Dictiornary-Farsi | پیل اولیه قابل حمل | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (14 milliseconds)

English	Persian
carbon zinc cell	پیل اولیه قابل حمل


Search result with all words

integrable	قابل اخذ تابع اولیه
Other Matches

Ideal City	[شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
basic communication	گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic data	دادههای اولیه عناصر اولیه
restoration	احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
basic issue list	اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
dogmatic marxism	مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
friendly front end	طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item	وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality	مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow	سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
first generation	اولیه
preliminaries	اولیه
preliminary	اولیه
earliest	اولیه
early	اولیه
initial	اولیه
fundamental	اولیه
primitive	اولیه
primary	اولیه
elementary	اولیه
basics	اولیه
dispersion	اولیه
basic	اولیه
primal	اولیه
initials	اولیه
initialled	اولیه
primeval	اولیه
initialing	اولیه
rudimentary	اولیه
raw	اولیه
initialed	اولیه
initialling	اولیه
elastic	قابل کش امدن قابل انعطاف
bilable	قابل رهایی قابل ضمانت
observable	قابل مشاهده قابل گفتن
combustible	قابل سوزش قابل تراکم
thankworthy	قابل تشکر قابل شکر
changeable	قابل تعویض قابل تبدیل
presumable	قابل استنباط قابل استفاده
sensible	قابل درک قابل رویت
achievable	قابل وصول قابل تفریق
presentable	قابل نمایش قابل تقدیم
flexile	قابل تغییر قابل تطبیق
presentable	قابل معرفی قابل ارائه
transferable	قابل واگذاری قابل انتقال
adducible	قابل اضهار قابل ارائه
exigible	قابل تقاضا قابل ادعا
exigible	قابل مطالبه قابل پرداخت
tenable	قابل مدافعه قابل تصرف
primary electron	الکترون اولیه
rudiment	اولیه ابتدایی
input terminal	ترمینال اولیه
input time	زمان اولیه
i.c.	حالت اولیه
input tape	نوار اولیه
prereduction	کاهش اولیه
primary emission	صدور اولیه
historical costs	هزینه اولیه
basic agreement	توافق اولیه
preliminiary work	کار اولیه
input electrode	الکترود اولیه
self aid	کمکهای اولیه
inputted	سیگنال اولیه
inputted	توان اولیه
input translator	مترجم اولیه
input unit	واحد اولیه
primitive	انسان اولیه
roughed slab	برامن اولیه
input voltage	ولتاژ اولیه
blueprints	طرح اولیه
primery voltage	ولتاژ اولیه
blueprint	طرح اولیه
input	توان اولیه
primary body	جسم اولیه
primary center	مرکز اولیه
primary cognizance	شناختهای اولیه
input transformer	ترانسفورماتور اولیه
input	سیگنال اولیه
input stage	طبقه اولیه
input capacitance	فرفیت اولیه
parent	یکان اولیه
initial velocity	سرعت اولیه
initial value	مقدار اولیه
cogging train	مسیر اولیه
initial strength	استحکام اولیه
input diode	دیود اولیه
initial reserves	ذخایر اولیه
input drift	رانش اولیه
input frequency	فرکانس اولیه
initial point	نقطه اولیه
initial mass	جرم اولیه
outline agreement	توافق اولیه
skeleton agreement	توافق اولیه
master agreement	توافق اولیه
input attenuation	دمفونگ اولیه
input attenuation	میرائی اولیه
input capacitor	خازن اولیه
input admittance	ادمیتانس اولیه
input circuit	مدار اولیه
initialize	مقداردهی اولیه
input coordinate	مختصات اولیه
input coupling	تزویج اولیه
input current	جریان اولیه
input data	دادههای اولیه
scheme	طرح اولیه
frame agreement	توافق اولیه
initial level	سطح اولیه
incunabula	مراحل اولیه
integral	تابع اولیه
base loading	بار اولیه
basic branch	رسته اولیه
basic data	اطلاعات اولیه
basic requisition number	درخواست اولیه
basic size	اندازه اولیه
basic speed	سرعت اولیه
initial speed	سرعت اولیه
input speed	سرعت اولیه
basic standard	استاندارد اولیه
input reactance	راکتانس اولیه
input signal	سیگنال اولیه
I'll put in the initial outlay , you do the work .	ما یه اولیه از من کار از تو
pre loading	بارگیری اولیه
pre load	بار اولیه
initial cost	هزینه اولیه
initial condition	شرط اولیه
initial condition	شرایط اولیه
opening capital	سرمایه اولیه
initial capital	سرمایه اولیه
initial acceleration	شتاب اولیه
input gap	فاصله اولیه
first aid	کمکهای اولیه
velocity	سرعت اولیه
velocities	سرعت اولیه
input information	اطلاعات اولیه
input noise	پارازیت اولیه
pre assembly	نصب اولیه
breaking down train	راه اولیه
stock	ذخیره اولیه
embryonic	نارس اولیه
primary structure	ساختمان اولیه
primary track	شیار اولیه
archetype	نمونه اولیه
drawing key	طرح اولیه
base rate	ارزش اولیه
archetypes	نمونه اولیه
primary storage	حافظه اولیه
prime	نخستین اولیه
first aids	کمکهای اولیه
primary standard	استاندارد اولیه
raw products	محصولات اولیه
primary storage	انباره اولیه
raw statistics	امارهای اولیه
primes	نخستین اولیه
primed	نخستین اولیه
proto planets	سیارههای اولیه
elementary cell	پیل اولیه
base rates	ارزش اولیه
prime cost	ارزش اولیه
prototype	نمونه اولیه
primery battery	باطری اولیه
priority processing	پردازش اولیه
primery citcuit	مدار اولیه
primery coil	پیچک اولیه
primery current	جریان اولیه
primogenitors	اجداد اولیه
primitive element	عنصر اولیه
stuffs	ماده اولیه
primery terminal	ترمینال اولیه
prime costs	هزینههای اولیه
stuffed	ماده اولیه
feed stock	مواد اولیه
prototypes	نمونه اولیه
originals	نسخه اولیه
primeral borth	ابگوشت اولیه
proto galaxy	کهکشان اولیه
original	نسخه اولیه
stuff	ماده اولیه
primery obligation	تعهدات اولیه
first cause	علت اولیه
stock	ماده اولیه
layouts	طرح اولیه
first notions	تصورات اولیه
primary products	محصولات اولیه
Aborigine	ساکن اولیه
primary inputs	نهادههای اولیه
raw materials	مواد اولیه
primary inputs	دادههای اولیه
layout	طرح اولیه
input function	تابع اولیه
primary industries	صنایع اولیه
stocked	ذخیره اولیه
stocked	ماده اولیه
raw data	دادههای اولیه
first cost	هزینه اولیه
radix	سرچشمه اولیه
capacity	حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities	حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
prototypes	مدل نمونه اولیه
aid man	مامور کمکهای اولیه
input winding	سیم پیچی اولیه