English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
oncoming پیشامد کننده اینده
Other Matches
intermediate درمیان اینده مداخله کننده
future perfect شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
randomly پیشامد
happening پیشامد
happenings پیشامد
circumstance پیشامد
accidents پیشامد
occurrences پیشامد
irony of fate پیشامد
occurrence پیشامد
exigency پیشامد
exigencies پیشامد
random پیشامد
at all adventures با هر پیشامد
accident پیشامد
events پیشامد سرگذشت
event پیشامد سرگذشت
drift دستخوش پیشامد بودن
drifting دستخوش پیشامد بودن
drifts دستخوش پیشامد بودن
drifted دستخوش پیشامد بودن
to muddle on با تسلیم به پیشامد زندگی کردن
They held me culpable for the accident. آنها من را مقصر آن پیشامد دانستند.
random بی منظوری پیشامد اتفاقی همینطوری الله بختکی
randomly بی منظوری پیشامد اتفاقی همینطوری الله بختکی
to take ones chance به پیشامد خودتن دردادن بقسمت خودراضی شدن
aftertime اینده
in the time to come اینده
futurity اینده
comer اینده
at a laterd در اینده
next اینده
forthcomming اینده
toward اینده
coming اینده
lavenir اینده
approaching اینده
to be اینده
forthcoming اینده
incoming اینده
following on از پی اینده
future اینده
even tual درنتیجه اینده
upcoming زود اینده
providential اینده نگر
f. tense زمان اینده
by next mail باپست اینده
the next world عالم اینده
the next world جهان اینده
odd comeshortly اینده نزدیک
nrxt monday دوشنبه اینده
erelong در اینده نزدیک
the future جهان اینده
the f. winter زمستان اینده
the a season موسم اینده
the a season فعل اینده
prospects اینده نگری
sup.latest or last دیر اینده
paulo postfuture اینده نزدیک
catabatic پایین اینده
prospecting اینده نگری
nether world جهان اینده
prospected اینده نگری
prospect of the future دورنمای اینده
prospect اینده نگری
prospectively با عطف به اینده
prospectuses اینده نامه
prospectus اینده نامه
prospective مربوط به اینده
prospectiveness وابستگی به اینده
futures contract قرارداد اینده
proximo درماه اینده
proximo ماه اینده
futurity نسل اینده
futurity اتفاقات اینده
futurism اینده گرایی
emergent بیرون اینده
intercurrent در میان اینده
katabatic پائین اینده
offing در اینده نزدیک
futuristic مربوط به اینده
futures قراردادهای اینده
looking بنظر اینده
scouted ارزیابی حریف اینده
scouts ارزیابی حریف اینده
prescient عالم به غیب یا اینده
future بعد اینده اتیه
scout ارزیابی حریف اینده
the rising generation دوره جوانان اینده
latest تازه گذشته اینده
emergency ناگه اینده اورژانس
provident صرفه جو اینده نگر
prospectiveness چشم داشت به اینده
proximo مربوط بماه اینده
the ensving twelve months دوازده ماه اینده
post date تاریخ اینده گذاشتن
without prejudice بدون تاثیر به اینده
emergencies ناگه اینده اورژانس
tardy دیر اینده کند
perfect foresight اینده نگری کامل
tardiest دیر اینده کند
emergence ناگه اینده اورژانس
long range مربوط به اینده دور
tardier دیر اینده کند
otherworldiness وابستگی بجهان اینده
hunched فن احساس وقوع امری در اینده
hunches فن احساس وقوع امری در اینده
hunch فن احساس وقوع امری در اینده
hunching فن احساس وقوع امری در اینده
forward sales فروش کالاجهت تحویل در اینده
on the th prox در روز چهارم ماه اینده
hold over برای اینده نگاه داشتن
exdividend بدون سود اینده سهام
providence صرفه جویی اینده نگری
future attacks حملههای اینده را پیش بینی نکردند
the law is prospective اثر قانون مربوط به اینده است
hidden momentum of population growth سبب گستردگی والدین اینده میشود
nominating تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
tenors بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
tenor بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
nominates تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominate تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
current liabilities بدهیهایی که باید در اینده نزدیک پرداخت شوند
augural تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
executory contract قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
bill time draft برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
disqualification اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
disqualifications اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
futures قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
exclusion اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از دوبازی اینده
demand factors پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
experimental free handicap دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
prolepsis فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
dynamic analisis تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
plunging fire تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
innovation theory ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
future promissory زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
intervenient در میان اینده واقع در میان
indemnities تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnity تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com