English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
concordat پیمان دولت با جماعت مذهبی پیمان رسمی میان دو فرقه مذهبی
Other Matches
jacobin عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
sects فرقه مذهبی
sect فرقه مذهبی
Jesuit عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
Jesuits عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
brucsels treaty organization سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
contract پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
religious مذهبی
churchgoer مذهبی
churchgoers مذهبی
churchly مذهبی
semireligious نیمه مذهبی
religionism غیرت مذهبی
religiose مذهبی بودن
religiosity تعصب مذهبی
religious rites شعائر مذهبی
dogmatism تعصب مذهبی
holidays تعطیل مذهبی
devout مذهبی عابد
neologize مذهبی بودن
missioner مبلغ مذهبی
missionary مبلغ مذهبی
holiday تعطیل مذهبی
holy day تعطیل مذهبی
pastoral psychiatry روانپزشکی مذهبی
convertor مبلغ مذهبی
converter مبلغ مذهبی
service book کتب مذهبی
ritual تشریفات مذهبی
gurus معلم مذهبی
guru معلم مذهبی
tenet متعقدات مذهبی
pontifex شورای مذهبی
revival جنبش مذهبی
revivals جنبش مذهبی
religious tenets عقاید مذهبی
spirituality روحیه مذهبی
R.E تحصیلات مذهبی
missionaries مبلغ مذهبی
clergyman عالم مذهبی
clergymen عالم مذهبی
religious matters مسائل مذهبی
tabu منع یانهی مذهبی
crusades جنگ مذهبی نهضت
swami رهبر مذهبی هندی
crusade جنگ مذهبی نهضت
Easter Sepulchre تشریفات مذهبی تدفین
crusaded جنگ مذهبی نهضت
crusading جنگ مذهبی نهضت
hymnbook کتاب سرود مذهبی
psalm سرود مذهبی خواندن
Mother Superior رئیس بنیاد مذهبی
Mother Superiors رئیس بنیاد مذهبی
psalms سرود مذهبی خواندن
soul music موسیقی مذهبی سیاهپوستان
chaplain activities fund اعتبار امور مذهبی
catechisms پرسش نامه مذهبی
catechetic وابسته به تعالیم مذهبی
Religious (political) fanaticism تعصبات مذهبی ( سیاسی )
dogmatics مبحث شعائر مذهبی
cantor اواز خوان مذهبی
catechesis تعالیم مذهبی شفاهی
traditor خائن در امر مذهبی
ecclesiogenic neurosis روان رنجوری مذهبی
holyday روز تعطیل مذهبی
wowser مذهبی و خرده گیر
catechism تعلیم ودستور مذهبی
synod مجلس منافره مذهبی
catechism پرسش نامه مذهبی
taboo منع یانهی مذهبی
sacramental وابسته به مراسم مذهبی
rite مراسم تشریفات مذهبی
revivalism اصول بیداری مذهبی
synods مجلس منافره مذهبی
rectorate ریاست بنگاه مذهبی
religious sentiments احساسات وعقاید مذهبی
priggism تعصب سخت مذهبی
psalter سرود مذهبی مزامیر
taboos منع یانهی مذهبی
revivalists طرفدار احیای مذهبی
pauli اصول مذهبی پولس
revivalist طرفدار احیای مذهبی
catechisms تعلیم ودستور مذهبی
indifferentism لاقیدی نسبت به مسائل مذهبی
indoctrinates تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
dogmatize تعصب مذهبی نشان دادن
neologian متمایل به تعلیمات نوین مذهبی
neologian وابسته به تعلیمات نوین مذهبی
indoctrinating تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
vigilantism پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
indoctrinate تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
secular دورهای غیر مذهبی دنیائی
church کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
sacrilegious مربوط به بیحرمتی به شعائر مذهبی
Scientology ساینتولوژی [یک نوع سیستم مذهبی]
menology سالنمای جشنها وسوگوارهای مذهبی
sisterhood انجمن خیریه مذهبی نسوان
churches کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
anagoge تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
anagogy تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
revivalist movement جنبش اصول بیداری مذهبی
archdiocese قلمرو مذهبی اسقف اعظم
indoctrinated تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
federating هم پیمان
covenants پیمان
leagues پیمان
promise پیمان
covenant پیمان
confederate هم پیمان
league پیمان
confederates هم پیمان
federates هم پیمان
in league هم پیمان
vowed پیمان
avowing پیمان
vow پیمان
compacts پیمان
compacting پیمان
lague پیمان
compact پیمان
avows پیمان
vows پیمان
promises پیمان
federate هم پیمان
deed of covenant پیمان
troth پیمان
contract پیمان
compacted پیمان
obstriction پیمان
allied هم پیمان
avow پیمان
federated هم پیمان
agreements پیمان
allying هم پیمان
ally هم پیمان
oaths پیمان
testament پیمان
testaments پیمان
treaties پیمان
vowing پیمان
allegiant هم پیمان
pacts پیمان
agreement پیمان
pact پیمان
oath پیمان
hand پیمان
act پیمان
compaction پیمان
convenant پیمان
handing پیمان
treaty پیمان
acted پیمان
inquisitions تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
inquisition تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
character guidance راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
concord یکجوری پیمان
allied کشورهای هم پیمان
compacting پیمان معاهده
contractor پیمان کار
compacts پیمان معاهده
perjured پیمان شکن
contractors پیمان کار
treason پیمان شکنی
peace pact پیمان صلح
perfidiousness پیمان شکنی
perfidy پیمان شکنی
purchase notice agreements پیمان خرید
violation پیمان شکنی
faiths دین پیمان
faith دین پیمان
tripartite pact پیمان سه جانبه
nonaligned ناهم پیمان
renewal of the convention تجدید پیمان
reneger پیمان شکن
offensive alliance پیمان تهاجمی
accords مصالحه پیمان
covenant پیمان بستن
to give ones faith پیمان دادن
handfast پیمان عروسی
conspired هم پیمان شدن
conspires هم پیمان شدن
to pawn one's word پیمان بستن
conspiring هم پیمان شدن
covenants پیمان بستن
dunkrik treaty پیمان دونکرک
violaor پیمان شکن
contract : پیمان بستن
contract کنترات پیمان .
accord مصالحه پیمان
warsaw treaty پیمان ورشو
warlock پیمان شکن
accorded مصالحه پیمان
conspire هم پیمان شدن
written contract پیمان نامه
locarno treaty پیمان لوکارنو
perfidious پیمان شکن
affiance پیمان ازدواج
abjuration پیمان شکنی
abjurer or abjuror پیمان شکن
compacted پیمان معاهده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com