Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (6 milliseconds)
English
Persian
saltation
پیشروی بتدریج
Other Matches
advances
پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advance
پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advancing
پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advancing
پیشروی پیشروی کردن
advances
پیشروی پیشروی کردن
advance
پیشروی پیشروی کردن
gently
بتدریج
by degrees
<adv.>
بتدریج
bit by bit
<adv.>
بتدریج
gradually
<adv.>
بتدریج
glidingly
بتدریج
inchmeal
بتدریج کم کم
gradually
بتدریج
by degress
بتدریج
piecemeal
بتدریج تدریجی
gaduate
بتدریج تغییریافتن
work up
بتدریج برانگیختن
slid
بتدریج رفتن
rallenttando
بتدریج اهسته تر
gradate
بتدریج بارنگ دیگرامیختن
evanesce
بتدریج محوو ناپدید شدن
gradate
بتدریج و بطور غیر محسوس تغییر رنگ دادن
onrush
پیشروی
antecedence
پیشروی
head way
پیشروی
precession
پیشروی
advances
پیشروی ها
progression
پیشروی
improvement
پیشروی
progress
پیشروی
advance
پیشروی
proceedings
پیشروی ها
march
پیشروی
progression
پیشروی
progressions
پیشروی
victories
پیشروی
victory
پیشروی
advancing
پیشروی
advance
پیشروی
marching
پیشروی
marches
پیشروی
marched
پیشروی
advances
پیشرفت پیشروی
grind out
پیشروی مختصر
law of progression
قانون پیشروی
marine transgression
پیشروی دریا
progressing
پیشرفت پیشروی
self advancement
پیشروی نفس
advances
: پیشروی پیشرفت
advancing
پیشرفت پیشروی
progress
پیشرفت پیشروی
speed of advance
سرعت پیشروی
progressed
پیشرفت پیشروی
progresses
پیشرفت پیشروی
set forward
فشار پیشروی
advance
پیشرفت پیشروی
gain ground
پیشروی کردن
advance force
نیروی پیشروی
birl
پیشروی باچرخیدن
axis of advance
محور پیشروی
lunge
پیشروی ناگهانی خیز
lunged
پیشروی ناگهانی خیز
advancing units
یکانهای پیشروی کننده
sitzkrieg
جنگ بدون پیشروی
marching order
[travel order]
دستور پیشروی
[ارتش]
heads up
سمت مسیر پیشروی
get by
مخفیانه پیشروی کردن
lunging
پیشروی ناگهانی خیز
lunges
پیشروی ناگهانی خیز
ground grainer
مهاجمی که پیشروی میکند
advance march
پیشروی حرکت به جلو
heads up
وضعیت مسیر پیشروی
sternway
پیشروی ناواز سمت پاشنه
covered approach
پیشروی پوشیده معابر مخفی
to issue marching order
دستور پیشروی دادن
[ارتش]
steerage way
پیشروی در سمت حرکت یکان
advance to contact
پیشروی برای اخذ تماس
lockstep
پیشروی افراد پشت سریکدیگر
blocks
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
lap course
جهت پیشروی نوار مین روبی
blocked
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
progressive attack
پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
advance variation
واریاسیون پیشروی پیاده دردفاع فرانسوی
block
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
march
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marches
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marching
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
chains
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
chain
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
marched
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
first down
اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
accompanying fire
اتشی که پیاده نظام در زیران پیشروی میکند
heads up display
وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
piecemeal
تکه تکه بتدریج
gain ground
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
tacks
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
realistic deterrence
میخکوب کردن حقیقی استراتژی سد کردن پیشروی کمونیسم در دنیا ممانعت حقیقی از پیشرفت کمونیسم
advance by echelon
پیشروی رده به رده
advance by bounds
پیشروی خیز به خیز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com