Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
beetle brow
پیشانی پیش امده
Other Matches
faces
پیشانی
front view
پیشانی
sinciput
پیشانی
haffet
پیشانی
haffit
پیشانی
frontal
پیشانی
fascias
پیشانی
fascia
پیشانی
brows
پیشانی
front face
پیشانی
brow
پیشانی
foreheand
پیشانی
foreheads
پیشانی
face
پیشانی
forehead
پیشانی
retreating forehead
پیشانی تو رفته
prefrontal
پیش پیشانی
metopic
وابسته به پیشانی
headband
پیشانی بند
riser
پیشانی پله
frontal bone
استخوان پیشانی
crownet
پیشانی بند
head lamp
چراغ پیشانی
head band
پیشانی بند
entablature
پیشانی در معماری
frontlet
پیشانی بند
frontal lobe
قطعه پیشانی
coronets
پیشانی بند
headbands
پیشانی بند
coronet
پیشانی بند
bevelled edge weld
جوش درز پیشانی
forelock
کاکل موی پیشانی
forelocks
کاکل موی پیشانی
frontomalar bone
استخوان پیشانی وگونه
frontal association area
منطقه ارتباطی پیشانی
frontomalar
مربوط به پیشانی وگونه
kow-towed
پیشانی بر زمین نهادن
face
پیشانی جنگی گلنگدن
frontonasal
مربوط به پیشانی وبینی
frontlet
پیشانی اسب وغیره
faces
پیشانی جنگی گلنگدن
frontal lobe syndrome
نشانگان قطعه پیشانی
kow-towing
پیشانی بر زمین نهادن
kow-tow
پیشانی بر زمین نهادن
foretop
کاکل موی پیشانی
corsa
[پیشانی در گچ بری سر ستونها]
shim
خط سفید پیشانی اسب
prefrontal cortex
قشر پیش پیشانی
nasofrontal
وابسته به بینی و پیشانی
to knock head
پیشانی برخاک نهادن
white face
جانور پیشانی سفید
kowtow
پیشانی برخاک نهادن
kotow
پیشانی برخاک نهادن
kow-tows
پیشانی بر زمین نهادن
fronting
خط اول میدان رزم پیشانی
breech head
پیشانی جنگی گلنگدن یا کولاس
front
خط اول میدان رزم پیشانی
sinus
درون حفرههای پیشانی وگونه ها
phylactery
پیشانی بند وباز وبند
diadems
سربندیا پیشانی بند پادشاهان
sinuses
درون حفرههای پیشانی وگونه ها
diadem
سربندیا پیشانی بند پادشاهان
glabella
برامدگی پیشانی میان دو ابرو
lovelock
طره زلف روی پیشانی یا شقیقه
architrave-cornice
[پیشانی ستون بدون حاشیه ی تزئینی]
frisette
حلقه زلف روی پیشانی زنانfrieze
kow-towing
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tow
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
to knock head
چیزی که عبارت ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
kow-tows
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-towed
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
ridgy
بر امده
who came?
که امده
fordone
از پا در امده
who came?
کی امده
gibbous
بر امده
incoming
امده
head space
فاصله بین پیشانی جنگی گلنگدن و انتهای لوله
kotow
سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
kowtow
سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
unbred
بدببار امده
red-hot
تاب امده
prognathous
پیش امده
in
:رسیده امده
jambs
تیربیرون امده
jamb
تیربیرون امده
new come
تازه امده
exserted
پیش امده
saleint
بیرون امده
saleintiant
بیرون امده
overdue
دیر امده
left over
زیاد امده
projective
جلو امده
leavened bread
نان ور امده
in-
:رسیده امده
impassionate
به جنبش امده
underhung
پیش امده
exserted
بیرون امده
exopathic
ازبیرون امده
jutting
پیش امده
prognathic
پیش امده
worker
ازکار در امده
protrusive
جلو امده
worked up
ازکار در امده
aggregate
جمع امده
protractive
جلو امده
protrusile
جلو امده
aggregates
جمع امده
get
بدست امده
getting
بدست امده
landed
فرود امده
gets
بدست امده
overshot
پیش امده
enthetic
ازبیرون امده
red hot
تاب امده
peregrin or rine
از خارجه امده
protrudent
جلو امده
english toy spaniel
نوعی سگ پشمالوی دارای پیشانی برامده وبینی روبه بالا
take steps
اقدامات بعمل امده
inchoate
تازه بوجود امده
projecting jaw
ارواره پیش امده
peregrine
ازخارجه امده مسافر
self born
از خود بوجود امده
neoteric
تازه بدنیا امده
twinborn
دوقلو بدنیا امده
petiolar
از برگدم بیرون امده
ecstatically
بوجد امده نشئهای
cantilever
تیر پیش امده
ecstatic
بوجد امده نشئهای
born in the purple
در نازونعمت بدنیا امده
bay windows
پنجره پیش امده
bay window
پنجره پیش امده
apogean
از زمین بالا امده
you might have come
باید امده باشید
unhandy
مشکل بدست امده
dentil-band
[بخش مستطیلی شکلی از لایه ی گچ بری شده در قسمتی از پیشانی سرستون]
lugging
هر عضو جلو امده چیزی
extrusive
اخراج کننده بیرون امده
lugs
هر عضو جلو امده چیزی
rimrock
لبه بر امده صخره مزبور
prognathous
دارای ارواره پیش امده
ramus
قسمت بر امده واطاله یافته
bucktooth
دندان گراز یا پیش امده
visor
لبه پیش امده کلاه
prognathic
دارای ارواره پیش امده
hardly earned money
پول سخت بدست امده
visors
لبه پیش امده کلاه
flanges
لبه بیرون امده چرخ
flange
لبه بیرون امده چرخ
air landed
فرود امده از راه هوا
bow windows
پنجره پیش امده کمانی
to run short
زیر short امده است
his stomach sticks out
شکمش پیش امده است
venose
دارای رگهای متعددوبر امده
instances have occurred that
مواردی پیش امده است
to t. to account
زیر account امده است
vizor
لبه پیش امده کلاه
weather worn
تحت تاثیر هوا در امده
lug
هر عضو جلو امده چیزی
lugged
هر عضو جلو امده چیزی
bow window
پنجره پیش امده کمانی
whyŠthere is the answer
شرط در امده تقریبا معنی میدهد
forestage
قسمت جلو امده صحنه نمایش
the bird took its perch
مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
ill gotten
با وسایل غیر مشروع بدست امده
ventricous
بادکرده دارای شکم پیش امده
nook
قطعه زمین پیش امده برامدگی
biologic
بدست امده اززیست شناسی عملی
oversailing of facade
قسمت برجسته یا پیش امده بنا
kid glove
ازلای زرق وبرق بیرون امده
ribby
دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
round-shouldered
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
bay window
پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
bay windows
پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
dormers
پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
dormer
پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
round shouldered
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
industrial wealth
مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
lyophil
بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
lyophiled
بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
it is of doubtful proveance
معلوم نیست اصلا از کجا امده است
post edit
ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
prize courts
به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
officinal names of drugs
نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
brown major
براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
rimrock
صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
grilse
ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
straight arm
حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
catches
ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
yardage
تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
soever
واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
odontolite
دندانی که تبدیل به سنگ شده و برنگ فیروزه در امده است
matriculated students
شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
escarpment
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
escarpments
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
pandects
خلاصه قانون مدنی رم که درسده ششم بفرمان در05جلد امده است
apomict
کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
ventriloquism
سخن گفتن انسان بطوریکه شنونده نداند صدا ازکجابیرون امده
vampire
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
lobe
اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com