English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
advance organizer پیش سازمان دهنده
Search result with all words
catalyst تشکیلات دهنده سازمان دهنده
catalysts تشکیلات دهنده سازمان دهنده
Other Matches
sub domain سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
secret police سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
ibi Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
central treaty organization پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
international labour organization سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structure سازمان سازمان دادن
structuring سازمان سازمان دادن
structures سازمان سازمان دادن
apparatus [machinery] سازمان [سازمان اداری ]
trimmer زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
exhibitors نمایش دهنده ارائه دهنده
bailer امانت دهنده کفیل دهنده
bailor امانت دهنده کفیل دهنده
exhibitor نمایش دهنده ارائه دهنده
extender توسعه دهنده ادامه دهنده
exhibiter نمایش دهنده ارائه دهنده
conglutinative التیام دهنده جوش دهنده
organizations سازمان
organism سازمان
structure سازمان
structures سازمان
structuring سازمان
institution سازمان
machinery سازمان
departments سازمان
department سازمان
inst سازمان
organisms سازمان
system سازمان
organisations سازمان
activity سازمان
activities سازمان
systems سازمان
organization سازمان
organizational مربوط به سازمان
sensory organization سازمان حسی
social organization سازمان اجتماعی
organization chart لوحه سازمان
tailors سازمان دادن
physiques سازمان بدن
physique سازمان بدن
foundation سازمان خیریه
charity organization سازمان خیریه
force structure سازمان یکانها
file organization سازمان فایل
file organization سازمان پرونده
tailor سازمان دادن
reorganization تجدید سازمان
nonprofit organization سازمان غیرانتفاعی
economic organization سازمان اقتصادی
labor organization سازمان کارگری
data organization سازمان داده ها
labor service سازمان کار
counterintelligence سازمان ضد جاسوسی
planning organization سازمان برنامه
systems مجموعه سازمان
organization سازمان بندی
United Nations سازمان ملل
organises سازمان دادن
visual organization سازمان دیداری
organized سازمان یافته
organising سازمان دادن
organizes سازمان دادن
organize سازمان دادن
organizing سازمان دادن
organisations سازمان بندی
organizations سازمان بندی
unit structure سازمان یکان
clandestine سازمان پنهانی
board of inspection and survey سازمان بازرسی
table of organization جدول سازمان
task organization سازمان رزمی
system مجموعه سازمان
coast defence سازمان پدافنداز ساحل
food and agricultural organization سازمان خواروبار وکشاورزی
composition ارایش یکان سازمان
geological survey سازمان زمین شناسی
hiring hall اژانس یا سازمان کاریابی
cento سازمان پیمان مرکزی
reorganization تجدید سازمان کردن
front office سیاستمداران وگردانندگان یک سازمان
organizing بازار سازمان یافته
organized سازمان داده شده
organizes بازار سازمان یافته
compositions ارایش یکان سازمان
chief programmer سازمان برنامه نویسی
infrastructure سازمان زیر سازی
tribalism سازمان وتشکیلات قبیلهای
reform اصلاحات تجدید سازمان
cadres اعضای یک سازمان نظامی
organises بازار سازمان یافته
association for women in computing سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
cadre اعضای یک سازمان نظامی
reforms اصلاحات تجدید سازمان
economic reorganization تجدید سازمان اقتصادی
direction سازمان دهی یامدیریت
organize بازار سازمان یافته
organising بازار سازمان یافته
nonprofit organization سازمان غیر انتفاعی
social security organization سازمان تامین اجتماعی
u.n. سازمان ملل متحد
united nations organization سازمان ملل متحد
world health organization سازمان بهداشت جهانی
reorganised دوباره سازمان دادن
reorganised تجدید سازمان کردن
reorganises دوباره سازمان دادن
reorganises تجدید سازمان کردن
reorganising دوباره سازمان دادن
reorganising تجدید سازمان کردن
Organization of American States سازمان دول امریکایی
type table نوع جدول سازمان
stablishment قسمت نظامی سازمان
table of organization and equipment (toe جدول سازمان و تجهیزات
directs مدیریت یا سازمان دهی
directed مدیریت یا سازمان دهی
United Nations سازمان ملل متحد
direct مدیریت یا سازمان دهی
organized market بازار سازمان یافته
task organization سازمان برای رزم
the church e. سازمان قانونی کلیسا
reorganize دوباره سازمان دادن
restructured تجدید سازمان کردن
reorganizing دوباره سازمان دادن
restructure تجدید سازمان کردن
reorganizes دوباره سازمان دادن
reorganizes تجدید سازمان کردن
reorganized تجدید سازمان کردن
restructures تجدید سازمان کردن
reorganize تجدید سازمان کردن
order of battle سازمان نیروهایا یکان
Civil Aviation Organization سازمان هواپیمایی کشور
reorganizing تجدید سازمان کردن
reorganized دوباره سازمان دادن
army management structure سازمان مدیریت نیروی زمینی
OAS مخفف سازمان کشورهای امریکایی
APEC سازمان مرکز همکاریهای اقتصادی
mafias سازمان سری و قانون شکن
mafias سازمان سری دولت ستیز
mafia سازمان سری و قانون شکن
mafia سازمان سری دولت ستیز
accountable supply distribution activity سازمان نگهداری سوابق امادی
sequential file organization سازمان دهی ترتیبی فایل
distributions سازمان دادن پراکندگی تیر
organization of petroleum exporting cont سازمان کشورهای صادرکننده نفت
organization of central american states سازمان دول امریکای مرکزی
organization for european economic coopr سازمان همکاری اقتصادی اروپا
organization for economic co opration سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
federative مبنی بر سازمان کشورهای متحد
international standards organization سازمان استانداردهای بین المللی
distribution سازمان دادن پراکندگی تیر
international refugee organization سازمان بین المللی اوارگان
gestapo گشتاپو سازمان پلیس مخفی
gosplan سازمان برنامه ریزی شوروی
e c s c (european coal & steel commissio سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
ku klux klan سازمان سری ضدسیاهپوستان امریکا
OPEC سازمان کشورهای صادرکننده نفت
reorder point نقطه تجدید سازمان یا تجدیدگسترش
coefficient of relative efficiency organ ضریب نسبی کارایی سازمان
consumer organization سازمان حمایت از مصرف کنندگان
north atlantic treaty organization (nato سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
indicator نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
security council شورای امنیت سازمان ملل متحد
general assmbly of the united nations مجمع عمومی سازمان ملل متحد
integrated revision بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
international peace force نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
competroller سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
to shake up [a company] <idiom> سازمان [شرکتی را ] اساسا تغییر دادن
eia Association ElectronicIndustries سازمان صنایع الکترونیک
reshuffles تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffled تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
peace keeping forces نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
iso Organization InternationalStandards سازمان بین المللی استانداردها
formation برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
reshuffling تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffle تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
peace force نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
task organization سازمان دادان برای رزم برش رزمی
record سازمان دهی وطول فیلدها ی مختلف در رکورد
C.I.A مخفف عبارت سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا
NATO مخفف ناتو سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
preprocess اجرای سازمان ابتدایی و پردازش ساده داده
interactive سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
forming up تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
physical سازمان دهی و ساختار پایگاه داده ذخیره شده
bilateral infrastructure سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
IMA سازمان تخصصی که حاوی موضوعاتی مثل قواعد زبان
altitude azimuth عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
national infrastructure سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
de scramble سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
trust territory ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
enterpreneur شخصی که یک سازمان تجاری را پایه گذاری کرده واداره میکند
British Standards Institute سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
dumbarton oaks conference شوروی و چین ضمن مذاکراتی شالوده سازمان ملل متحد را ریختند
greenwash نمایش سطحی یا ریاکارانه توسط یک سازمان که نگران محیط زیست است
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack. سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
campus network شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com