English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
English Persian
auto drome پیست اتومبیل رانی
Search result with all words
under در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
under- در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
track پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracked پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracks پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tirm oval پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
Other Matches
lines رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
motoring اتومبیل رانی
sprinting مسابقه اتومبیل رانی
drive way مسیر اتومبیل رانی
auto racing مسابقه اتومبیل رانی
red flag پرچم قرمز اتومبیل رانی
motor vehicle passenger سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
motor vehicle passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
car passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
car passenger سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
starter راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
starter motor راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
starting motor راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
icekhana اتومبیل رانی روی سطح یخ بسته دریاچه
lap money جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
banked track پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
pit منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pits منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
booster cable [jumper cable] کابل باتری به باتری [اتومبیل رانی ]
dump شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
slingshot مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
stock-car اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-cars اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock car اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
hot rod اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
automobile اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
automobiles اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
windscreen پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
windscreens پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
floatable قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
field of play پیست شمشیربازی
courses پیست مسابقه
coursed پیست مسابقه
course پیست مسابقه
circuit پیست اتومبیلرانی
circuits پیست اتومبیلرانی
circuit پیست اسبدوانی
bobrum پیست لوژسواری
motordrome پیست مسابقه
piste پیست اسکی
motordrome پیست یا مسیر
circuits پیست اسبدوانی
infield پیست مسابقه
forerunners پیست بازکن
forerunner پیست بازکن
apron کناره داخلی پیست
velodrome پیست دوچرخه سواری
turf پیست چمن اسبدوانی
speedway پیست بیضی اتومبیلرانی
aprons کناره داخلی پیست
strip سطح پیست شمشیربازی
back nine نیمه دوم پیست 81 قسمت
snow farming اماده کردن پیست اسکی
apres ski تفریحات بعد از اسکی در پیست
backstraight قسمت دراز و مستقیم پیست
toboggan وسیله حمل مجروحان پیست اسکی
banked turn انحنای پیست اتومبیلرانی بطرف داخل
tartan ماده شیمیایی مورد استفاده در پیست
toboggans وسیله حمل مجروحان پیست اسکی
clubhouse turn انحنای پیست اسبدوانی پس ازخط پایان
ski patrolman عضو گروه نجات در پیست اسکی
banking track انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
ski patrol گروه نجات و حمل مصدومان در پیست اسکی
parade lap رژه اهسته دور پیست برای گرم کردن
pace lap دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
walking ring پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
ranee رانی
crural رانی
femoral رانی
rani رانی
oratorship سخن رانی
repression واپس رانی
oarsmanship کرجی رانی
voluptuousness شهوت رانی
voluptuously باشهوت رانی
wheelchairs ویلچر رانی
wheelchair ویلچر رانی
d. of a speech سخن رانی
yachting قایق رانی
ejection بیرون رانی
salacity شهوت رانی
extrusion روزن رانی
canoes قایق رانی
inguinal کشاله رانی
canoe قایق رانی
salaciousness شهوت رانی
platforms سخن رانی کردن
to gratify ones passions شهوت رانی کردن
funeral oration سخن رانی برسرجنازه
ox goad نیزه گاو رانی
extrudate محصول روزن رانی
libidinously از روی شهوت رانی
to go on the stump سخن رانی کردن
to give a lecture سخن رانی کردن
innavigable غیرقابل کشتی رانی
loxodromics کشتی رانی در خط مایل
magnetic potential نیروی مغناطیس رانی
cabotage کشتی رانی ساحلی
inland navigation کشتی رانی در رودخانه ها
seaworthy قابل کشتی رانی
ease all درکرجی رانی ایست
aerostation کشتی رانی هوایی
lectureship سمت سخن رانی
sailing orders دستور کشتی رانی
harness racing ارابه رانی تک اسبه
regatta مسابقه کرجی رانی
pultrusion process فرایند کشش رانی
boats قایق رانی کردن
pawn roller پیاده رانی شطرنج
pawn push پیاده رانی شطرنج
harness race مسابقه ارابه رانی
boat قایق رانی کردن
lectureships سمت سخن رانی
salaciously از روی شهوت رانی
regattas مسابقه کرجی رانی
nautically از لحاظ کشتی رانی
platform سخن رانی کردن
shippable قابل کشتی رانی
shipping company شرکت کشتی رانی
grooves خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
groove خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
coasting کشتی رانی در طول ساحل
active emf نیروی برق رانی موثر
contact electromotive force نیروی برق رانی مجاورتی
drag racing مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
harness horse اسب مخصوص ارابه رانی
effective electromotive force نیروی برق رانی موثر
matinee مسابقه ارابه رانی در روز
matinTes مسابقه ارابه رانی در روز
navigation river رودخانه قابل کشتی رانی
oceanshipping روشهای کشتی رانی دراقیانوس
lift سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
trialling مسابقه ازمایشی موتورسیکلت رانی
row a race مسابقه کرجی رانی دادن
Carpool هم سفری [گردشگری] [خودرو رانی]
matinees مسابقه ارابه رانی در روز
loxodromic وابسته به کشتی رانی در خط مایل
ride [American E] سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
moto بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
kite track مسیر ارابه رانی به شکل گلابی
portolano راهنمای کشتی رانی با شرح بنادر
eloge سخن رانی بافتخارکسیکه درگذشته است
to row a race در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
sapphic vice شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
circumnavigate دورتادورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی کردن
to pander any one's lust وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
circumnavigation کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
off road racing مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
speedway مسابقه موتورسیکلت رانی بین تیمهای 4 نفره درمسیرهموارخاکی
circumavigator کسی که دور گیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
hobbles وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbled وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hopple وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
off roader شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
hobble وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbling وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
moto cross مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
speedway اتومبیل رو
car اتومبیل
sqark plug در اتومبیل
autocar اتومبیل
cars اتومبیل
car jack جک اتومبیل
motor coach jack جک اتومبیل
hobby car اتومبیل دو در
pony car اتومبیل دو در
horseless carriage اتومبیل
jack جک اتومبیل
jacks جک اتومبیل
automobiles اتومبیل
automobile اتومبیل
car port سایبان اتومبیل
car ports سایبان اتومبیل
starting crank هندل اتومبیل
dead load شاسی اتومبیل
driving mirror اینه اتومبیل
sprinkler truck اتومبیل ابپاش
estate cars اتومبیل استیشن
door lamp لامپ در اتومبیل
patrol cars اتومبیل گشتی
patrol car اتومبیل گشتی
license plate نمرهی اتومبیل
license plates نمرهی اتومبیل
tricar اتومبیل سه چرخه
top boot کروک اتومبیل
touring car اتومبیل 4 یا 5 یا 6 نفره
station car اتومبیل استیشن
sports sedan اتومبیل کوچک
pneumatic tube لاستیک اتومبیل
patrol wagon اتومبیل پلیس
passenger car اتومبیل سواری
passanger car اتومبیل شخصی
car hire اجاره اتومبیل
parabolic reflector نورافکن اتومبیل
paddywagon اتومبیل پلیس
car breakdown خرابی اتومبیل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com