانی
religiousness
پیروی مذهب
law abidingness
پیروی قانون
faddism
پیروی از مد زودگذر
conventionalism
پیروی از رسوم
follows
پیروی استنباط
listens
پیروی کردن از
listening
پیروی کردن از
listened
پیروی کردن از
followed
پیروی کردن از
follow
پیروی کردن از
autonomy
خود پیروی
conform
پیروی کردن
conformed
پیروی کردن
followed
پیروی استنباط
listen
پیروی کردن از
conforms
پیروی کردن
follows
پیروی کردن از
conventionality
پیروی از سنت قدیم
heteronomy
پیروی از قانون دیگری
illuminism
پیروی ازفلسفه اشراقی
islamism
پیروی از دین اسلام
scientism
پیروی از روش علمی
manichaeism
پیروی از دین مانی
conformity
پیروی از رسوم یاعقاید
rotary pursuit
پیروی سنج چرخان
pursuit rotor
پیروی سنج چرخان
psychologism
پیروی از اصول روانی
Taoism
پیروی از طریقت چینی
episcopalianism
پیروی از کلیسای اسقفی
isolationism
پیروی از سیاست انزوا
Jungian
پیروی یونگ
[روانشناسی]
nudism
پیروی از عقایدجماعت برهنگان
lyricism
پیروی از سبک اشعاربزمی
to follow in ones footsteps
پیروی تاتقلیدازکسی کردن
Scientologist
پیروی دین ساینتولوژی
to go by a rule
ازقانونی پیروی کردن
probity
پیروی دقیق از اصول
secarianism
پیروی از تیره یا فرقه یاحزبی
sensualize
پیروی از هوای نفس کردن
sansculottism
پیروی از اصول انقلاب افراطی
syndicalism
پیروی از اصول اتحادیه صنفی
self abandonment
افسارگسیختگی پیروی از هوی هوس
predestinarianism
پیروی از فلسفه قدری وجبری
specialisms
پیروی علم یا پیشه ویژه
vigilantism
پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
latitudinarianism
پیروی از وسعت نظر پنهاگرایی
consequentiality
پیروی به ترتیب منطقی خودگیری
classicism
پیروی از سبکهای یونان وروم
sensationalism
پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
lyrism
پیروی از سبک اشعار بزمی
specialism
پیروی علم یا پیشه ویژه
occidentalism
پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
classicalism
پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
Methodism
پیروی از متد یا روش بخصوصی
inflationism
پیروی از روش تورم اقتصادی
classicize
ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
biblicism
پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس
pedantry or pedantism
پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
trade unionism
پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
italianism
پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
presbyterianism
پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
literalism
پیروی تحت اللفظی از چیزی ملانقطی
teetotalism
پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
naturism
عریان گری
[پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
westernization
فرنگی مابی پیروی از تمدن مغرب زمین
sacramentalism
اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
pedantize
پیروی علم کتاب یاقواعد نظری کردن
compliance index
شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
shamanism
پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
myrmidon
یکی از اهالی جنگجوی thessalyکه در جنگ troyپادشاه خودرا پیروی کردند
standards
واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standard
واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
syntax
مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
neoclassical school
مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
ism
پسوندی بمعنی >عمل < و>کار< و >طریقه عمل < و>حالت < و >شرط < و >پیروی <
route transposition
نوعی سیستم رمز که حروف رمز را با پیروی از یک مسیرمعین به هم می چسبانند
platonize
پیروی از روش افلاطونی استدلال فلسفی افلاطونی کردن
to indulge one's passions
پیروی از هواو هوس کردن خوش گذرانی کردن
driver
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
drivers
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
episcopacy
مقام اسقفی پیروی از کلیسای اسقفی
theatricalism
پیروی ازروش تماشاخانه تماشاخانه مسلکی
expanded memory system
کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
imitated
پیروی کردن کپیه کردن
imitate
پیروی کردن کپیه کردن
imitates
پیروی کردن کپیه کردن
imitating
پیروی کردن کپیه کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com