English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
multiple absolute prediction پیش بینی چند متغیری مطلق
Other Matches
multiple differential prediction پیش بینی افتراقی چند متغیری
absolute volue مقدار مطلق قدر مطلق
snub nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
univariate یک متغیری
bivariate دو متغیری
multivariable چند متغیری
multivariate چند متغیری
normal bivariate distribution توزیع دو متغیری نرمال
multivariate statistics امار چند متغیری
multivariate analysis تحلیل چند متغیری
multiple cut off برش چند متغیری
multiple correlation همبستگی چند متغیری
multiple determination coefficient ضریب تعین چند متغیری
multivariable multimethod matrix ماتریس چند متغیری- چندروشی
multiple discriminant function تابع تشخیص چند متغیری
empty هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
emptier هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
emptied هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
emptiest هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
empties هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
septum حفرههای بینی پره بینی
arguments متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
type متغیری که فقط حروف الفبا عددی را می پذیرد
types متغیری که فقط حروف الفبا عددی را می پذیرد
typed متغیری که فقط حروف الفبا عددی را می پذیرد
argument متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
types متغیری که هر نوع داده مثل عددی , متن و... را می پذیرد
type متغیری که هر نوع داده مثل عددی , متن و... را می پذیرد
typed متغیری که هر نوع داده مثل عددی , متن و... را می پذیرد
mvt چند برنامه نویسی با تعداد متغیری ازکارهاNumber Wariable a ultiprogrammingwith
static زیر تابعی که از هیچ متغیری جدا از آدرس ها عمودند استفاده نمیکند
scalar متغیری که حاوی مقدار ثابت ونه نوع داده مختلط میباشد.
subroutine زیر تابعی که از هیچ متغیری حدا از آدرس عملوندها استفاده نمیکند
supernovas ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernovae ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernova ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
counter 1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
countered 1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
countering 1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
guided propagation تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
vomer استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
locals متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
local متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
dummy متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
dummies متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
weather forecasts پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anaglyph عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
weather forecast پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anticipated stock losses تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
predicting interval فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
chars نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
char نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
charring نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
alodial مطلق
arbitrary مطلق
sovereigns مطلق
thetic مطلق
thetical مطلق
thorough going مطلق
downright مطلق
autocratic مطلق
sovereign مطلق
magisterial مطلق
positive مطلق
inconditionate مطلق
absolutes مطلق
absolute مطلق
uttered مطلق
categoric مطلق
utter مطلق
implicit مطلق
sheer مطلق
utters مطلق
allodial مطلق
categorical مطلق
absolute <adj.> مطلق
frees مطلق
totaling مطلق
freeing مطلق
freed مطلق
totalled مطلق
free مطلق
total مطلق
unconditional مطلق
inalienable <adj.> مطلق
indispensable <adj.> مطلق
inevitable <adj.> مطلق
unalienable <adj.> مطلق
unalterable <adj.> مطلق
abstract مطلق
abstracting مطلق
abstracts مطلق
totalling مطلق
totals مطلق
purer مطلق
totaled مطلق
stark مطلق
starker مطلق
starkest مطلق
starkly مطلق
slick مطلق
slickest مطلق
pure مطلق
purest مطلق
unrestrained مطلق
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
absolute pressure فشار مطلق
freehold ملک مطلق
magistrially بطور مطلق
absolute loader بارکننده مطلق
absolute judgment قضاوت مطلق
absolute luminosity درخشندگی مطلق
absolute threshold آستانه مطلق
absolute magnitude قدر مطلق
absolute limen آستانه مطلق
absolute methanol متانول مطلق
absolute liability بدهی مطلق
autocratically بطور مطلق
magisterially بطور مطلق
absolute majority اکثریت مطلق
modulus قدر مطلق
absolutism مطلق نگری
omnipotent قادر مطلق
absolutism مطلق گرائی
absolutism مطلق گرایی
absolute poverty فقر مطلق
absolute potential پتانسیل مطلق
imperator فرمانروای مطلق
autocracy حکومت مطلق
irrelative نا مربوط مطلق
absolute permeability نفوذپذیری مطلق
global minimum حداقل مطلق
modulusp قدر مطلق
dead halt توقف مطلق
absolute monopoly انحصار مطلق
dynamic viscosity گرانروی مطلق
ens هستی مطلق
absolute movement حرکت مطلق
absolute nullity بطلان مطلق
freeholder مالک مطلق
general power of attorney وکالت مطلق
global maximum حداکثر مطلق
absolute paths مسیر مطلق
arbitrary مطلق مستبدانه
individuum هستی مطلق
absolute alcohol الکل مطلق
absolute authortity اقتدار مطلق
absolute cell reference رجوع مطلق سل
absolute temperature scale مقیاس مطلق
absolute unit واحد مطلق
absolute vacuum خلاء مطلق
absolute value قدر مطلق
absolute value ارزش مطلق
absolute value مقدار مطلق
anhydrous alcohol الکل مطلق
absolute velocity سرعت مطلق
absolute coulomb کولن مطلق
absolute deficiency نقص مطلق
absolute density چگالی مطلق
absolute deviation انحراف مطلق
absolute authortity اختیار مطلق
absolute priority اولویت مطلق
absolute advantage برتری مطلق
absolute address آدرس مطلق
absolute address نشانی مطلق
absolute accommodation انطباق مطلق
absolute scale مقیاس مطلق
absolute sensitivity حساسیت مطلق
princes فرمانروای مطلق
prince فرمانروای مطلق
absolute temperature دمای مطلق
absolute altitude ارتفاع مطلق
absolute viscosity لزجت مطلق
absolute energy انرژی مطلق
autarchy حاکم مطلق
absolute error خطای مطلق
autarky حاکم مطلق
absolute error اشتباه مطلق
absolute ether اثر مطلق
absolute frequency فراوانی مطلق
absolute frequency بسامد مطلق
absolute gravity سنگینی مطلق
categorical imperative امر مطلق
command automatism فرمانبری مطلق
absolute efficiency کارائی مطلق
absolute drought خشکی مطلق
absolute viscosity گرانروی مطلق
absolute volue ارزش مطلق
absolute volume حجم مطلق
absolute zaro صفر مطلق
absolute zero صفر مطلق
absolute discharge آزادی مطلق
abstractly بطور مطلق
almightly قادر مطلق
alodium ملک مطلق
an abstroct number عدد مطلق
absolute humidity رطوبت مطلق
seizin تصرف مطلق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com