Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
mover
پیشنهاد کننده تکان دهنده
Other Matches
suggester
پیشنهاد دهنده
tenderer
پیشنهاد دهنده
offeror
پیشنهاد دهنده
bidder
پیشنهاد دهنده
bidders
پیشنهاد دهنده
mover
پیشنهاد دهنده
offerer
پیشنهاد دهنده
propounder
پیشنهاد دهنده
bidder
پیشنهاد دهنده در حراج
bidders
پیشنهاد دهنده در حراج
shocking
تکان دهنده
shaker
تکان دهنده
jolter
تکان دهنده
mind-boggling
تکان دهنده
mind-blowing
تکان دهنده
startling
تکان دهنده
convulsively
تکان دهنده
convulsive
تکان دهنده
stirring
تکان دهنده
wagger
تکان دهنده
jarring
تکان دهنده
concussive
تکان دهنده
tenderer
پیشنهاد دهنده در مزایده یامناقصه
distributing force
نیروی تکان دهنده
shaking bath
حمام تکان دهنده
A shocking tale . A moving story .
داستانی تکان دهنده
shaker
ماشین تکان دهنده
world shaking
تکان دهنده بسیار مهم
proposer
پیشنهاد کننده
bidder
پیشنهاد کننده
bidders
پیشنهاد کننده
succussatory
وابسته به تکان حرکت کننده باصعوبت
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
admissive
داخل کننده اجازه دهنده
truster
نسیه دهنده توکل کننده
assignor
واگذار کننده انتقال دهنده
prolonger
تاخیر دهنده طولانی کننده
promoters
ترقی دهنده ترویج کننده
assigner
واگذار کننده انتقال دهنده
emitter
منتشر کننده پس دهنده امواج
improver
ترقی کننده بهبودی دهنده
tractarian
چاپ کننده ویاانتشار دهنده
polarizer
متضاد کننده قطبش دهنده
incorporator
تشکیل دهنده ترکیب کننده
intoxicating
کیف دهنده ازخودبیخود کننده
promoter
ترقی دهنده ترویج کننده
sanatory
علاج کننده بهبودی دهنده
assentient
قبول کننده رضایت دهنده
sanative
علاج کننده بهبودی دهنده
indicative
خبر دهنده اشاره کننده
adulterant
پست تر کننده استحاله دهنده
consummative
تکمیل کننده انجام دهنده
multiplier
افزایش دهنده چند برابر کننده
developer
فاهر کننده عکس توسعه دهنده
developers
فاهر کننده عکس توسعه دهنده
abstergent
شستشو دهنده ماده پاک کننده
intercurrent
مداخله کننده درمیان چیزهای دیگر رخ دهنده
they rejected his proposition
پیشنهاد وی را رد کگردن پیشنهاد اورا نپذیرفتند
deictic
بطور مستقیم نشان دهنده مستقیما استدلال کننده
laborsaving
تقلیل دهنده زحمت کارگر صرفه جویی کننده در میزان کار
wagging
تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
wagged
تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
wag
تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
wags
تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
allotment advice
پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
shog
تکان خوردن تکان دادن
shakeable
تکان دادنی تکان خوردنی
shakable
تکان دادنی تکان خوردنی
offered
پیشنهاد کردن پیشنهاد
offer
پیشنهاد کردن پیشنهاد
offers
پیشنهاد کردن پیشنهاد
colminator
تقویت کننده نور انتقال دهنده نور
trimmer
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
shimmy
تکان تکان خوردن
joggles
تکان تکان خوردن
jumbles
تکان تکان خوردن
jumbled
تکان تکان خوردن
shimmey
تکان تکان خوردن
joggled
تکان تکان خوردن
joggle
تکان تکان خوردن
jumble
تکان تکان خوردن
joggling
تکان تکان خوردن
jumbling
تکان تکان خوردن
settling rounds
گلولههای نشست دهنده توپ گلولههای مستقر کننده توپ
exhibitor
نمایش دهنده ارائه دهنده
conglutinative
التیام دهنده جوش دهنده
extender
توسعه دهنده ادامه دهنده
bailor
امانت دهنده کفیل دهنده
bailer
امانت دهنده کفیل دهنده
exhibiter
نمایش دهنده ارائه دهنده
catalysts
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
catalyst
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibitors
نمایش دهنده ارائه دهنده
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
tender
پیشنهاد
suggestions
پیشنهاد
suggestion
پیشنهاد
application
پیشنهاد
proffers
پیشنهاد
tendered
پیشنهاد
tendering
پیشنهاد
overtures
پیشنهاد ها
tenderest
پیشنهاد
proffering
پیشنهاد
applications
پیشنهاد ها
offers
پیشنهاد ها
proposals
پیشنهاد ها
plea
پیشنهاد
offered
پیشنهاد
proffered
پیشنهاد
offer
پیشنهاد
proffer
پیشنهاد
proposal
پیشنهاد
overture
پیشنهاد
pleas
پیشنهاد
offers
پیشنهاد
motion
[politic]
پیشنهاد
offer
پیشنهاد
propositioned
پیشنهاد
overtures
پیشنهاد
overture
پیشنهاد
motioned
پیشنهاد
bid
پیشنهاد
purposes
پیشنهاد
propositioning
پیشنهاد
recommendation
پیشنهاد
bidder
پیشنهاد
bidders
پیشنهاد
proposal
پیشنهاد
recommendations
پیشنهاد
motion
پیشنهاد
proposition
پیشنهاد
motioning
پیشنهاد
motions
پیشنهاد
proposals
پیشنهاد
propositions
پیشنهاد
bids
پیشنهاد
purpose
پیشنهاد
propositions
گزاره پیشنهاد
proposition
گزاره پیشنهاد
firm offer
پیشنهاد ثابت
to make overtures
پیشنهاد کردن
proposal form
فرم پیشنهاد
offered
پیشنهاد کردن
proposal of marriage
پیشنهاد عروسی
firm offer
پیشنهاد قطعی
advance
پیشنهاد کردن
acceptance
تصویب یک پیشنهاد
advancing
پیشنهاد کردن
overbid
پیشنهاد زیادتر
acceptances
تصویب یک پیشنهاد
bid
پیشنهاد کردن
bid
پیشنهاد دادن
bid
پیشنهاد مزایده
acceptance of offer
قبولی پیشنهاد
offer to purchase
پیشنهاد خرید
bids
پیشنهاد مناقصه
bid
پیشنهاد خرید
bid
پیشنهاد مناقصه
bids
پیشنهاد کردن
propositioning
گزاره پیشنهاد
bids
پیشنهاد مزایده
bid
پیشنهاد حراج
offer
پیشنهاد کردن
tendering form
ورقه پیشنهاد
bids
پیشنهاد دادن
bids
پیشنهاد خرید
bids
پیشنهاد حراج
propositioned
گزاره پیشنهاد
recommend
پیشنهاد کردن
tendering
پیشنهاد دادن
projects
پیشنهاد کردن
projects
پیشنهاد پلان
peace offering
پیشنهاد صلح
peace offerings
پیشنهاد صلح
propounds
پیشنهاد کردن
propounding
پیشنهاد کردن
acceptance of offer
پذیرش پیشنهاد
proposing
پیشنهاد کردن
proposes
پیشنهاد کردن
proposed
پیشنهاد کردن
projected
پیشنهاد پلان
tenderest
پیشنهاد دادن
suggests
پیشنهاد کردن
suggesting
پیشنهاد کردن
suggested
پیشنهاد کردن
suggest
پیشنهاد کردن
propound
پیشنهاد کردن
recommends
پیشنهاد کردن
recommending
پیشنهاد کردن
project
پیشنهاد کردن
project
پیشنهاد پلان
projected
پیشنهاد کردن
propose
پیشنهاد کردن
tendered
پیشنهاد دادن
suggestible
پیشنهاد کردنی
recommendations
نامه پیشنهاد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com