English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
project پیشنهاد پلان
projected پیشنهاد پلان
projects پیشنهاد پلان
Other Matches
plan پلان
plans پلان
centralized plan پلان مرکزی
they rejected his proposition پیشنهاد وی را رد کگردن پیشنهاد اورا نپذیرفتند
allotment advice پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
offers پیشنهاد کردن پیشنهاد
offered پیشنهاد کردن پیشنهاد
offer پیشنهاد کردن پیشنهاد
purposes پیشنهاد
motion پیشنهاد
motioned پیشنهاد
motions پیشنهاد
motioning پیشنهاد
purpose پیشنهاد
tendering پیشنهاد
overture پیشنهاد
recommendation پیشنهاد
recommendations پیشنهاد
proposal پیشنهاد
proposals پیشنهاد
overtures پیشنهاد
plea پیشنهاد
pleas پیشنهاد
application پیشنهاد
proposal پیشنهاد
motion [politic] پیشنهاد
overture پیشنهاد
applications پیشنهاد ها
offers پیشنهاد ها
proposals پیشنهاد ها
propositioning پیشنهاد
proffer پیشنهاد
proffered پیشنهاد
offer پیشنهاد
proffering پیشنهاد
proffers پیشنهاد
propositions پیشنهاد
bid پیشنهاد
bids پیشنهاد
proposition پیشنهاد
propositioned پیشنهاد
overtures پیشنهاد ها
tender پیشنهاد
suggestions پیشنهاد
suggestion پیشنهاد
offered پیشنهاد
offers پیشنهاد
bidders پیشنهاد
tenderest پیشنهاد
tendered پیشنهاد
offer پیشنهاد
bidder پیشنهاد
suggestible پیشنهاد کردنی
bid پیشنهاد کردن
bid پیشنهاد مناقصه
offer پیشنهاد کردن
bids پیشنهاد مزایده
bid پیشنهاد مزایده
bid پیشنهاد دادن
bids پیشنهاد کردن
advance پیشنهاد کردن
bids پیشنهاد دادن
proposal form فرم پیشنهاد
bids پیشنهاد مناقصه
bids پیشنهاد خرید
bid پیشنهاد حراج
bid پیشنهاد خرید
bids پیشنهاد حراج
advancing پیشنهاد کردن
proposition گزاره پیشنهاد
firm offer پیشنهاد ثابت
proposer پیشنهاد کننده
proposal of marriage پیشنهاد عروسی
counter offer پیشنهاد متقابل
counterbid پیشنهاد متقابل
firm offer پیشنهاد قطعی
mover پیشنهاد دهنده
overbid پیشنهاد زیادتر
offer curve منحنی پیشنهاد
offeror پیشنهاد دهنده
offer to purchase پیشنهاد خرید
projects پیشنهاد کردن
acceptance of offer قبولی پیشنهاد
propositioned گزاره پیشنهاد
to make overtures پیشنهاد کردن
propositioning گزاره پیشنهاد
projected پیشنهاد کردن
propositions گزاره پیشنهاد
tendering form ورقه پیشنهاد
tenderer پیشنهاد دهنده
suggester پیشنهاد دهنده
propounder پیشنهاد دهنده
acceptance of offer پذیرش پیشنهاد
offerer پیشنهاد دهنده
suggestions پیشنهاد القاء
suggestion پیشنهاد القاء
project پیشنهاد کردن
recommendations نامه پیشنهاد
propose پیشنهاد کردن
offers پیشنهاد کردن
acceptance تصویب یک پیشنهاد
acceptances تصویب یک پیشنهاد
bidders پیشنهاد دهنده
tender پیشنهاد دادن
bidders پیشنهاد کننده
tendering پیشنهاد دادن
tenderest پیشنهاد دادن
peace offering پیشنهاد صلح
peace offerings پیشنهاد صلح
bidder پیشنهاد کننده
bidder پیشنهاد دهنده
recommendation نامه پیشنهاد
tendered پیشنهاد دادن
offered پیشنهاد کردن
propounding پیشنهاد کردن
propound پیشنهاد کردن
propounds پیشنهاد کردن
recommend پیشنهاد کردن
recommending پیشنهاد کردن
recommends پیشنهاد کردن
suggest پیشنهاد کردن
suggested پیشنهاد کردن
proposes پیشنهاد کردن
suggesting پیشنهاد کردن
proposed پیشنهاد کردن
proposing پیشنهاد کردن
suggests پیشنهاد کردن
bidder پیشنهاد دهنده در حراج
Many explanations were proffered. توضیحات بسیاری پیشنهاد شد.
proforma پیشنهاد فروش کالا
request for proposal تقاضا برای پیشنهاد
project طرح یا پیشنهاد کردن
proposal پیشنهاد [برنامه ای یا طرحی]
pull one's socks up <idiom> پیشنهاد عالی دادن
to make a motion پیشنهاد کردن بر ان شدن
to hold out the olive branch <idiom> [پیشنهاد آشتی کردن]
bidders پیشنهاد دهنده در حراج
My advice is ... پیشنهاد من این است ...
to pop the question پیشنهاد عروسی کردن
projected طرح یا پیشنهاد کردن
offer to purchase پیشنهاد جهت خرید
tender پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
tender پیشنهاد ادای دین
tender تقدیم کردن پیشنهاد
tendering تقدیم کردن پیشنهاد
suggestion افهار عقیده پیشنهاد
proffer تقدیم پیشنهاد کردن
proffered تقدیم پیشنهاد کردن
ultimata اخرین پیشنهاد قطعی
proffering تقدیم پیشنهاد کردن
proffers تقدیم پیشنهاد کردن
ultimatum اخرین پیشنهاد قطعی
ultimatums اخرین پیشنهاد قطعی
bidden خواندن پیشنهاد دادن
projects طرح یا پیشنهاد کردن
tendered تقدیم کردن پیشنهاد
offer for sale پیشنهاد جهت فروش
tenderest پیشنهاد ادای دین
tenderest پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
tenderest تقدیم کردن پیشنهاد
tendering پیشنهاد ادای دین
tendering پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
tendered پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
tendered پیشنهاد ادای دین
consult پیشنهاد خواستن از یک خبره
consulted پیشنهاد خواستن از یک خبره
suggestions افهار عقیده پیشنهاد
bidding پیشنهاد مزایده کردن
consults پیشنهاد خواستن از یک خبره
bid against پیشنهاد بهتری دادن
tenderer پیشنهاد دهنده در مزایده یامناقصه
propounding پیشنهاد کردن ارائه دادن
propounds پیشنهاد کردن ارائه دادن
propound پیشنهاد کردن ارائه دادن
put in تقاضا کردن پیشنهاد دادن
mover پیشنهاد کننده تکان دهنده
bid پیشنهاد کردن توپ زدن
moved پیشنهاد کردن تغییر مکان
bids پیشنهاد کردن توپ زدن
propone پیشنهاد کردن ارائه دادن
Please consider my suggestion. لطفا" به پیشنهاد من توجه کنید
moves پیشنهاد کردن تغییر مکان
hold forth پیشنهاد کردن انتظار داشتن
move پیشنهاد کردن تغییر مکان
The suggestion didn't go down very well with our boss. کارفرما این پیشنهاد را اصلا نپذیرفت.
to offer somebody a lift به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
to give somebody an ultimatum به کسی آخرین پیشنهاد را دادن [در معامله ای]
Why do you ridicule my suggestion? چرا پیشنهاد مرا مسخره می کنی ؟
[Could I] give you a lift? [colloquial] به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
You yourself suggested it , didt you ? مگر خودت نبودی که این پیشنهاد رادادی ؟
golden handshakes پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
take over bid پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل
You can't refuse me that ! این [درخواست یا پیشنهاد مرا] را باید قبول کنید!
golden handshake پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
centronics interface واسط چاپ موازی که توسط Centronics Inc پیشنهاد شده است
Is your price offer ( quotation ) stI'll open ( valid ) ? آیا پیشنهاد قیمت شما کماکان بقوت خود با قی است ؟
to suggest it is appropriate to do so [matter] پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد [چیزی ]
In regard to the proposed changes I think we need more information. در مورد تغییرات پیشنهاد شده من فکر می کنم ما به اطلاعات بیشتری نیاز داریم.
banns اعلان پیشنهاد ازدواج درکلیساتا کسانی که اعتراضی به صلاحیت زوجین دارنداطلاع دهند
popular front ائتلافی که احزاب غیر فاشیست در 5391در انترناسیونال کمونیست پیشنهاد شد و بر مبنای ان دولتهایی نیز در فرانسه واسپانیا روی کار امد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com